شعارسال: «سیدمیرزا حسین احسانی» فعال فرهنگی امور مهاجرین در یادداشتی اختصاصی به موضوع مصوبه مجلس شورای اسلامی به اعطای تابعیت به خانواده شهدای غیرایرانی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: تابعیت به معنای رابطه سیاسی، حقوقی و معنوی است که شخصی را به دولت معینی مرتبط میسازد، به طوری که حقوق و تکالیف اصلی وی، از همین رابطه ناشی میشود.
*قوانین تابعیت مبتنی بر خاک و خون
قوانین تابعیت در کشورهای مختلف متفاوت است و معمولاً تابعیت از 2 اصل خاک و خون ناشی میشود. فقه شیعه هم اصل خاک را به رسمیت شناخته و محل تولد شخص، وطن وی محسوب میشود.
در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی اصل خاک را در تابعیت شرط میداند و کودکان متولد یافته در قلمرو این کشورها تبعه آن به شمار میروند.
قوانین تابعیت در کشورهای آسیایی بویژه خاورمیانه سختگیرانهتر و عمدتاً بر اصالت و خون استوار است.
کشورهای آسیای به دلیل ترس از اختلاط نژادی، فرهنگی و نگرانیهای امنیتی در اعطای تابعیت به اتباع دیگر کشورها سختگیر و انعطاف ناپذیر هستند.
در حالیکه تجربه کشورهای اروپایی نشان داده تکثر و تنوع فرهنگی و نژادی نه تنها نگران کننده و موجب تهدید نیست بلکه میتواند فرصت باشد و باعث جلوگیری از هدر رفت استعدادها و استفاده بهینه از آنها در راستای منافع ملی شود.
در جمهوری اسلامی ایران نیز تابعیت مبتنی بر اصالت و خون استوار است و کودکان تولد یافته از والدین ایرانی در هر جای دنیا تبعه ایران محسوب میشود.
اخیرا مجلس شورای اسلامی ایران طرحی را به تصویب رسانده که بر اساس آن به همسران، فرزندان و والدین شهدای دارای تابعیت خارجی (غیرایرانی) که در 8 سال دفاع مقدس یا بعد از آن در راستای مأموریتهای محوله از سوی مراجع ذیصلاح، به شهادت رسیدهاند حداکثر یک سال پس از تقاضای تابعیت، تابعیت ایرانی اعطا کند.
*قانون تابعیت ایرانی به شهدای افغانستانی، گرهگشای مشکل
تصویب این طرح اقدام به جا و شایسته در تقدیر از خانواده شهدای است که بدون هیچ چشم داشتی جان خود را به عشق اهل بیت، امام و در راه آرمانهای بلند وی فدا کردند و عملی شدن این طرح باعث دلگرمی خانواده این عزیزان و گره گشای مشکل بیسرنوشتی آنان خواهد شد.
اما مهمتر از این طرح توجه به افرادی است که مشمول بند 4 ماده 976 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران هستند.
افراد همزبان و هم فرهنگ و کسانی که 2 نسل یا بیشتر در جمهوری اسلامی ایران زیسته و در این کشور به دنیا آمده و با فرهنگ و آداب این کشور رشد یافته و بزرگ شدهاند و در حال حاضر دچار بحران شده و احساس بیهویتی میکنند.
ناگفته نماند که این افراد نه مشکل تفاوت و تضاد فرهنگی دارند و نه مایه نگرانی امنیتی هستند.
بسیاری از این افراد تحصیل کرده و متخصص هستند که به دلیل خارجی بودن از تخصص و استعدادهایشان استفاده نمیشود و اغلب در مشاغل پست و بیربط به تخصصشان مشغول گذران زندگی هستند.
این مسأله به شدت موجب ناراحتی این افراد شده و به ناچار با به جان خریدن تمامی خطرات، راه مهاجرت به کشور سوم را در پیش میگیرند تا شاید در گوشه دیگر از این کره خاکی از بلا تکلیفی و رهایی یابند و در کشور جدید و با هویت جدید بتواند استعدادهای خود را نشان دهند.
این کاری است بس دشوار زیرا عادت کردن با فرهنگ و انطباق با محیط جدید زمان بر و بعضاً ناشدنی است و فرد را بیش از پیش دچار بحران هویت میکند.
عملی شدن این ماده از قانون برای افراد واجد شرایط و مشمول این قانون میتواند جمع کثیری از مهاجران را از بیسرنوشتی و بلا تکلیفی نجات دهد.
بلاتکلیفی موجب شده که آنها با نگرانی به آینده نگریسته و هیچ گونه برنامه ریزی منظم و دراز مدت برای زندگی خویش نداشته باشند و از این جهت دچار خسارت شده و از زندگی عقب مانده و رشته زندگی از دست شان در بروند.
از طرفی دیگر با توجه به وضعیت مبهم فعلی بازگشت به کشور مبدأ نیز خطرات زیادی به همراه دارد و به نوعی ناممکن است.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری فارس ، تاریخ انتشار خبر 25 اردیبهشت 1395، کدمطلب: 13950225000345 ،www.farsnews.com