شعار سال: بسیاری بر این باورند که به منظور کاستن از آسیبهای اجتماعی و حرکت به سمت جامعهای بهتر در عرصههای مختلف اجتماعی مانند عدالتجویی، توجه به محیط زیست، داشتن تفکر انتقادی و... مدرسه از نظر ارتباطات و کنشهای درونی و نیز فرم و محتوا باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. با درک این موضوع و لزوم معرفی مدرسه به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای فراهمآوردن تجربیات اجتماعی برای دانشآموزان و نیز نقش بسیار مهم مناسبات درونی مدارس به عنوان یکی از عواملی که به بازتولید ارزشهای جامعه میانجامد، در نشستی با عنوان «آینده مدرسه» که در مؤسسه رحمان برگزار شد، به موضوع کارکرد مدرسه در جهان امروز و نقش مدرسه در آینده پرداخته شد که در ادامه میخوانید.
اکنون با نقش اجتماعی مدرسه روبهرو
هستیم
مرتضی نظری.مدیر کل کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان استان
تهران
وقتی ما از تغییرات صحبت میکنیم، باید جهان جدید را بشناسیم؛ جهانی که
رسانهها بر آن سیطره دارند و کل زندگیمان را فراگرفتهاند و محوریت با مصرفکننده
است. حال در این جهان، چه تغییرات پارادایمی در آموزشوپرورش ایجاد شده است؟ ۱۰ مورد را میتوان برشمرد:
۱-
عبور از یکسانسازی: مدرسه آینده برای تخیل و رؤیاسازی یادگیرندگان
اعتبار خاصی قائل خواهد شد.
۲. عبور
از هنجارسازی: یادگیری و آموزش باید فرایندی منعطف و دوستداشتنی باشند.
۳. کاهش
مداخلهگری: دولت تنها نقش شبانی دارد و مداخلاتش پیوسته کاهش مییابد. البته کمکردن
دخالتها از کار معلم و مدرسه کافی نیست و باید معلم و مدیر هم از غنای فکری و
مهارت مدیریتی بهرهمند باشند تا بتوان مدرسهای پویا ایجاد کرد.
۴. انسانیتر
و طبیعیترشدن روابط مدرسه (تلفیق بازی و آموزش): سرگرمی و تربیت باهم ترکیب میشود؛
چی دوست داری بازی کنی؟ براساس آن مفاهیم را به تو یاد میدهم.
۵. عبور
از بوروکراسیهای ملالآور و فرسایشهای عاطفی کارکنان و کنشگران مدرسه: به قول
دکتر فراستخواه، مدرسه، ادامه جامعه است، نه ادامه دولت. تأمین
معیشت معلمان، تأمین لشکریان توسعه است.
۶. آموزش
فردیشده و غیرانبوه: الان تولید انبوه داریم؛ یعنی یک محتوای یکسان به همه آموزش
داده میشود که تفاوتهای فردی را نادیده میگیرد. درواقع
آموزشوپرورش در ساختمانی در تهران ازسوی چند شورا به نام شورای تألیف، کتابهایی
برای 106 هزار مدرسه و 13 میلیون دانشآموز تألیف میکنند و این عجیبترین شکل
آموزش است؛ یعنی تولید انبوه برای همه و این یعنی نادیده انگاشتن سیستماتیک تفاوتهای
فردی.
۷. عبور
از آموزشهای مستقیم: مدارس ما فرصتِ «شدن» را از فرد میگیرند.
۸. معماری
نوین و طراحی متفاوت مدارس جدید.
۹. عبور
از پیشبینیپذیری: متفاوت فکرکردن را از گیرنده سلب کردهایم و شابلون گذاشتهایم.
در کتابهای درسی دائم نوشته انتظار است دانشآموزان عزیز پس از مطالعه این فصل به
این نتایج برسند. شاید دانشآموز پس از خواندن به چیزهای دیگر و متفاوتی برسد؛
اینجاست که به حیطه آزادی حرکت برای یادگیرنده بیشتر باید قائل شد ولی ما متفاوتنگاهکردن
را از یادگیرنده گرفتهایم و نتیجه آن ناتوانپروری است
۱۰. عبور
از تصور پناهگاهی نسبت به مدرسه: درحالحاضر نگاه ابزاری و غیرتوسعهای به مدرسه
داریم.
بیزمانی- بیمکانی رخ خواهد داد. باید ببینیم با این تغییرات، مدرسه
زنده خواهد ماند؟ برای زندهماندنش باید چهکار کنیم؟ آموزشوپرورشِ عصر جدید، فاصله
خود را از آموزههای دولتمحور و سخت، حفظ کرده است و ما اکنون با نقش اجتماعی
مدرسه روبهرو هستیم.
دچار فروبستگي ساختار آموزش شدهايم
اردشير منصوري. عضو هيئتمديره انجمن ايراني اخلاق در علوم
و فناوري
ردپاي نگاه به مدرسه را ميتوان در شاعران کلاسيک ايران پي گرفت. سعدي
از معدود متفکراني است که عموما نگاه مثبتي به مدرسه داشته. برخلاف بيشتر شاعران
که آن را مذموم دانستهاند؛ مانند خيام يا حافظ. آيا آينده مدرسه با مدرسه آينده
متفاوت است؟ پرسشِ «آينده اين امر متعين چه خواهد شد؟» معطوف به آينده مدرسه است،
اما در تعبير دوم پرسش از چگونگي مدرسه آينده است.
تعبير نخست، ما را به سمت يک مفروض ميبرد. آيا مدرسه دچار مرگ خواهد
شد؟ آيا ميشود در جهان متحولي که ما در آن هستيم، يک يا دو دهه بعد، چيزي از مدرسه
مانده باشد؟ جنس اين پرسش، جنس پستمدرنيسم است. اما من چيزي به عنوان پستمدرن
نميبينم؛ آنچه هست، بصيرتهايي از
پستمدرنيته است.
رولان بارت از «مرگ مؤلف» در فهم متن گفت و ليوتار از «مرگ معلم» که بر
اثر چالش دانش رخ ميدهد. آيا مدرسه دچار مرگ خواهد شد؟ نسبت آينده و مدرسه از منظرهاي
مختلف قابل طرح است: ۱) آنچه امروز
مدرسه ميخوانيم، چه فردايي دارد؟ ۲) مدرسه
فردايي که جامعه و دانش و فناوريها در آن پيشرفتهترند، چگونه خواهد بود؟
نگاه معطوف به آينده نهاد تعليم و تربيت يونسکو، مدرسه و نظام آموزشوپرورش
را نهادي ميداند که بايد شخص را با توسعه مجموعه تواناييهاي فردي براي کل زندگي
آماده کند. سند تعليم و تربيت يونسکو، بيان ميکند که يادگيري براي دانش، انجامدادن،
بودن (زيستن) و همزيستي است.
ما دچار فروبستگي ساختار آموزش شدهايم و به يک تغيير پداگوژيک
نيازمنديم. هرگونه پيشبيني در ارتباط با
مدرسه، مستلزم بررسي بنيادهاي فلسفي است که در اين باره ميتوان به ديدگاههاي
افلاطون، کانت، مارکس و ديويي پرداخت. متأخرين ميگويند تفسير جهان ديگر
بس است، تغيير هستي هماکنون مسئله ماست.
در ايران ما روي مدارس سرمايهگذاري ميکنيم و با مدرسه کسبوکار ميکنيم. يکي از سودآورترين کسبوکارها در ايران سرمايهگذاري
روي مدرسه است. با شکوهترين و بزرگترين ساختمانهايي که مکاني براي مسابقه کسب
مدرک هستند. سرمايهداري مدرسه را قبضه کرده
است.
در ايران هم ما با دو مسئله روبهروييم: يکي فلسفي است که چهار نگاه را
دربر ميگيرد؛ سنتگرايي افراطي، مدرنيسم تمامعيار، پيشرفتگرايي ايراني-اسلامي و
نوگرايي نقادانه و ديگري اجتماعي که سيطره نهاد سياست بر ديگر نهادها از جمله
آموزشوپرورش را دربر ميگيرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 8 اردیبهشت 98، کد مطلب: 3413