. تبلیغات را مي توانيم از موضوع به دو بخش تجاري و سياسي تقسيم كنيم
واژه تبليغات سياسي به معني پخش يا تحريك و يا به حركت واداشتن انديشه هاي ويژه است و به عبارتی دیگر تبلیغات سیاسی یا واژه (propaganda) به معنی نشا کردن، منتشرساختن، برانگیختن و به حرکت واداشتن اندیشههای ویژه است و امروزه تبلیغات، جزیی از ارتباطات عمومی است و هدف آن، دستیابی به مقاصد از پیش تعیین شده است.تبلیغات سیاسی یا پروپاگاندا گونه ای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهتدار برای بسيج افکار عمومی از طريق تبليغات سياسی پخش و فرستاده می شود. تبلیغات سیاسی شکلی از ارتباط است که هدف آن نفوذ بر گرایش یک جمع یا جماعت به موضع و دلیل دلخواه مبلغ سیاسی است.
پروپاگاندا برخلاف تهیه اطلاعات ناجانبدارانه، در اصلی ترین معنای خود، دادن اطلاعات با هدف نفوذ بر یک مخاطب است. در این راستا، اغلب اوقات، واقعیت ها به طور گزینشی بیان و بازنمایی می شوند(درحالی که نادرستی آن برگوینده روشن و آشکار است) تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی و نه آگاهانه وخردمندانه سربزند. نتیجه این امر، تغییر گرایش دلخواه به سوی هدفی است که برای مخاطب هدف گیری شده و به منظور پیشبرد یک برنامه سیاسی، درنظرگرفته شده است.
بنابراين با توجه به مطالب گفته شده مي توان واژه تبليغات سياسي را اين گونه تعريف كرد: «تلاش آگاهانه بعضي افراد يا گروهي به منظور كنترل يا تغيير نگرش ساير گروه ها با استفاده از ابزارهاي ارتباطي كه اين امر واكنش مخاطبين را به تاسي از تبليغات سياسي در بر خواهد داشت .
* سير تاريخي تبليغات سياسي:
تبليغات به معني اشاعه عقيده و به منظور تحت تاثير قراردادن مخاطبين ، هميشه به نوعي در تاريخ جوامع بشري وجود داشته است . به عبارتي از نقل افسانه ها و اساطير به وسيله پيران قوم و قبايل براي ايجاد روحيه جنگ آوري در جوانان گرفته تا موعظه فيلسوفان يونان (نظير سقراط ) و روم باستان در معابر عمومي و حتي سنگ نبشته هاي هخامنشيان و ساسانيان چيزي جز مبارزات تبليغاتي نبوده است . به عنوان مثال فتح سرزمين هاي ليدي و بابل ، کشورگشایی به وسيله كوروش و ايجاد وحدت و تعميم و گسترش مذهب تشيع به وسيله صفويان در ايران تنها در سايه تبليغات سياسي ميسر گشته است تا ارتش و قواي نظامي نيرومند، اما به عقيده بسياري از محققان اصطلاح پروپاگاندا به معناي تبليغ و گسترانيدن باورها است و در اين ارتباط نخستين تشكيلات منظم براي تبليغات سياسي را در سال 622 ميلادي كميته يي از كاردينال هاي كليساي كاتوليك رم به نام جماعت تبليغ ايمان زير نظر پاپ گري گوري پانزدهم بنيان نهادند تا بر فعاليت تبليغات خارجي مسيونرهاي مسيحي نظارت داشته باشند.
اصطلاح پروپاگاندا در آغاز نزد بسياري از كاتوليك ها حداقل هنگامي كه به همان معني به كار مي رفت داراي يك مفهوم ضمني ، مقدس و محترم بود. اما سوء استفاده هاي بعدي از اين لفظ به مرور از اعتبار و تقدس آن كاست و جاي آن را به تنفر و بدبختي نزد توده هاي مردم و افكار عمومي سپرد.
در قرن هجدهم و نوزدهم واژه پروپاگاندا از انحصار فعاليت هاي مذهبي خارج و استعمال آن در زمينه هاي اجتماعي ، سياسي و بازرگاني رايج گشت . با گسترش دموكراسي و بويژه حق راي واژه تبليغات به عرصه مبارزات انتخاباتي كشانده شد، در قرن بيستم با اختراع و تحول وسايل ارتباط جمعي جديد، انقلابي عظيم در شيوه ها و ابزارهاي تبليغاتي به وقوع پيوست كه كارآمدي و كاربرد آن در زمينه هاي اقتصادي ، اجتماعي و سياسي نسبت به گذشته بي سابقه گرديد.
در طول جنگ جهاني اول و دوم با گسترش دامنه رقابت هاي سياسي و اقتصادي بين نظام هاي سرمايه داري ، فاشيستي و كمونيستي به منظور تسري اهداف ايدئولوژي و تعقيب سياست هاي امپرياليستي در خارج از مرزها بر حجم ، وسعت و كيفيت تبليغات سياسي و ايدئولوژي به نحو چشمگيري افزوده شد.
جنگ جهانی دوم نه تنها جنگ بمبها وگلولهها، بلکه جنگ کلمات و تبلیغات بود. تهاجم تبلیغاتی نازیها ابتدا توسط آدولف هیتلر در کتاب نبرد من طراحی و سپس به وسیله گوبلز و وزارت تبلیغات او اجرا شد. ایالات متحده در ایجاد تبلیغات خویش، به مجموعه ای نه چندان منسجم از روان شناسان و سایر دانشمندان علوم اجتماعی، برای تقویت روحیه ملی وخنثی ساختن تاثیر تبلیغات نازیها متکی بود.»
به عنوان نمونه «ژوزف گوبلز» عضو حزب نازي آلمان در سال 1933 ميلادي از سوي آدلف هيتلر به عنوان وزير تبليغات سياسي معرفي شد و نظارت بر راديو، چاپ ، سينما و تئاتر به او محول گرديد. به گونه يي كه گوبلز از كليه رسانه هاي ارتباطي و آموزشي در جهت تحقق اهداف تبليغاتي حزب نازي استفاده كرد. در دوران جنگ سرد نيز ايجاد و حفظ بلوك بندي بين شرق و غرب گرم ترين جبهه تبليغاتي تاريخ بشري بين دو نظام سرمايه داري و كمونيستي را گشود. در اين دوران وقوع انقلاب هاي سياسي بويژه در كشورهاي جهان سوم به ماهيت تبليغات به عنوان هنر مبارزه نگريسته شد و بار ارزشي خاصي را به آن بخشيد، بطوري كه اصطلاحاتي همچون جنگ رواني و جنگ تبليغاتي مبين جايگاه و اثربخشي تبليغات در اين دوره است.
در حال حاضر نيز با گسترش روزافزون وسايل ارتباطي و ابزارهاي انتقال اطلاعات و اتكاي تبليغات بر تكنولوژي ، مفهوم و وظايف آن را چند بعدي و پيچيده ساخته است . به عبارتي تبليغات امروزي مبتني بر مطبوعات ، روزنامه ها، راديو، تلويزيون ، سينما، ويدئو، تكنولوژي هاي ماهواره يي ، كامپيوتر، فاكس و... نه تنها به دنبال انگاره سازي مشروعيت و اقناع سياسي مردم در درون مرزها هستند بلكه مسير سلطه ارتباطاتي را نيز طي مي كنند.
* تقسيم بندي تبليغات سياسي:
«گارث .اس . جاوت » و «ويكتوريا ادراس » تبليغات سياسي را به پنج نوع تقسيم كرده اند:
1 تبليغ آشوب آفرين يا هيجاني ، در اين نوع تبليغ سعي مي شود مخاطب به سوي اهداف معين هدايت شود.
2 تبليغ وحدت بخش ، در اين نوع تبليغ تلاش منبع در راستاي منفعل كردن مخاطب است .
3 تبليغ سفيد، در اين نوع تبليغ علي رغم اينكه منبع مشخص است و اطلاعات پيام ارسالي از طرف او صحت دارد، تلاش منبع ايجاد اعتبار در نزد مخاطب است .
4 تبليغ خاكستري ، در اين نوع تبليغ ممكن است منبع مشخص يا نامشخص باشد و احتمال دارد اطلاعات پيام نيز درست يا نادرست باشد.
5 تبليغ سياه ، در اين نوع تبليغ اطلاعات پيام نادرست و ساختگي بود و هدف منبع نيرنگ آميز است .
اگر در هر يك از انواع تبليغات دقت كنيم ، در مي يابيم كه مهمترين ويژگي آنها ناديده انگاشتن نقش مخاطب است . همچنين بعضي ها معتقدند كه در تبليغ سياسي سعي مي شود اراده مردم ، تفكر، نگرش و جهان بيني آنان به سوي عوامل تبليغ جلب شود، يعني مبلغ به جاي مخاطب خود فكر مي كند و عقايد خود را به آنان تحميل مي كند
به طور کلی شیوهها و روشهایی که در عرصه تبلیغات سیاسی در جهان اعمال میشود، با توجه به چگونگی اوضاع و احوال هر کشور، اهداف سیاستگذاران و مبلغان و مخاطبان انتخاب میشوند که از جمله آنها میتوان به جنگ روانی و شایعه اشاره کرد..
اما تبلیغات سیاسی زمانی موفق است که دارای ویژگیها و اسطورههای زیر باشد:
• اسطوره نیازشناختی
انسان به دنبال برآوردن نیازهای مادی و معنوی خود میباشد. پس هر جا که بخشی از این نیازها برآورده شود به آن سو تمایل پیدا میکند.
• اسطوره روشنگری آینده
در تبلیغ سعی میشود نمای روشن و منطقی، با استفاده از دادههای زمان حال برای آینده تصویر شود..
• اسطوره ارزشها
تبلیغ باید بیانگر ارزشی باشد که با ایدهها و آرمانهای مخاطبان هم خوانی داشته باشد.
• اسطوره مرغوبیت و مطلوبیت
چیزی که مورد تبلیغ قرار میگیرد، باید از حداقل مرغوبیت و مطلوبیت در جامعه برخوردار باشد تا بتواند قابلیت حضور در عرصه تبلیغات را داشته باشد.
• . اسطوره برتری
این اسطوره در شرایط مقایسهای حاصل میشود؛ چون ذهن انسان عادت دارد که به طور خودکار به مقایسه بپردازد و در ترازوی مقایسه است که فرد با گزینش خود، برتر را انتخاب میکند.
• اسطوره رقابت
والتر لیپمن در اهمیت پروپاگاندا یا همان تبلیغات سیاسی عقیده داشت که کاربرد اصلی وسایل ارتباط جمعی شکل دادن عقاید عمومی و ایجاد یکنوع همرأیی اجتماعی است که برای نظم اجتماعی هر نظام الزامی است.
نهایت اینکه افکار عمومی به منزله یک پدیده روانی اجتماعی بر نگرشها استوار است که برگردانیدن آن در یک جهت معین کوششهای بیشماری را میطلبد. در این میان وسایل ارتباطجمعی، نظامی برای انتقال نمادها و پیامها به عموم مردم بوده و در راستای یکی از وظایف مهم خود یعنی همگرا کردن فرد در یک نظام از پیش تعیینشدهای از ارزشها، باورها و رفتارهای اجتماعی از پروپاگاندا استفاده میکند.
در واقع در تبلیغات سیاسی تلاش میشود تا حد امکان نیروی اندیشه و وجدان فرد کمتر به کار افتد و برعکس در او واکنش های انعکاسی شرطی پدید آید. به عبارت دیگر کارگزاران تبلیغ سیاسی معتقدند شیوه گفتار و رفتار شخصیتهای سیاسی میتواند جهتدهنده و هدایتکننده افکار عمومی به سمتی خاص و معین باشد.
بنابراین عموم مردم هر جامعه، پیوسته در معرض بمباران تبلیغات سیاسی هستند که مجاری رسانهای مختلف در سطح وسیع انتشار میدهند، لحظه ای نیست که در تلویزیون، روزنامهها و رادیو نامی از سیاستمداران برده نشود یا مسائل سیاسی از طریق آنها مطرح نشود، تبلیغات و آگهیهای سیاسی، مباحثات سیاسی، کنفرانسهای خبری نامزدهای انتخاباتی، سخنرانیهای سیاسی رهبران احزاب و.... مجموعه اخبار سیاسی را تشکیل میدهند که در مقاطع مختلف زمانی مردم از آن تغذیه میکنند و به شدت در بسیاری موارد تحت تاثیر قرار گرفته و ناخواسته در مسیر تحقق نیات مذبوحانه سیاستمداران و کارگزاران تبلیغات سیاسی قرار میگیرند.. به تعبیر دیگر تبلیغات سیاسی در بیشتر موارد، عبارت است از هدایت افکار عمومی برای سوق دادن توده مردم به حمایت یا رضایت فعال از تصمیمات و استدلالات رهبران سیاسی جامعه، نفی هر نوع مخالفتی با این سیاستها یا حداقل سکوت در برابر آنها.
* ابزارهای تبلیغات سیاسی:
روشها و شگردهائى که در عرصه تبليغات سياسى جهان اعمال مىگردد بنا به چگونگى اوضاع و احوال و کشور و اهداف سياستگذاران و مبلّغين و ظرفيتهاى ذهنى و فرهنگى مخاطبين انتخاب مىگردد
اين ابزارها عبارتند از:
* زمانشناسى
وقتشناسي، موقعيتشناسي، فرصتيابى و فرصتطلبى اصطلاحاتى آشنا با مفاهيم نزديک به هم و از شاخههاى يک مقوله هستند که نام آن 'زمان' است. زمان را مانند مکان ظرف هستى گفتهاند و بالاخره در منطق به حرکت تعبير مىشود و هرچه که هست از هيچچيز جدا نيست و اهميت آن آنقدر هست که انصافاً در تعاريف لفظى بهراحتى نمىگنجد. جهان در تغيير و تحول دائمى است و معيار کمّى آن زمان است و موفقتر کسى است که قدر زمان را بيشتر مىداند. حساسيتهاى زمانى از مرز ثانيهها نيز گذشته است
در جريان مسابقات ورزشى بينالمللى و دو ميدانى گاهى کسى بر کرسى برتر مىايستد و مدال ارزشمندتر به گردن مىآويزد که تنها چند صدم ثانيه زودتر از خط پايانى گذشته باشد. اين ويژگى زمان نيز جالب است که هرچه پيرتر مىشود گرانبهاتر و مرغوبتر مىگردد
عجيب نيست چون جهان امروز از ديروز تکامل يافتهتر و لذا با ارزشتر است و فرداى آن از امروز نيز
در عرصه تبليغات سياسي، چون ساير فعاليتهاى بشري، زمان، در جايگاه ويژه و معتبرى قرار دارد
روابط سياسى داخلى و خارجى کشورها براساس تحولات اقتصادي-نظامى و اجتماعى و غيره روزبهروز بغرنجتر و حساستر مىشود و به تبع آن تبليغات سياسى نيز ناگزير مهارتها و تيزبينىهاى بيشترى را به کمک مىگيرد که توجه بسيار به ارزش زمان از جمله آنها است
چون زمان برقآسا درگذر است و بازگشتى ندارد حوادث همراه خود را هم با خود مىبرد و برنمىگرداند لذا تبليغات سياسى پيشرفته دنياى معاصر کوشش مىکند که بىامان و بىترحم با زمان و حوادث آن همگام باشد و مىداند که با لحظهاى درنگ و تأمل از معرکه عقب ماندن را در پى خواهد داشت و او مىماند با آثارى مانده از حوادثِ رفتهاى که دربافت و ساختار آن نقش و نفوذى نداشته است
* سوپاپى:
روشى مشهور در عالم تبليغات سياسى است و معمولاً در جوامع بسته و تکحزبى و بىحزبى و مختنق عينيت پيدا مىکند بدان معنى و بدان اميد که به مثابه ديگى که با تعبيه سوراخ کوچکى و بيرون دادن بخارات جمع شده آن از انفجار آن جلوگيرى مىشود، مانع بروز خشم مردم و انفجار بحرانهاى اقتصادي، سياسى شود و از شدت التهاب اجتماعى کاسته گردد
در اين ماجرا به افراد يا گروه معينى که بعضاً محرم و خودى و وفادار يا معترض اما کمخطر هستند و از جهاتى از اعتبار اجتماعى برخوردارند اجازه داده مىشود يا ميدان داده مىشود که در هيئت مخالفت با بعضى از سياستها و اقدامات قدرت حاکم ظاهر شوند و در گفتهها و نوشتهها خود زخم زبان و نيش قلمى به برخى از مسئولين و جريانات کشورى بزنند. اين مخالفتها و انتقادات در نوسان بوده و کند و تيز مىشود اما از مشخصات اين شگرد تبليغاتى اين است که اساس و بنيان و علل اصلى گرفتارىها و مفاسد، قاعدتاً مورد تعرض قرار نمىگيرد و مطرح نمىشود و به مسائل مبتلا به سطحى و جزئى و متوسط جارى بسنده مىگردد. اثرات و نتايج اعمال اين روش متفاوت است
آن دسته از انتقادات خودانگيخته و بىغرضانهاى که در شرايط سخت و مستقل از توافقات قبلى با نهاد سياسى حاکم بهعمل مىآيد تا حدودى هم موجب رضايت خاطر و اقناع مخاطبين مىگردد و هم تا اندازهاى رژيم سياسى حاکم را از فروکش کردن التهابات اجتماعى خرسند مىسازد و آن قسمت از مخالفتخوانىهاى از پيش طراحى شده و به اصطلاح باسمهاى تا زمانىکه خودجوش و مستقل بهنظر مىرسد همان نتايج بالا را در بر دارد اما بهمحض بر ملا شدن و افشاء مصنوعى بودن آنها، با بىاعتنائى و وازدگى عمومى مواجه مىگردد
در هر حال تبليغات سوپاپى نمىتواند حاوى اثرات تضمينى و درازمدت براى ايجاد ثبات سياسى و اجتماعى باشد و گاهى نيز در مسير تداوم و ارتقاء کيفيتى خود يا باعث تشديد غليان عمومى و ايجاد دگرگونى يا تعطيلى و خاموشى خود مىگردد
* نامگذارى:
نهادهاى خبري-تبليغي، سياسى دنيا براساس ارزشهاى سياسى حاکم بر خود به سوژههاى خبرى مهم نام و لقب مىدهند و بديهى است که در اين نامگذارىها اهداف سياسى دخالت دارد و القاء صفت و خصيصهاى خاص مورد نظر مىباشد و گفتنى است که ابزار مناسب اين شگرد تبليغاتى معمولاً الفاظ و کلمات به ظاهر ساده و کوتاه است.
مىدانيم که در دل واژهها مفاهيم گسترده و رنگارنگ نهفته است و لذا گزينش واژه براى ترکيب جملات کارى است هنرمندانه که از ظرافت و حساسيتى خاص برخوردار است
به هر حال برحسب ديدگاههاى مختلف سياسى در گزارشهاى خبرگزارىها و صفحات مطبوعات و شبکههاى راديو تلويزيونى دنيا، برخى از احزاب، دولتها، مجامع، نهضتها و ايام تاريخى و مشاهير سياسى و حتى بعضى مکانهاى جغرافيائى با نامهاى متفاوت که بهزعم نامگذاران وصفکننده جوهره و ماهيت آنها است ياد مىشود.
بهعنوان مثال از نهضتى که منجر به ملى شدن صنعت نفت و تحولات ديگر در ايران شد در رسانههاى جمعى مختلف جهانى با اين القاب ياد مىشد
نهضت ملى ايران، نهضت ضداستعمارى ايران، نهضت بورژوازى ملى ايران، نهضت ملى شدن نفت ايران،
* استمزاجى:
طرح و برنامهاى تنظيم مىگردد که به موقع اجراء گذاشته شود اما چگونگى واکنشهاى مخاطبين در برابر آن مبهم است، معلوم نيست مورد پذيرش و رضايت و حمايت قرار مىگيرد يا خير؟
* يکسونگرى :
در اتخاذ و عمل به اين روش، نگاه به رويدادها فقط از يک زاويه، سمت و جهت است و تنها بُعدى از ابعاد قضيه مطرح مىگردد
مجتمع سياسى در اعلام و پخش اخبار و تفاسير، صرفاً مصالح و منافع و ارزشهاى خود را مدّ نظر دارد و امکان تجزيه و تحليل جهات مختلف قضايا را از مخاطبين سلب مىکند. جوامعى که تحت سلطه نظامهاى ديکتاتورى و استبدادى بهسر مىبرند و از فرصتهاى دموکراسى و فضاى آزاد سياسي-اجتماعى برخوردار نيستند بيشتر با اين مصيبت مواجه هستند. قدرتهاى تبليغي-سياسى کشورهاى دموکراسى صنعتى غرب نيز اگرنه در همه مسائل مطروحه داخلى و خارجي، اما در برخورد با رويدادهاى مشخصى که آنها را با منافع خود در تضاد مىبينند از بهرهگيرى اين شيوه ناميمون رويگردان نيستند
اصطلاحى کلى که مىتواند اعم از ارگان -حزب، دولت، سازمان و مؤسسه و موارد مشابه باشد
پخش يک خبر و مطرح کردن رويدادى از ديدگاهى خاص و همزمان سانسور کردن هرگونه نظريه مخالف و مغاير با آن، مسئلهاى است که سابقهاى ديرين دارد و نمونههاى آن را مىتوان هر روز و هر ساعت از وسايل ارتباط جمعى گوشه و کنار اين جهان متمدن! مشاهده کرد
تکبُعدى نگريستن و يکسويه حکايت کردن بهمانند بيان نوع اتهام و متن کيفر خواست دادگاه بر عليه متهم است بدون آنکه به نکتهاى و گفتهاى از دفاعيه او اشاره شود. يکسونگرى ضربالمثل 'تنها به قاضى رفتن و خوشحال برگشتن' را تداعى مىکند. در اين رهگذار سلامت روانى و حيثيت انسانى مخاطبين در برابر اعمال اين روش جفاکارانه ناديده گرفته مىشود و عواقب سوئى که برجاى مىماند اغتشاش و عصيان ذهنى و احياناً بروز قضاوتهاى ناعادلانه و گمراهانه در افواه است.
* شايعهسازى:
در مبارزات تبليغات سياسي، شايعهسازى شيوه رايجى است، شايعه گاهى بهطور خودجوش و اتفاقى و موردى توليد و پخش مىگردد و اين در صورتى است که از علايق و عواطف يا نفرت و انزجار افراد و گروههائى نسبت به اشخاص و نهادهائى نشأت گرفته است و در مواردى هم حسابشده و سازمان داده شده از طرف واحدهاى تبليغاتى نهادهاى سياسيى تهيه و تدارک مىشود و از طريق وسايل ارتباط جمعى خودي، منتشر و پخش مىشود.
بروز شايعات گوناگون مواضع و کارکردها و شخصيت رقباى سياسى را ملکوک و ضربهپذير مىسازد و همچنين موجب اغتشاش ذهنى و سردرگمى و شگفتى مردم نيز مىشود. شيوع شايعات از طريق دهن به دهن و شفاهى و نيز از مجارى وسايل ارتباطى خبرى امکان مىيابد.
اثرات بعضى از شايعات فوقالعاده خطرناک و سرنوشتساز است. در تاريخ مبارزات انتخاباتى غرب تاکنون مواردى بوده است که نامزدهاى انتخاباتى رياست جمهورى که در شرف کسب پيروزى بودهاند با پخش ناگهانى شايعهاى که سوابق و رفتار و عقايد آنها را زير سؤال برده است مواجه شدهاند و چون نتوانستهاند بهسرعت و شايستگى اثرات سوءشايعه را خنثى سازند ناگزير يا از ميدان مبارزه کنار رفتهاند و يا در کسب آراء لازم ناکام ماندهاند.
* کذبى:
از اين عنوان پيدا است که مقصود، شگرد رسواى دروغپردازى است. در اين مرحله واحد تبليغات سياسى در جريان مبارزه تبليغاتى خود بهمنظور بدنام کردن و تضعيف رقيب سياسى از توسل به اين شيوه دريغ نمىکند آشکارا دروغ مىسازد و از وسايل ارتباط جمعى تحت نفوذ خود پخش و منتشر مىکند.
در سلسله اخبار دروغين، بودى نبود و نبودى بود مىشود. از ميان ميليونها کلمه خبر و گزارش که هر روزه از خبرگزارىها و رسانههاى جمعى دنيا مخابره و پخش و منتشر مىشود مىتوان بهراحتى نمونههائى از اخبار کذب محض پيدا کرد.
* ابهامى:
پيدا است که منظور از توسل به اين شيوه مذموم ايجاد ابهام و ترديد در اخبار مربوط به رويدادهاى مسلّم است. چه تصور مىشود که با اتخاذ اين شگرد زيرکانه از اهميت خبر کاسته شده و تبعات هيجانى آن کمتر خواهد بود.
فىالمثل موفقيت بزرگ سياسي، علمي، اجتماعى و غيره در صحنه بينالمللى يا محلى نصيب کشور يا سازمان حزبى شده است رقيب سياسى از بوقهاى تبليغاتى خود با ذکر کلمات و جملاتى از قبيل گفته مىشود، احتمالآً شاييد اگر، گويا و 'صحت و سقم مطلب هنوز معلوم نشده است' و 'منابع مستقل هنوز تأييد نکردهاند' و غيره خبر قطعى و حتمى را بهصورت ملتزم و مقيد و مبهم پخش مىکنند.
* انتشارات:
در مجموعه انتشارات تبليغات سياسى بهطور کلي، اطلاعيهها، بيانيهها، مقالات و گزارشات و تفاسير و اخبارى که مستقيم يا غيرمستقيم مفاهيم و مقاصد سياسى را از قبيل تبيين و تبليغ ايدئولوژى خاص و اعلام موفقيتهاى بهدست آمده و رد نظريات مخالفين و امثالهم القاء مىکند، جاى دارد و نشر و پخش آنها بهوسيله مطبوعات، راديو و تلويزيون يا آگهىهاى توزيعى و الصاقى انجام مىگيرد. کتابهائى که مضامين آنها تبليغ سياسى است نيز از اين زمره است
* خطابه:
نطق و خطابه از ابزار تأثيرگذار هميشگى تبليغات بوده است. چنانچه موضوعات جالب و پرمحتوا با کلمات و جملات زيبا و خوشآهنگ و با لحنى گرم و مطبوع ادا شود يقيناً توجه بيشترى را جلب مىکند. در سخنرانى محتوا و شکل هر دو از اعتبار و اهميت برخوردار است
محتوا بدان معنى که اگر انبوهى از مطالب سست و بىربط و بىمنطق و مغاير با اصول و واقعيتها را هرچند با صداى خوش و رعايت تکنيکهاى صوتى ايراد نمائيم نمىتواند اثرات مطلوب و پردوام بهجاى گذارد اما ارائه موضوعات اساسى و صحيح و مفيد در قالب خطابههاى جالب و جاذب قطعاً نافذ و مقنع خواهد بود.
بديهى است موقعيت ناطق، موضوع خطابه، شرايط محل ايراد نطق، کيفيت ايراد سخنراني، زمان اجراء برنامه، چگونگى احوامل و عقايد مستمعين، و ساير عوامل کوچکتر اما مربوط در بهدست آوردن توفيق يا عدم آن در اجراء خطابههاى سياسى واجد اهميت هستند.
* تظاهرات:
از برنامههاى عملى تبليغات سياسى تشکيل دمونستراسيون، ميتينگ، راهپيمائى و گردهمائىهاى بزرگ است، در برگزارى تجمعهاى تظاهراتى در نقاط مختلف دنيا ملاحظات خاصى صورت مىگيرد و عوامل و شرايط مختلفى در نظر گرفته مىشود. ميزان شور و اشتياق و استقبال شرکتکنندگان در تظاهرات به ويژگىها و خصوصيات بسيارى بستگى دارد. تظاهرات ممکن است دولتى و رسمي، ملى و مردمي، همگانى و فراگير، حزبى و گروهي، صنفى و رستهاي، حتى از نظر جنسى مردانه و زنانه باشد
در هر تظاهراتى به تناسب معمولاً پرچمها و تراکتها و تصاويرى حمل مىگردد و حتى ممکن است شرکتکنندگان در تظاهرات از لباس و پوشش خاصى استفاده کنند، در هر حال يکى از عومل مهم موفقيت در گردهمائى تعداد زيادتر شرکتکنندگان است و عامل مهم ديگر خودانگيختگى و خودجوشى و خودتمايلى شرکتکنندگان در اينگونه گردهمائىها و راهپيمائىها است.
* نمادين:
يکى از شيوههاى تبليغ سياسى که داراى اعتبار و حيثيت والاى انسانى و سرشار از عواطف و احساسات پاک بشرى است اعمال و اقدامات و تلاشهائى سمبليک و نمادين است که نمونههاى درخشان و بيادماندنى آنها در حافظه تاريخ مبارزات سياسي، مذهبي، اجتماعى دنيا ثبت و ضبط است.
اين شيوه در مقاطعى از تاريخ هر قوم و ملت به ظهور رسيده که اولاً مجريان آن انسانهاى پاکباخته و سلحشور و ايثارگر و مؤمن و وفادار به عقايد خود بودهاند که رسالت قطعى و حتمى خود را در ابلاغ پيام نجاتبخش خويش مىدانستهاند و ثانياً چنان عرصه را براى ايفاء نقش افشاگرانه و آگاهىبخش خود تنگ مىديدهاند که راهى جز جانفشانى و بهجاى گذاشتن خاطرانى حماسى و جاويدان براى مخاطبين خويش نمىيافتهاند.
در تاريخ معاصر و در جريان جنگهاى آزادىبخش و نهضتهاى استقلالطلبانه و ضداستعمارى و ضداستبدادى و ضدآپارتايد در نقاط مختلف آسيا، آفريقا، آمريکاى جنوبي، ايرلند، فلسطين و غيره بسيارى از قهرمانان ملى آگاهانه و داوطلبانه جان خود را در ميان شعلههاى آتش يا زير شکنجههاى مرگبار يا بر سر حلقههاى دار و مقابل جوخههاى اعدام و يا در کوچه و خيابان در نبرد نابرابر با دشمن فدا کردند و با خلق حماسههاى انسانى توانستند افکار عمومى جهانيان را به نداى حقطلبانه ملتهاى خود متوجه سازند. در دوران مبارزات عليه نظام سلطنتى در کشور ما نيز حرکتهاى حماسى و سمبليک زيادى بمنصه ظهور رسيد. زنان و مردان ايثارگرى که با گفتن 'نه' در مقابل دعوت به امضاء ندامتنامه يا تقاضاى عفو جان باختند اما مرگ آنها سکوت و دلمشغولىهاى روزمره را شکست با انتشار پيامهاى مظلومانه آنها دلها را بهسوى اهداف و آرمانهاى ظلمستيز آنها جلب نمود. در انجام اينگونه تبليغ عملى سياسى نام و ياد نامآوران حماسهساز در رسانههاى جمعي، کتابها، فيلمها و بعضاً تابلوى خيابانها و ميادين شهرها نقش مىبندد و پيامهاى آنها تا اعماق گستره اذهان عمومى نفوذ مىکند.
نمونه اعلاء و با عظمت تاريخى تبليغى عملى سياسي-مذهبي، واقعه جانگداز عاشورا و داستان مجاهدات و از خودگذشتگى امام حسين (ع) و ياران وفادار او مىباشد که نتايج آن در سينه تاريخ مىدرخشد و الهامبخش آزادىخواهان بسيارى در مبارزه با ظلم در قرون متمادى بوده است
* بمباران تبليغاتى - جنگ روانى
اين اصطلاح رايج در سلسله اعمال تبليغى است که منظور از آن بيان و پخش و نشر و نمايش تکرارى واقعه يا وقايع و يا جهات و جوانب آنها از رسانههاى جمعى است. معمولاً هنگامىکه هدفى ارزشمند و کارى بزرگ و خطير در پيش است مجموعهاى از برنامههاى بمباران تبليغاتى تهيه و تدارک مىشود و علىالاصول مخاطبينى که در معرض اين بمبارانها قرار مىگيرند هرچند کوتاهمدت مسخ و منفعل مىگردند. در جريان وقايع مهم قرن اخير توسل به اين شيوه از طرف قدرتهاى بزرگ و درگير جنگهاى سرد و گرم بسيار بوده است. غالباً در سير و تداوم برنامههاى بمباران تبليغات سياسى از ابزار گوناگون حتى مقولات فرهنگ و هنر نيز براى نشر ايدئولوژى و مقاصد سياسى استفاده مىشود.از خصوصيات اين روش تکرار و تداوم و هجوم همهجانبه و هماهنگ و فراگير اطلاعيهها و گزارشها و تفاسير کلامي، تصويرى و نوشتارى در رسانههاى جمعى است و تلاش بر اين است که در عرصه ارتباطات خبرى موضوع مورد نظر يکهتاز و مطلق يا حداقل وجه غالب باشد.لذا مخاطبين در مقابل تهاجم عياران تبليغات سياسى معمولاً امان و فرصتى براى تحليل و تفسير وقايع پيدا نمىکنند و تميز و تشخيص صحت و سقم مطالب دريافتى بسيار مشکل مىشود و اصولاً در گير و دار و هنگامه جنگ روانى عمدتاً اهرمها و محکها و معيارهاى منطقى ذهنى افراد خنثى و غيرفعال و عقيم مىگردند.
* شستشوى مغزى:
اين اصطلاح داراى بار معنائى متعدد است. مفهومى که گاهى در سطح عامه به آن عطف توجه مىشود همان بمباران تبليغاتى است، يا در مسائل جزئى روزمره فىالمثل اگر کسى در مقابل صحبت و استدلال ديگرى رأى و نظر خود را عوض کند گفته مىشود که فلانى شستشوى مغزى شد يا بعضاً در افواه عمومى به اعمال شکنجههاى جسمى و روانى براى گرفتن اقرار و اعتراف زندانى را شستشوى مغزى مىنامند که اين موارد مصاديق و معانى صحيح اين اصطلاح نيستند. اما مفهوم واقعى شستشوى مغزى چيست؟تلاشى که براى جانشينى و القاء ايدئولوژى خاص و تفکر جديد بهجاى باورهاى قبلى ذهنى زندانى بهعمل آيد شستشوى اين شيوه غيرانسانى و بسيار اندوهبار و شرمآور است و تاکنون در سلسله گزارشات و اخبار رسانههاى جمعى جهانى بهويژه در نيم قرن اخير مواردى از آن منتشر گرديده است
* اقدامات انحرافى:
بهمنظور تحتالشعاع قرار دادن و خنثى کردن اثرات روانى رويدادهائى که بر عليه نظام حکومتى يا دار و دسته حزبى به وقوع پيوسته و محتملاً تبليغات مخالفين تشديد شده است، گاهى ماجرائى جديد خلق مىشود يا موضوعى کهنه دوباره مطرح مىگردد و در اطراف آن موج تبليغات راهاندازى مىشود به اميد آنکه افکار عمومى هرچند بهطور موقت از توجه به موضوعات مهم و اصلى مطروحه منحرف شود.گاهى نيز شانس و تصادف به کمک مىآيد و وقوع حوادث طبيعى مانند سيل و زلزله و آتشفشان و امثالهم و گزارشات مربوط به آنها مرکز تبليغات گسترده قرار مىگيرد که معمولاً و بهطور طبيعى ساير اخبار هرچند مهم و طرف توجه عامه را تا مدتى مىتواند از محوريت ذهنى خارج سازد. به هر حال از مشخصات بارز اين شگرد مطرح کردن مسائل فرعى و حاشيهاى است بهنحوى که مسائل اصلى گم يا کمرنگ شود و تحتالشعاع قرار بگيرد.
* مسافرت:
گاهى بعضى از مسافرتها و ميهمان و ميزبان شدنها مىتواند بهطور مستقيم يا غيرمستقيم مورد بهرهبردارى تبليغات سياسى قرار بگيرد هرچند ظاهراً يا حتى باطناً دليل انجام آنها الزامات اقتصادى بازرگاني، فرهنگى و غيره باشد.مسافرت مسئولين طراز اول دولتى يا رهبران مجامع و احزاب يک کشور به کشور ديگر و متقابلاً قبول دعوت سران و رهبران ديگر کشورها و مجامع و تحقق مسافرت آنها به کشور دعوتکننده فىنفسه يک حرکت و تبليغ سياسى است.اما ميزان کسب موفقيت و وجه و اعتبار و منزلت از انجام مسافرتهاى سياسى به عواملى چون زمان، مکان، کيفيت، انتشار اخبار و گزارشات و تفاسير مربوط در رسانهها و نوع شخصيت و مقام و اشتهار مقامات مسافر و ساير زمينههاى مربوط بستگى دارد.در اجراء اين روش تبليغ سياسى گاهى بر اثر عدم رعايت ملاحظات لازم نتايج سوء، رسوائى و شکست حاصل مىشود.
* تأييدى:
تمسک و نقل قول از گفتهها، اظهارنظرها و بيانيههاى تأييدى و حمايتى رهبران، سران و مسئولين کشورها، مجامع بينالمللى سياسي، حقوقي، علمى و فرهنگي، اجتماعى جهان معمول و مرسوم در تبليغات سياسى دولتها و نهادهاى سياسى دنيا است و نوعى اتخاذ سند براى نشان دادن ثبات سياسى و مقبوليت بينالمللى است. البته سنخيت سياسى در اين رهگذر ملحوظ مىگردد
فرضاً سخنان تأييدآميز رهبر کشور يا نهضت انقلابى از مواضع يک کشور يا نهاد راديکال و دموکرات براى طرف خطاب دلپذير و افتخارآميز است اما برعکس ايراد سخنان احترامآميز و ستايشانگيز سياستمداران و دولتمردان يک کشور ارتجاعى يا سلطهگر از مواضع و خطمشىهاى يک کشور که خود را مترقى و انقلابى و آزادىخواه مىخواند و مىداند نه اينکه دلچسب نيست بلکه مىتواند ترديدآميز و شبهانگيز نيز تلقى شود.
بديهى است آراء، و نظريات مثبت سياستمداران و صاحبنظران موجه و بىطرف جهانى و نيز مجامع معتبر بينالمللى از قبيل ارگانهاى سازمان ملل و پارلمانهاى مردمى مستندهاى مطلوبى براى تبليغات سياسى همه دولتها و سازمانهاى سياسى مىباشد.
* برشى:
اين شگرد تبليغاتى مبتنى بر برش و گزينش قسمتهائى از اخبار و گزارشهاى رويدادهائى است که به مصلحت و مقتضاء يک مجتمع سياسى تشخيص داده مىشود. انتشار و پخش اخبار برشى در رسانههاى جمعى چند و چون واقعيت قضايا را بازگو نمىکند و موجب سردرگمى مخاطبين و گاه قلب حقايق مىشود مثال: خبر اصلى چنين است که صادرات کالاهاى توليدى يازده ماهه فلان کشور همه ماهه با درصدهاى قابل توجهى نسبت به سال قبل افزايش داشته و فقط رقم صادرات يکماهه آن اندکى کمتر بوده است مجتمع سياسى رقيب در جريان پخش اخبار اقتصادى تنها خبر کسرى صادرات در آن يک ماه را اعلام مىکند.
انتخاب فقط يک يا چند جمله، عبارت، پاراگراف دلخواه از متن گزارشى از مصاحبه يا سخنرانى يا مقالهاى مىتواند حتى موجب القاء مطلبى دقيقاً خلاف منظور مفاد خبر و گزارش اصلى باشد که مقصود از انجام اين روش سخيف نيز غالباً همين است بديهى است که تهيه خلاصهاى از متن خبر و گزارش مفصل، که روح و جريان و روند مطلب را مخدوش نکند از موضوع اين قسمت خارج است و در عالم نويسندگى و خبرنويسى خود يک کار با ارزش محسوب مىگردد.
* سکوت:
طرح اين عنوان در مجموعه شگردهاى تبليغات سياسى شايد تعجبانگيز باشد اما مسئله به همين صورت عينى و واقعى است. گاهى واقعهاى که مطلقاً موافق طبع و تمايل يک مجتمع سياسى حاکم نيست اتفاق مىافتد، براى حزب و نيروى مخالف امتياز و پيروزى غيرمنتظرهاى کسب مىشود يا به هر طريق خسارت مهمى بر بدنه و ارکان حاکميت وارد مىشود. در اين وضعيت توسل به سکوت مطلق و به اصطلاح به روى خود نياوردن مىتواند يکى از واکنشهاى تبليغاتى باشد.
رسانههاى جمعى وادار به سکوت مىشوند به اين اميد که خبر به چشم و گوش کسى نرسد و اگر از اطراف چيزکى به بيرون درز کرده باشد با اجراء توطئه سکوت رنگ باخته و به فراموشى سپرده شود. اينکه اين طرح تبليغاتى تا چه اندازه مىتواند براى طراحان و مجريان موفقيتآميز باشد در ارزيابى نمونههاى اتفاق افتاده در گوشه و کنار دنيا معلوم مىگردد.
به هر حال آنچه مسلم است نتيجه انجام اين سانسور و شگرد جفاکارانه قطعاً در درازمدت مثبت نخواهد بود. بهويژه که در زمان معاصر وسعت و پراکندگى شبکههاى ارتباطات خبرى جهانى عامل مهم شکستن سکوت هستند.
* زهرگيرى:
اخبار و گزارشهاى بعضى از رويدادهاى غيرمنتظره مانند وقايع ناگهانى جنگي، حوادث مهيب طبيعي، کشف توطئه کودتا، ترور شخصيتها، مرگ ناگهانى مقامات و مشاهيرى که يا مورد بغض و نفرت يا علاقه و محبت شديد مردم قرار دارند و رخدادهائى از اين قبيل خصلتاً داغ و هيجانانگيز هستند و اعلام ناگهانى و سريع آنها بهويژه در جوامعى که کمتر از نظامهاى باز و دموکراسى برخوردار هستند ممکن است حوادث ناگوار اجتماعى و زيانبار براى مردم يا نظام سياسى و حاکميت در پى داشته باشد
لذا براى اينکه به اصطلاح زهر خبر گرفته شود و از داغى آن کاسته گردد بعضى مجريان تبليغات سياسى ترجيح مىدهند که روش تدريجى پيش گرفته و ابتدائاً گزارش کوتاهى از ماوقع با تيترهاى معمولى در مطبوعات درج گردد و نيز در اواسط و اواخر برنامههاى خبرى راديو و تلويزيون گنجانده شود تا در زمان مقتضى براساس پيش زمينهاى که قبلاً ساخته و اعلام شده است جريانات ماوقع را مشروحتر اعلام نمايند.
* تحقيرى:
کوچک و ناچيز نشان دادن واقعهاى که بزرگ است مفهوم عنوان فوق مىباشد. معمولاً کسب امتيازات و پيروزىهاى کلان در صحنه بينالمللى و منطقهاى و محلى از طرف يک کشورى و يا سازمان و گروه سياسى غالباً مايه دلگيرى و حسادت مجتمعى سياسى در کشور رقيب مىشود لذا رقيب يادشده در انعکاس اخبار اين پيروزىها بُخل مىورزد و به طرق گوناگون مورد را کم اهميت جلوه مىدهد.
فرضاً در جائى انتخاباتى انجام شده که نود درصد واجدين شرايط در رأى دادن شرکت کردهاند که رقم بالائى است و شخصى با هشتاد درصد کل آراء مأخوذه در انتخابات پيروز شده و مقامى را کسب کرده است که عدد چشمگير و قابل توجهى است. خبرگزارى و رسانههاى تحت نفوذ کشور رقيب در يک عمل تحقيرى تبليغاتى با حذف ارقام شرکتکنندگان در انتخابات و تعداد زياد آراء کسب شده تنها به ذکر برگزيده شدن فلانکس انتخابات فلانجا اکتفاء مىکنند و همچنين است موارد بسيارى که در کشمکشهاى سياسى داخل يک کشور رخ مىدهد. مانند اين مثال: وزارت کشاورزى فرضاً اعلام مىکند که با افزايش بىسابقه توليد گندم در سال گذشته دولت موفق شده است که از واردات آن به ميزان يک ميليون تن بکاهد که خبر فىذاته مسرتبخش و حاکى از رونق و توسعه بيشتر است اما روزنامه ارگان حزب مخالف چنين مىنويسد که با توجه به رقم اعلام شده افزايش توليد گندم و کاهش يک ميليون تن از واردات آن هنوز به خريدارى ۴ ميليون تن از خارج نياز داريم.
* بزرگنمائى:
عکس روش تحقيرى شيوه بزرگنمائى است. در اينجا کوشش بر اين است. که خبر با آب و تاب و شاخ و برگ اضافى به طريقى که توجه بيشترى را جلب کند و ميزان اهميت آن را بالا ببرد پخش و منتشر گردد. در چاپ و پخش گفتارى و تصويرى از حروف درشت و حجم زياد متن و تصاوير متعدد استفاده مىشود و در تنظيم متن نيز از کلماتى که بار بيشترى از مفاهيم عظمت و قدرت و شدت را دارد استفاده مىگردد.
* تحريفى:
شايد يکى از ناجوانمردانهترين شگردهاى تبليغات سياسى شيوه تحريفى است و متأسفانه در بنگاهها و نهادهاى خبرى و تفسيرى که مدار کار خود بر عدم صداقت است بيشترين کاربرد را دارد
با اندکى دخل و تصرف و پس و پيش کردن کلمات و جملات و يا اضافه و کم کردن حتى يک حرف يا کلمه و جملهاى مىتوان به کلى مفهوم اصلى مضمون را دگرگون کرد حرف 'ن' بهواژه مىکند درست عکس مفهوم پيام خبرى القاء مىگردد. يا 'در جنگ داخلى ... سال گذشته ۲۴۰۰ نفر کشته شدند' که در تحريف خبر با تبديل واژه 'سال' 'به ماه' رقم کشتهشدگان به بيش از ده برابر افزايش پيدا مىکند. انواع نمونههاى حيلههاى تحريفى در تبليغات سياسى آنقدر فراوان و واضح است که توضيح بيشترى را نمىطلبد.
* تبلیغات و ضدتبلیغات:
تبلیغات فرایند طبیعی معرفی کاندیداها است که توسط ستادهای انتخاباتی یا نامزدها و هواداران آنها در طول دوران مجاز تبلیغاتی انجام میشود، اما ضدتبلیغات یک برنامهی روانی است که ممکن است ناشیانه یا عمدا توسط یک نامزد یا هواداران او انجام شود. برنامههای تبلیغاتی اگر هدفمند و حساب شده باشند، نوعی تبلیغ به حساب میآیند، اما اگر برنامهی تبلیغی یک نامزد بهگونهای وجههی او را تخریب کند، آن دیگر تبلیغ نیست و بلکه ضدتبلیغ است که دلیل آن یا بیتجربگی و ناشیگری ستاد است، یا نفوذ عوامل مخرب رقیب در این نوع ستادها که هردو بهشدت خطرناک بوده و میتوانند در تخریب چهرهی یک نامزد انتخاباتی نقش زیادی داشته باشند.
ضدتبلیغات در جهان سوم هم نقش دارد و بخشی از آرای انتخاباتی کاندیداها مدیون این روش هنرمندانه است که در این کشورها مهمترین انواع آن را شاید بتوان به دستههای زیرتقسیم کرد.
1- تبلیغات برای رقیب!
این عنوان شاید خندهدار باشد که چگونه یک فرد حاضر است برای رقیبش تبلیغات کند؟ اما این از مهمترین روشهای ضدتبلیغات در دنیای مدرن است که در آن ستاد نامزد الف به صورت رایگان برای نامزد ب تبلیغات میکند، اما جلوهی بیرونی آن بهگونهای است که هیچکس و حتی ستاد نامزد ب تصور نخواهد کرد که این تبلیغات ضدتبلیغاتی است که از سوی حریف تدارک دیده شده است، اما این تبلیغات دامنهی وسیعی دارد که شامل تبلیغات بد، یعنی سخنان زاویهدار، تصاویر خندهآورباشد، حرفهای تفرقهآمیز، فیلمهای تحریکآمیز، رفتارهای زشت و… بود که در لابلای مواد تبلیغاتی آن نامزد برجسته شده و ذهنیت مردم را تخریب خواهد کرد. حمایتهای افراد مشکوک و عناصر بدنام، جنایتکاران و ناقضان حقوق بشر و تحرکات بزرگ رسانهای و تبلیغاتی نیز میتوانند از جمله برنامههای تبلیغاتی طراحی شده برای بدنام کردن رقیب باشند.
۲- نفوذ در ستادهای حریف
نفوذ در ستادهای تبلیغاتی حریفان لازمهی رقابت انتخاباتی است و تلاش برای نقشآفرینی در مدیریت تبلیغاتی حریفان نوعی ضدتبلیغات محسوب میشود که تأثیر زیادی در جلب آرای طرف مقابل دارد. افراد نفوذی در تبلیغات منفی وضدتبلیغات … نقش اساسی دارند.
* نتیجه گیری:
در موارد بســياری افراد بدون آگاهی و شناخت از اصول اوليه ی تبليغات سياســی وارد عرصه ي پيكارهای انتخاباتی می شــوند و با وجود تمام شایســتگی ها و صرف هزینه های ســنگين راه به جای نمی برند. در طرف دیگر شــهروندان قرار دارند که در مواردی اسير اغواگریهــای تبليغات شــده و به جای فرد اصلح بنــا بر معيارها و شــاخصهای موردنظــرخویش در نهایت مبلــغ بهتر را انتخاب می کنند. اگرچه ممكن اســت برخی شهروندان نســبت به رأی خود که به صندوق می اندازد کمترین تعهد را احساس کنند، اما بر کسی پوشيده نيست که زندگی اجتماعی، سياسی، اقتصادی شهروندان تحت تأثير مســتقيم مدیریت سياسی دولتمردان است و میتوان گفت سرنوشت شــهروندان و دولتمردان آنچنان به هم گره خورده است که تفكيک آن ناممكن می باشد. بنابراین شایسته اســت هر دو طرف درگير در این مشارکت مهم سياسی به سهم خویش با هنر ظریف و حساس تبليغات سياسی آشنا شوند.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی فردو نیوز، تاریخ انتشار: 13 مهر 1395، کدخبر: 41741، www.fordunews.com