شعار سال: راهآهن سراسري
زماني در ابتداي قرن در دستور کار پهلوي اول قرار گرفت که ايران از هر حيث در
تنگنا و موقعيت بغرنجي قرار گرفته بود. يک سال بعد با ارائه لايحهاي از سوي نخستوزير،
مهدي قليخان هدايت، به مجلس و تصويب آن در چهارم شهريور 1304 اين طرح رسما در
دالانهاي اداري دولت رسميت يافت و از سال 1312 با مديريت شرکت کامپساکس آغاز به
کار کرد. پنج سال بعد، در 27 مرداد 1317 پروژه احداث راهآهن سراسري به پايان رسيد
و در چهارم شهريور همان سال در يک مراسم پرشکوه در حضور مقامات لشکري و دفتري
افتتاح شد.
80 سال پس از افتتاح راهآهن سراسري، مراسمي به همت علي دهباشي، مديرمسئول
مجله بخارا، به همراه مالته مولر، معاون سفير دانمارک، پروفسور کلاوس پدرسن، رياست
بخش خاورميانه و ايرانشناسي در دانشگاه کپنهاگ، همينگ يورگنسن، نويسنده کتاب يخچالهاي
ايران، توربن کليتگارد، از نوادگان يورگن ساکسيلد، مديرعامل شرکت کامپساکس
دانمارک، مورتن هنستد، نويسنده کتاب ماجراهاي دانمارکيها در ايران، محمد محسنيان،
پژوهشگر و مبدع گردشگري راهآهن در ايران و چند
نفر از اعضاي خانواده مهندسان شرکت کووي و کامپساکس دانمارک در تالار انديشمندان
فردوسي تهران برگزار شد. پيش از آنکه نوادگان سازندگان راهآهن ايران در ايستگاه
چشمهسفيد راهآهن حضور يابند، از انضباط و اخلاق حرفهاي آنان تجليل به عمل آمد.
مراسم شب راهآهن سراسري ايران هفته گذشته با سخنان مالته مولر، معاون
سفير دانمارک با ياد و خاطره هزاران نفر از مهندسان، تکنيسينها و کارگران اين پروژه
آغاز شد. مولر ميگويد: «من هم مثل شما از آنچه در 80 سال پيش رخ داده، اطلاع
دقيقي ندارم؛ اما ميدانم راهآهن سراسري ايران در پنج سال و چهار ماه تکميل شد و
با وجود سرعت پروژه، سازههاي آن بسيار دقيق و هنرمندانه طراحي شده است؛ اما اغلب
گفته ميشود راهآهن ايران را آلمانيها ساختهاند که اين فقط مربوط به تهران بود
و در نقاط ديگر کشورهاي مختلفي در ساخت آن شرکت داشتند. نقطه آغاز راهآهن به سمت
شمال کشور را ايتالياييها ساختهاند؛ اما محل اصلي آن در شهر تهران به دست آلمانيها
احداث شده است؛ اما از نظر من مهمترين قسمت اين راهآهن قطعهاي است که به سمت
کوههاي البرز امتداد يافته است؛ چون کارهاي زيادي براي ساختن اين بخش از سوي
مهندسان دانمارکي انجام شده است. شايد بههميندلیل ياد آنها بيشتر زنده مانده است.
همانطور که ميدانيد، ساخت اين راهآهن فقط باعث شد که رابطه بين
ايران- دانمارک
تقويت شود. درواقع حضور ديپلماتيک کشور دانمارک در ايران از همان دوران آغاز شد.
اگر به آرامگاهي در جنوب شهر تهران رجوع کنيد، مزار بسياري از مهندساني را که در
ساخت اين راهآهن مشارکت داشتند، مشاهده خواهيد کرد.»
اما اين همه ماجرا نيست. راهآهن سراسري جز شگفتيهاي سرعت، ظرافت و مخاطرهآميزبودن
آن بعدها به الگويي براي زيرساختهاي ريلي ايران تبديل شد. چنانکه همينگ يورگنسن، نويسنده کتاب يخچالهاي
ايران، در اين مراسم به ياد ميآورد که در ايران راهآهنهاي ديگري هم احداث شده
است که بايد به آن هم توجه داشت. يک راهآهن در شهرستان بافت نزديک شهر يزد احداث
شده که از شهر سيرجان عبور ميکند و به بندرعباس ميرسد. حدود پنج هزار کيلومتر خط
راهآهن که دو ريل دارد که براي سرعتهاي بالا در آينده طراحي شده است. در واقع
اين راهآهن به سمت کرمان و بعد از آن به پاکستان امتداد داده شده است. همه کارهاي
مهندسي و کيفيت بالاي آن از سوي شرکت معتبري انجام شده است. نظارت بر اين پروژه هم
از سوي دولت ايران انجام شد. اين يک پروژه فوقالعاده است که از قسمتهاي جنوبي
کوههاي زاگرس عبور ميکند و از آنجا به بندرعباس ميرسد.
خاطرات مرد
دانماركي راهآهن ايران
توربن کليتگارد، از نوادگان يورگن ساکسيلد و نويسنده خاطرات مهندس دانمارکي،
از مدعوين ويژه و متفاوت مراسم بيش از آنکه به احداث راهآهن بپردازد، ترجيح داد
شرح زندگي و روحيات پدربزرگ خود- يورگن ساکسيلد- را موضوع سخنان خود کند. بهویژه
آنجا که او را در همهحال يک انسان کوشا و ساعي دانست. از ديد او درواقع پدربزرگش
پسر يک افسر نيروي دريايي دانمارک بود، او بسيار آرام و خوشاخلاق بود و بيشتر از
طريق بازي و کارهاي دستي آموخت تا اينکه بخواهد کارهاي مدرسهاش را انجام دهد. او
اين توانايي را داشت که هرچه را که سر کلاس ميشنيد، به ياد بسپارد و به همين
دليل هم ديگر چیزی بهعنوان تکليف در خانه برايش باقي نميماند.
ساکسيلد در پروژه احداث راهآهن سراسري، بارها به من گفته بود که
عملياتي که در ترکيه انجام داديم، با آنچه در ايران انجام داديم، بسيار متفاوت است. همه چيزهايي که ميگويم، خاطرات
شخصي پدربزرگ من است. تفاوت اصلي بين ساخت راهآهن در ترکيه و در ايران شدت و
سرعت انجام اين کار بود. در واقع هر دو آنها هزاران کيلومتر بود؛ اما اين پروژه در
ترکيه هشت سال طول کشيد و در ايران کمتر از شش سال زمان برد.
ازآنجاييکه او رياضيدان بود يا بهتر است بگويم استعدادي در رياضيات داشت،
توانست با محاسبات خود کاري چهار برابر بزرگتر از ترکيه در ايران انجام دهد. در
واقع پروژه ساخت راهآهن در ترکيه مثل زمين بازي و اسباببازيهايي بود که در دست
بچههاي بزرگ و بازيگوش قرار داشت که هيچ ترسي از ريسکهاي آن نداشتند.
غولپيکرترين
پروژه پيش از جنگ جهاني دوم
مورتن هنستد، خبرنگار دانمارکي، در اين مراسم فضاي ديگري از روابط بين ايران
و دانمارک را تشريح کرد. او بيش از آنکه به هشت دهه گذشته بازگردد، به جامعه امروز
دانمارک پرداخت. با اين چشمانداز که امروز اغلب قشر جوان دانمارک از اين موضوع بياطلاعاند
که 80 سال پيش مهندسان دانمارکي بيش از پنج هزار کيلومتر راه را طي کردند تا به
ايران- سرزمين پارس- برسند و بخشي از پروژه ساختوساز راهآهن سراسري ايران باشند
و به ياد آورد که خود او هم براي اولين بار يک دهه پيش از چنين موضوع اطلاع پيدا
کرد. با اين اتفاق که «پدر و مادر و
همسرم وقتي خانه را تميز ميکردند، با کتابي درباره راهآهن مواجه شدند و فکر
کردند آن ميتواند براي من جالب باشد. اسم کتاب هم اين بود که «راهآهن بايد در شش
سال ساخته شود». اين کتاب که تقريبا 80 سال پيش نوشته شده، از داستان احداث راهآهن
ايران و همکاري کشور دانمارک و ايران صحبت ميکند. اين کتاب پرفروشترين کتاب آن
دوران بوده و همه درباره آن اطلاع داشتند. کار خارق العادهاي بود که کتابي درباره
کشمکشهاي طرح و نحوه احداث آن نوشته شده و همه از نحوه همکاري دو کشور و اينکه
قرار است راهآهني از شمال به جنوب ايران کشيده شود، صحبت ميکردند.»
يكميليون يورو جريمه در صورت تأخير يكهفتهاي
او بهدرستي به حاضران گفت اين پروژه غولپيکرترين پروژه پيش از جنگ
جهاني دوم و بزرگترين سرمايهگذاري ايران نيز در سالهاي آغازين قرن بود. «اما همانطور
که شنيديم، اين پروژه براي هر دو کشور بسيار مخاطرهانگيز بود. اگر ساخت راهآهن به تعويق ميافتاد،
جريمه آن بسيار سنگين بود و اگر بخواهيم به پول امروز حساب کنيم، شايد به ازاي هر
يک هفته تأخير در اتمام کار یکمیلیون يورو خسارت بايد پرداخت ميشد. بنابراين
فراموش نکنيم که افرادي که در صفوف اول اين پروژه بودند، با جان خود بازي کردند.»
راهآهن ايران، دومين رويداد مهندسي
دانمارك
نويسنده کتاب ماجراهاي دانمارکيها در ايران با اشاره به بازتابي از
افکار عمومي نخبگان دانمارک از احداث چنين پروژهاي حيرت حضار را اينچنين برانگيخت:
«در ابتداي قرن يک نظرسنجي بين مهندسان دانمارکي برگزار شد که در آن خواسته شده
بود تا بزرگترين رويداد مهندسي دانمارک را نام ببرند. پروژه ساخت راهآهن ايران، رتبه دوم را به خود اختصاص
داد و ساخت پل استوربالت دانمارک رتبه اول را کسب کرد که در زمان خود بلندترين پل
دانمارک بود.»
محمد محسنيان، باستانشناس و پژوهشگر گردشگري راهآهن ايران تنها
ايراني اين مراسم بود که از رويکردهاي اجتماعي و ارتباطي پروژه راهآهن سراسري سخن
به ميان آورد. «براي شخص من کشف نحوه تعامل تعداد زيادي از متخصصان و مهندسان که
از کشورهاي مختلف و عمدتا اروپايي به ايران آمده بودند بسيار مهم بود. به اين معني
که بهعنوان نيروي کار در محيط جديد چگونه مشغول به کار شده بودند و در خارج از
ساعات کاري چگونه با مردم آن نواحي رفتار ميکردند. اين براي من خيلي جذاب بود.
از سوي ديگر، مشاهده کمپهاي اقامتي و نيايشگاههاي آنها که هماکنون
در ميان کوههاي زاگرس ميتوان ردي از آنها يافت، براي من ارزشمند بود. اما شايد
تأثيرگذارترين صحنه مواجهه با آرامگاههايي است که خفتگان آن زير، اين شش سال فرصت
پيدا نکردند به خانه و خانواده خود بازگردند و براي هميشه در بين کوههاي زاگرس
آرام گرفتند.»
راهآهن سراسري ايران، يک اثر ارزشمند
هنري است
از منظر مدير شرکت پارسياد نکته ديگري که بهعنوان رعايت اخلاق حرفهاي
ميتوان به آن اشاره کرد، کيفيت ساخت راهآهن ايران سراسري بود. «اين سالها با هر
مهندس راهآهني که صحبت ميکنيم، از کيفيت ساخت آن تجليل ميکند. نکته مهم، توجه
بسيار عجيب به جزئيات زيباييشناختي پروژه است. صرفنظر از اينکه اين سازهها کجا واقع شدهاند، در
معرض ديد هستند يا از منظر مردم پنهان ماندهاند، شما ميتوانيد زيبايي آنها را در
مسير ببينيد. بايد
توجه داشته باشيد که اين دقت نظر در زماني رخ داده که همه فشار کارفرما روي سرعت
انجام پروژه بود. به نظر من راهآهن سراسري يک اثر ارزشمند هنري است. حتي درحالحاضر
هم منطقي نيست که تکتک سنگهاي يک پل را با دست حکاکي کنند و بچينند، از اين نظر
ميگويم که يک اثر هنري است. تجربه
عجيبي دارم که وسط کوههاي لرستان پلي را براي بار چهارم ميدیدم و هربار يک چيز
جديد کشف ميکردم. به نظر من هدف سازندگان راهآهن در آن زمان بيش از هرچيزي خلق
يک اثر بدون نقص بود.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 12 شهریور 97، شماره: 3234
م.ا75