شعار سال: دوستی فرهنگها و حتی گفتوگو دراینباره
در مجامع بینالمللی مطرح شد و در نهایت به نتایج قابل دفاعی رسید اما دوستی فرهنگها
در جهانیشدن آموزش به گونه دیگری رقم خورد. تلاش نگارنده در پی پدیدآوردن تفکری
است که میتوان از آن برای نزدیکی و حتی آشتی با ابزار فرهنگ -از مدرسه تا ملت_ در
جهان کنونی رسید.
تشدید آگاهی جهانیشدن در حوزه فرهنگ از زمانی در ذهن ها متصور شد که ایران،
به عنوان یکی از قطبهای تولیدکننده علم در منطقه و حتی همه کشورها شناخته شد.
تأسیس و راهاندازی سفیران فرهنگی که از چندین دهه پیش شروع شده است، بهنوعی در
مأمن و منزل خود -مدارس ایرانی خارج از کشور- در تفکر راهی برای تعالی حوزه آموزش
و پرورش بودند. همین مهم نمادی برای آغاز حرکتی نو در این حوزه بود و در عصر حاضر
اهمیت این مدارس در خارج از کشور بیشازپیش مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از پیامدهای مهم حضور مدارس ایرانی در خارج از کشور را میتوان
توجه خاص همه کشورها به حوزه علم و دانش دانست که اگر چنین نبود، امروز نمیتوانستیم
آمار قابل ملاحظه فعالیت چندین مدرسه ایرانی حاضر در کشورهای دیگر برای ارائه
آموزش و تربیت نونهالان و نوجوانان ایرانی و غیرایرانی را اعلام کنیم. گسترش توجه
به حوزه علم و دانش از سوی جمهوری
اسلامی ایران در خارج از کشور، به دور از موضوع مهم آموزش و تربیت آیندهسازان
توانمند و کارآمد، میتواند به ما در دستیافتن به دوستی فرهنگها در جهانیشدن
آموزش از طریق فرزندان ایرانزمین در سراسر کره خاکی و در همه کشورها کمک کند. ایران، به عنوان قطب علمی منطقه و
جهان اسلام و به عنوان یکی از اولین کشورهای فعال در حوزه آموزش و پرورش، به عنوان
کشوری که مرکز علوم مختلف بوده و با پیشینهای صلحطلب، توانمند، قانونمند و در
حین حال قدرتمند، توانسته است در این حوزه توجه خاص به فرزندان خود در خارج از
کشور داشته باشد و شاهد این مدعی، داشتن کرسیهای علمی در همه زمینهها در دانشگاهها
و مراکز آموزشی تحقیقاتی، پزشکی و اکتشافی از سوی دانشآموختههای ایرانی از طریق
مدارس داخل ایران و همچنین مدارس ایرانی خارج از کشور است. دانشآموزان ایرانی پابهپای
اولیای خود به عنوان شهروندان فعال در مدارس خارج از کشور، در بین دانشآموزان
سایر مدارس دارای جایگاه قابل قبولی هستند که در عین علمآموزی، مهمترین
دیدگاهشان، سربلندی و سرافرازی میهن خود در همه حوزهها از جمله آموزش و پرورش است.
علیرغم داشتن برخی کمبودها
در مدارس ایرانی خارج از کشور، همه تلاش معلمان عزیز و باوجدان و متعصب ایرانی بر
آن بوده است که ضمن تقویت و توانمندسازی تلاش و رشد ساختاری مدارس و رفع نیازهای
سختافزاری و نرمافزاری، در رسیدن به برنامههای آموزشی
و تربیتی نیز پیشگام و دارای کارنامهای قابل دفاع باشند که این مهم در همه
مسابقات علمی و المپیادهای جهانی به اثبات رسیده است. گفتوگوی فرهنگها و نزدیککردن
افکار و عقاید مثبت از طریق زنجیره علم ممکن میشود و همین نوید جهانیشدن فرهنگی
را میدهد. شروع این زنجیره از خانه دوم ما یعنی مدارس آغاز میشود.
تبدیل بخشی از برنامههای آموزشی ملی به برنامههای بینالمللی و
استفاده از ظرفیتهای بیبدیل مدارس ایرانی حاضر در کشورهای دیگر با بهرهگیری از ظرفیت
عظیم فرهنگیان میتواند ضمن کشف اشتراکات فرهنگی موجب تقویت و اتحاد کشورهایی شود
که از لحاظ آموزشی، علمی و فرهنگی با یکدیگر مراودات مناسبی دارند. در مباحث
تحلیلگران برخی از کشورها موضوع فرزندان نونهال، دانشآموزان و آیندهسازان بسیار
پررنگ بوده و مورد توجه قرار گرفته است، به طوری که شاید اصلیترین استراتژی آینده
کشورها برای توسعه سرمایه انسانی معطوف به همین قشر است. قطعا در دهههای آتی
کشورهایی توسعه مییابند که سرمایه انسانی علاقهمند به یادگیری و یاددهی،
توانمند، حس وطنپرستی و در عین حال تفکر جهانشمول داشته باشند. نگارنده معتقد
است همانگونه که در داخل هر کشور، مدرسه و آموزش و پرورش سازنده و توسعهدهنده
فرهنگ برای نونهالان و دانشآموزان است، جهانیشدن فرهنگها نیز از مبدأ مدارس میتواند
بهنوعی، دستاوردهایی همچون رشد و توسعه علمی، صنعتی، صلح و آرامش، تقویت ارتباطات
در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، گردشگری و... را به همراه داشته باشد. بهرهگیری از
ظرفیت مدارس ایرانی خارج از کشور با استعانت از معلمان ممتاز ایرانی و توانمند و
درنظرگرفتن این مهم که در کسب علم، تضادهای رفتاری بسیار کمتری از سوی رقبای علمی
و رفقای آموزشی مشاهده شده است، نوید آن را میدهد که بتوان با کاربردیکردن ظرفیتها
در این مدارس، حتی از توانمندیهای باارزش و مورد نیاز ایرانیان مقیم دیگر کشورها بهره
برد. در نظر بگیریم حضور هزاران خانواده
ایرانی در کشورها با مردم همان کشورها و فرهنگهای خاص آنها در هر کشوری، به عنوان
یک پتانسیل و ظرفیت ویژه میتواند منجر بهاستفاده فرهنگی و تبادل آرا و نتایج
مثبت بین ملتها و ساکنان سایر کشورها شود. این هموطنان میتوانند در کنار دانشآموزان،
به عنوان سفیران فرهنگی در شناساندن و ارتباط صحیح و منطقی بین ملتها به عنوان
انجمن اولیا و مربیان و مداخلهگران اجرائی مدارس عمل کنند؛ هموطنانی که در عین دوری چندینساله
از خاک وطن، اما عشق آنها و فرزندانشان به ایران مثالزدنی و تصورناپذیر
است.
از سویی تعلیم و تربیت سنتی و روشهای فرهنگی دستگاههای مسئول، هر چند
میتواند در حفظ و بقای فرهنگ تأثیر داشته باشد اما اگر قرار بر آن باشد که پیوندها
و آشتیهای فرهنگی مستحکم با علم و صنعت روز دنیا پیش برود، قطع به یقین میتواند
به وسیله مدارس ایرانی خارج از کشور کار با سرعت بیشتری صورت گیرد. آموزش و پرورش
و مدارس، تنها واژهای است که میتواند بین
دانشآموزان و ملتها فهم مشترک ایجاد کند. هر چند بعضی از کشورها تمایل چندانی به
واردکردن آموزش و پرورش خود به حیطه جهانی ندارند؛ زیرا آن را ابزاری برای اعمال
سیاستهای ملی و قومی خود نمیدانند؛ اما باید به این نکته اشاره کرد که ما نباید
علم و دانش را برای کشورگشایی _ علمی یا فرهنگی _ مطالبه کنیم؛
بلکه دانش، خرد و فهم، از عنایات الهی است و برای پروراندن آن باید کوشش کنیم تا
بتوانیم بهرهبرداریهایی برای آرامش و صلح جهانی، ارتباطات منطقی و انسانی بین
ملتها و کشورهای مختلف داشته
باشیم.
لازمه رشد اینگونه مباحث داشتن مدارس قوی، فعال و مجهز به معلمان توانمند
و امکانات ضروری مورد نیاز است. در این رهگذر، اتخاذ سیاستهای توسعهیافته و بهروز
بر اساس پایهها و راهکارهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در بحث توجه ویژه به
مباحث آموزشی و تربیتی دانشآموزان در هر مدرسه و کلاس درس بر اساس دانشآموزمحوری،
مهارتهای اجتماعی و زندگی، توسعه مشارکتهای مردمی و همراهی همه دستگاههای عمومی
دولتی و غیردولتی در فعالیتهای مدارس بسیار حائز اهمیت است.
معلم به عنوان نماینده وزارت آموزش و پرورش کشور باید بسیاری از شئونات
اجتماعی و رفتاری را بهدرستی رعایت کرده تا با حفظ جایگاه و شخصیت ایرانیبودن،
نشاندهنده گوشههایی از فرهنگ غنی کشور خود در مجامع بینالمللی باشد.
مدارس ایرانی نیز در خارج از کشور باید با روشها و رویههای جدید در
امر مدرسهداری و ارتباط با سایر مدارس و دستگاههای محلی شرایط بهتری را ایجاد کنند
که بتوانند نماینده پرافتخار و کارآمدی از یک دستگاه بزرگ و با اهمیت فرهنگساز
ایران باشند. این امر حمایت دستگاه اصلی نظام آموزش و پرورش را میطلبد.
بیشک با داشتن دو رکن اصلی معلم توانمند و محیط آموزشی مناسب، میتوان
دانشآموزان موفق، با شخصیت مورد قبول و با دانش و مهارت تربیت کرد که نماد فرزندان
ایران هستند.
در پایان لازم میدانم تأکید کنم ایران
کشوری با صلابت، با اصالت و با فرهنگ و تمدنی عظیم است. پرواضح است روابط فرهنگی و
آموزشی با ملت و فرهنگ غنی میتواند موجب پیوندهایی ناگسستنی و برگرفته از اخلاق
حرفهای و انسانی و توأم با موفقیتهای چندسویه علمی،
آموزشی و فرهنگی باشد که یکی از آن راهها بهرهگیری از توانمندیهای مدارس ایرانی
خارج از کشور است.
در این راستا، حمایت و پشتیبانی همه مسئولان و دستگاهها را باید معطوف
کنیم و به این مهم ایمان داشته باشیم که همچنان که در اقصیا نقاط کشور ایران عزیز
پرچم سه رنگ غرورآفرین جمهوری اسلامی ایران برافراشته است، همه مدارس ایرانی در
خارج از کشور با افتخار به سرافرازی ملت و پرچم ایران، در آموزش فرزندان خود مثل همیشه
فعال و سربلند باشند. بیاییم با مدیریت قوی، شجاعانه و کارآمد
از این ظرفیتها، بیشترین بهره را برای ایرانی سربلند بخواهیم و با پیوند دانشآموزان
کشورها پرچم کشورها را نشانه دوستی و افتخار در کنار همدیگر استوار و سربلند کنیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار22 اردیبهشت 98، شماره: 3425