شعار سال: بنا به ادعای امين، پروژه روبهگسترش امريكا
براي تسلط بر جهان كه نمود آن افزايش سرسامآور نظاميگري جورج دبليو بوش بعد از
حوادث 11 سپتامبر بود در همان ليبراليسم اروپايي ريشه دارد، اما برخي از امكانات
«ايدئولوژي» ليبراليسم را در يك فرم خطرناك جديد و منحصربهفرد گسترش داده است.
به گفته امین، «این ویروس در
حوالی سده شانزدهم در مثلثی که سه زاویه آن را پاریس، لندن و آمستردام تشکیل میدهند،
پدید آمده بود. اما به تدریج از اقيانوس اطلس گذشت و در آن سوي اطلس، در ميان فرقهاي
كه اعضايش آن را از اروپا همراه خود به آنجا برده بودند، محيط مساعدي پيدا كرد كه
در آن پادتن وجود نداشت و به همين دليل هم در آن سرزمين شيوع پيدا كرد.» (ص 5)
كتاب از پنج بخش تشكيل شده است. بخش اول به توضيح ويژگيهاي عمومي نگرش
ليبرالي جامعه ميپردازد. بخش دوم به مباني ايدئولوژيك و شبهنظري ليبراليسم ميپردازد.
در اين بخش ابتدا «سرمايهداري خيالي» و تفاوت آن با سرمايهداري واقعا موجود و
سپس شبهنظريه اقتصاد «ناب» يا «علم» اقتصاد، توضيح داده ميشود و آنگاه پستمدرنيسم
به عنوان «زائده ايدئولوژيك ليبراليسم» بررسي ميشود. امين نشان ميدهد كه در
«سرمايهداري واقعا موجود»، مبارزات طبقاتي، سياست، دولت و منطقهاي انباشت سرمايه
از يكديگر تفكيكناپذيرند. سرمايهداري، به حكم طبيعت و سرشت خود نظامي است كه وضعيتهاي
عدم تعادل پياپي آن، نتيجه برخوردهاي اجتماعي و سياسي است كه فراتر از بازار قرار
دارند. اما مفاهيمي كه به وسيله اقتصاد عاميانه ليبراليسم ارائه و بيان ميشوند از
قبيل «لغو نظارت دولت بر تصديگري خصوصي و بازارها» هيچگونه واقعيتي ندارند. در
حقيقت بازارهاي به اصطلاح «خارج از نظارت دولت» بازارهاي «تحت نظارت» قدرتهاي
انحصاری هستند كه خارج از بازار و بالاتر از آن قرار دارند. در بخش سوم نتايج و
پيامدهاي ليبراليسم جهانيشده واقعا موجود بررسي ميشود. نخستين نتيجه و پيامد
اين است كه مستمندسازي و قطبيشدن جهان به فراموشي سپرده شده است. امين در اين بخش
نظريه خود را در باب رابطه «سرمايهداري و مساله جديد ارضي» متاثر از تجربه مائوئيسم
توضيح ميدهد. دومين نتيجه و پيامد از نظر امين مشكلات «دموكراسي كمتراكم» است.
در بخش چهارم سرچشمههاي اروپايي و امريكايي ليبراليسم را به طور جداگانه توصيف ميكند.
در بخش آخر چالشهاي ليبراليسم را در زمان كنوني و تاثير آن را بر ويرانسازي بشر
بررسي ميكند. او نخستين چالش را از نو تعريفكردن طرح اروپا ميداند. دومين چالش
ايجاد همبستگي دوباره ميان خلقهاي جهان جنوب است و سومين چالش ساختن دوباره
انترناسيوناليسم خلقها. او
در ادامه تحليل خود را از آينده امپرياليسم و راهكارهاي مقاومت در برابر آن توصيف
ميكند: «دنياي امروز، از لحاظ نظامي تكقطبي است اما در عين حال، بر بدنه نظام
جهانيشدهاي كه قرار است از اين پس در كليت خود بر اساس اصول ليبراليسم سامان
يابد به نظر ميرسد ترَكهايي هم بين ايالات متحده و برخي از كشورهاي اروپايي، در
زمينه نحوه مديريت سياسي اين نظام، دستكم در اصول پيدا شده است. آيا اين تركها
تصادفي و كماهميتاند يا نشانه دگرگونيهاي دائمي؟ پيشنهادهايي كه براي تدوين يك
استراتژي به منظور رويارويي با اين شرايط جديد مطرح ميشوند بر فرضهايي مبتني
هستند كه بايد صريح و شفاف شوند تا بحث درباره اعتبار احتمالي آنها آسانتر شود.»
(ص 125) او 9 فرض
را به اختصار توضيح ميدهد: 1) از اين پس امپرياليسم يك امپرياليسم جمعي (مثلث)
خواهد بود. 2) در نظام امپرياليسم جمعي ايالات متحده داراي مزاياي اقتصادي تعيينكننده
نيست. 3) هدف طرح كنترل نظامي سراسر كره زمين جبران كسريهاي اقتصادي ايالات متحده
است. اين طرح همه خلقهاي جهان سوم را تهديد ميكند. 4) جنوب ميتواند و بايد خود
را از توهمات ليبرالي رها سازد و ايجاد شكلهاي نوسازيشده توسعه خودمحور را پيش گيرد.
5) انتخابات ايالات متحده در راستاي جانبداري از نظاميكردن جهانيسازي، مستقيما
به منافع اروپا و ژاپن ضربه ميزند. 6) اروپا ميتواند و بايد خود را از اسارت
ويروس ليبرال رها سازد. اما ابتكار اين حركت از بخشهاي مسلط سرمايه بر نميآيد
بلكه بايد از سوي مردم عملي شود. 7) ساختمان دوباره يك جبهه محكم از
كشورهاي جنوب مستلزم مشاركت مردم با آنهاست. 8) يك انترناسيوناليسم نوين از خلقها
كه اروپاييها، آسياييها، افريقاييها، و امريكاييها را در برگيرد و آنها را
متحد كند امري ممكن است. 9) مسائل مربوط به گوناگوني فرهنگها بايد در چارچوب چشماندازهاي
بينالمللي نوين مورد بحث قرار گيرند. امين
ساختن دوباره يك سياست شهروندي را مستلزم اين ميداند كه جنبشهايي كه عليه نتايج
واقعي حاصل از اجراي اين نظام مقاومت، اعتراض يا با آن مبارزه ميكنند خود را از
آلودگي به ويروس ليبرال پاك و رها سازند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 3 شهریور 97، شماره: 3227