شعار سال:
شهریور ماه سال گذشته بود که عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی کشورمان از وجود 1700 کیلومتر آزادراه در کشور خبر داد و با ارائه این آمار تاکید کرد که دولت قصد دارد آزادراههای موجود در کشور را به ۵ هزار کیلومتر افزایش دهد. آخوندی در حالی چنین وعدهای داد که به گفته خود او هرکیلومتر آزادراه حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بر میدارد. پس به عبارت بهتر آخوندی برای تحقق این وعده ای که پارسال داده بود باید تا ظرف دوسال بودجه نجومی ای را تامین میکرد. یعنی چیزی بیش از 43 هزار میلیارد تومان!
این تنها یکی از وعدههای آخوندی است که از همان شهریور 94 هم عملی نشدنش بر همگان مسلم بود. اینکه چطور وزارت راه و شهرسازی می تواند چیزی نزدیک به سه برابر آزادراههای کل کشور را فقط در دو سال راه اندازی کند موضوعی است که بدون پشتوانه و غیر عملی بودن چنین وعده ای را بیش از پیش مشخص میکند. اینجاست که باید پرسید «آقای آخوندی مسکن مهر را مزخرف خواندید و در موردش به وعده هایتان عمل نکردید، تکلیف مردمی که از جادههای ناایمن جان سالم به در نمیبرند و شیرینی سفر در کامشان تلخ میشود پس چیست؟»
بی شک سفر ایمن و بدون دردسر همواره یکی از مطالبات تمامی مردم است. انتظاری که در ازا مالیاتهایی که پرداخت میکنند و بعضا هم نگرفته از حقوقشان کسر میشود بسیار طبیعی و بجاست. سالهاست که رنج سفر به شمال کشور در تعطیلات قصه ی پر غصه و تکراری ای شده است و گویی گذران یک روز از تعطیلات در ترافیک برای خود مردم هم عادی شده است. مشاهدات عجیبی در همین تعطیلات عید فطر امسال به چشم میخورد. جایی که یکی از مسافران جاده چالوس توضیح میدهد: «فاصله ۶۰ کیلومتری کرج تا گچسر را در ۶ ساعت طی کرده است.» و یا دیگری که از مسافران رشت است میگوید: «روز چهارشنبه، فاصله ۱۵ کیلومتری منجیل تا رودبار را در ۴ ساعت طی کرده است. » واقعا جای این پرسش وجود دارد که این مردم چه زمانی بناست رنگ آزادراه تهران شمال را ببینند؟ کاش آقای آخوندی که وعده سه برابر کردن آزادراههای کشور را می دهد، پول یکی از آن ایرباسهای معروف را خرج همین آزادراه تهران شمال میکرد تا رنج مردم عزیز کشورمان در این مسر کمتر شود.
در ماجرای آزادراهها قصه پر غصه دیگری هم وجود دارد و آن هم جاده قدیمی ایلام به مهران است. بلاشک مهمتر از هر موضوعی تامین امنیت و رفاه زوار حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است. جاده ایلام به مهران 87 کیلومتر طول دارد که بحمدالله از موانع صعب العبور هم نمیگذرد. حجم بالای زائر در تمام ایام سال و همچنین ترانزیت بسیاری از کالاهای صادراتی کشور ایران به عراق اهمیت این جاده را دوچندادن می کند. اما آنچه که باعث میشود احداث بزرگراهی در این مسیر بسیار ضروری جلوه کند آمار خیره کننده عبور 2 میلیون نفر از مردم در مدت زمان قبل از اربعین از این جاده است که اصلا مسئله کوچکی نیست. باید برای این موضوع و جهاد بزرگ فرهنگی هم فکری کرد و پرسید آقای آخوندی به عنوان متولی اصلی رسیدگی به راههای کشور چه جوابی به زوار در ترافیک و سرما مانده امام حسین علیهالسلام دارد؟
درصد زیادی از مردم اما به جای استفاده از حمل و نقل جاده و خودرو، ترجیح میدهند از ناوگان ریلی استفاده کنند. انتخابی که حادثه سمنان و بی تدبیری کارکنان وزارت راه و شهرسازی در آن نشان داد چندان هم ایمن نیست!
ناوگان ریلی کشور از ضعفها و سومدیریتهای فراوانی رنج میبرد. در حالی آمارهای ضد و نقیض زیادی از میانگین عمر واگنهای موجود در ناوگان ریلی کشور وجود دارد که در خوشبینانه ترین حالت میانگین و معدل عمر واگنها 32 سال است. واگنهای مستعمل، کهنه و دست دوم اروپاییها اصلا زیبنده مردم کشورمان نیست.
مسئله بعدی در مورد ناوگان ریلی کم بودن خطوط آهن کشور است. بسیاری از شهرهای بزرگ و غربی کشور خط آهن ندارند. از جمله شهرهای همدان، ایلام، کردستان، کرمانشاه و غیره. جالب است بدانید که طبق آمار UIC (اتحادیه بینالمللی راهآهنها) درسال 2008 طول خطوط راهآهن ایران 7335 کیلومتر بوده که با توجه به مساحت یکمیلیون و 650هزار کیلومترمربعی کشور، نسبت طول خطوط به مساحت حدود 4/5 واحد خواهد شد. این در حالی است که این نسبت در کشورهایی که از نظر سیاسی- اقتصادی وضعیتی تقریبا مشابه ایران دارند مانند: ترکیه، قزاقستان، بلغارستان، رومانی، الجزایر و مصر عددی نزدیک به 14/6 است. بی شک توجه به موقیت سوق الجیشی کشورمان و دسترسی به سه قاره آسیا، اروپا و افریقا عقب ماندگی کشورمان از سهم ترانزیت کالا از طریق خطوط آهن را بیش از پیش نمایان میکند.
در این زمینه مسافرت با قطار هم عباس آخوندی وعدههایی داده است که باید مورد نقد و بررسی واقع شود. وی در مراسم آغاز عملیات اجرایی برقی شدن خط آهن مشهد-تهران در ایستگاه راه آهن مشهد ضمن اشاره به اینکه سهم حمل و نقل ریلی شش درصد و سهم مسافری ۹ درصد است، گفت: «در دولت یازدهم در صدد هستیم تا این رقم ها به ۲۰ درصد افزایش پیدا کند.» در این زمینه هم عباس آخوندی وعده دو و سه برابر کردن را میدهد، یعنی چیزی شبیه همان وعده بزرگراهها. جالب اینجاست که این وعده هم در سال دوم وزارت وی یعنی سال 94 داده شده است. اینکه چگونه وزارت راه میتواند در دوسال هم بزرگراه ها و هم استفاده از ناوگان ریلی را سه برابر کند جای تامل و سوال است.
در ادامه مراسم مذکور آخوندی بازهم وعده تازهای میدهد و اینبار توسعه ناوگان ریلی کشور را هدف قرار میدهد. آخوندی ضمن اشاره به بهره برداری از ۱۱ هزار کیلومتر خط آهن می گوید: «برنامه ریزی برای پنج هزار کیلومتر خط آهن و آماده ریل گذاری بودن هزار و ۹۰۰ کیلومتر خط آهن حجم گسترده ای از خطوط ریلی را در سال آینده شاهد خواهیم بود.» این وعده باید تا پایان سال 95 نتیجه بدهد. بد نیست در این زمینه مطالبه ای از آقای آخوندی صورت پذیرد تا وی گزارشی از هزاران کیلومتر راه آهنی که باید تا سال 95 مورد بهره برداری قرار گیرد، بدهد.
اول مهرماه 95 بود که عباس آخوندی در بخض خبری ساعت 21 شبکه اول سیما خبر از رضایت کدخدا در مورد هواپیما خریدن ایران داد و گفت: «توافق کلی ما با ایرباس برای خرید حدود ۱۱۸ فروند، با ATR برای دریافت ۲۰ فروند و با بوئینگ برای خرید ۱۰۸ فروند هواپیما است که باید طی ۸ سال به ایران تحویل داده شوند.» آخوندی که از امضا قرارداد و ارتباط مستقیم با بویینگ بعد از چهل سال بسیار خرسند بود بازهم وعده ای داد که متأسفانه این یکی هم هنوز رنگ عمل به خود ندیده است. آخوندی در این بخش خبری و در مقابل میلیونها ایرانی گفت: « طبق مفاد قرارداد، تحویل این هواپیماها در سال ۲۰۱۶ شروع میشود و تا هشت سال، این روند ادامه خواهد داشت و امیدواریم در پاییز و زمستان، اولین هواپیما را وارد ایران کنیم.» متأسفانه اکنون که فقط حدود سه هفته تا پایان سال 2016 زمان باقی مانده است هنوز هیچ هواپیمایی وارد کشور نشده است و عملا هیچ تحویل هواپیمایی در این سال رخ نداده است.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از پایگاه خبری-تحلیلی تهران پرس، تاریخ انتشار 21 آذر ۱۳۹۵، کد مطلب: 138654 : www.tehranpress.com