پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۳۰۸۳
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۵
حسن بنیانیان عنوان کرد: ما یادگرفته‌ایم تا نام فرهنگ می‌آید یاد بدحجابی می‌افتیم. اما متوجه نیستیم که در کشور فساد های سازمان یافته شکل میگیرد و نمود آن حقوق های نجومی برخی از مدیران است.

شعار سال: رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز عید فطر با اشاره به فیش های حقوقی فرمودند:«ما آسیب‌های ناشی از فقر را شناخته‌ایم، روی آنها برنامه‌ریزی میکنیم، درباره‌ی آنها جلسه میگذاریم، امّا آسیب‌های ناشی از مستی اشرافی‌گری را کأنّه درست نمی‌شناسیم؛ وقتی اشرافی‌گری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش می‌آید و به وجود می‌آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه‌ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکمها را از این مالهای حرام پُر کنند.»

از همین روشبکه اطلاع رسانی راه داناگفتگویی با حسن بنیانیان، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانیم:

* با توجه به بیانات رهبری، ریشه ها و آسیب های اشرافیگری از کجا نشات می‌گیرد؟

این مسئله ریشه تاریخی در فرهنگ ایران دارد. ما 2500 سال حکومت پادشاهی داشتیم و انسان های سرشناس در سطوح مختلف با اشرافیتشان معرفی می‌شوند، امروزه هم وقتی در محیط های شهری می‌روید آدم هایی که در قالب اشرافیت در یک خانه بزرگ و یک امکانات رفاهی هستند به طور طبیعی در جامعه هم دارای احترام، موقعیت برتر اجتماعی و حتی سلام کردن گرم توده مردم برخوردارند.

بنابراین این اشرافیت یک ریشه مستمر تاریخی دارد هرچند انقلاب اسلامی در یکی دو دهه تلاش کرد تا با این مبارزه کند اما ما یک کار فرهنگی عالمانه ای برای اصلاح فرهنگ جامعه نکردیم و به طور طبیعی این فرهنگ گذشته باز نشر پیدا کرد.

- بازگشت با جاهلیت گذشته در برخی از مناسبات جامعه رواج یافته است

حتی بخش مهمی از حوادثی که بعد از فوت حضرت رسول(ص) اتفاق افتاد، ریشه فرهنگی داشت و همان فرهنگ غلط باعث شد تا در آن جامعه حضرت علی(ع) خانه نشین شود. امروزه بازگشت با جاهلیت گذشته در برخی از مناسبات جامعه رواج یافته است و سعی در به انحراف کشاندن اسلام را دارد.

* به طور مشخص بفرمائید که اشرافیت در جامعه امروزه چه پیامدهایی دارد؟

در فرایند جهانی شدن فعلی در دنیا، احترام و موقعیت برتر برای کسی است که ثروت بیشتری دارد و از پولش برای ایجاد یک نوع بزرگی بهره می‌گیرد. این موضوع در زوایای مختلف در جامعه ما هم در حال اثر گذاری است.

- ماشین گران قیمت یک فوتبالیست و آشپزخانه لوکس یک سریال هم در ترویج اشرافیت اثر دارد

برای مثال وقتی جریان "فوتبال حرفه ای" در کشور راه می‌افتد، مشاهده می‌کنید که فوتبالیست ها حقوق‌های بسیار بالایی می گیرند و بعد تجلی این حقوق های بالا در زندگی این فرد نمود در قالب یک ماشین بسیار لوکس پدیدار می‌شود و بعد به این فرد به عنوان الگو در سایت ها معرفی می‌شود. همین موضوع پیوند می خورد با جریان اشرافیتی که در تاریخ ایران بوده است و بعد از آن در قالب فرایند جهانی شدن به زندگی افراد برمی‌گردد.

از طرفی دیگر درسریال های تلویزیون، روایت قصه و داستان به صورتی است که یک انسان موفق را در یک خانه بزرگ و در یک آشپزخانه لوکس و مبلمان خیلی متفاوت نشان می‌دهد. این موضوع به عنوان یک عنصر موفق اجتماعی که پیرامونش یک قصه شکل گرفته است، در سریال خود نمایی می کند و در ذهن ناخود اگاه جوانان و نوجوانان به یک آرزو تبدیل می شود.

* نمود اشرافیت در مسئولان جامعه به چه شکل است و چه اثراتی را به دنبال دارد؟

در فضای نخبگان و مدیران جامعه، افراد باید درحوزه های مسئولیت های اجتماعی و حوزه های حکومتی یک زندگی ساده ای داشته باشند، تا جامعه به سمت تعادل پیش برود.

*زندگی اشرافی مسئولین باعث ریخته شدن قبح اشرافیت می‌شود

اما اگر آرام آرام در این بحث غفلت صورت بگیرد، افرادی از مسئولین وارد صحنه می شوند که هم زندگی خصوصیشان در اشرافیت است و هم در ادبیات و حرف زدن هایشان اشرافیت موج می زند و بعد به تدریج این مسئله اشرافیت در جامعه عادی می‌شود و قبح آن هم ریخته می‌شود.

این اشرافیت مسئولین اضافه می‌شود بر مشکلات اقتصادی جامعه در و این دو پیوند می‌خورد با تلاش های دشمن برای تشدید تحریم و مشکلات اقتصادی باید گفت که ما در نظریه های مطرح شده نتوانستیم یک مدلی را از اسلام استخراج کنیم، برای همین با تفکرات سرمایه داری در حال حرکت هستیم و در همه جا مطرح می کنیم که اقتصادبازار را تئوریزه می‌کنیم و باید دولت کوچک بشود و سرمایه ها به بخش خصوصی واگذار شود تا اقتصاد ما نجات پیدا کند.

ذات این اندیشه بازگشت به تفکر بازار هم خود یک نوعی اشرافیت است و لوازمی دارد که اگر بخواهی این نظریه را در جامعه جابندازیم، دیگر نباید حساسیتی به موضوع اشرافیت در جامعه داشته باشیم.

این موضوعات دست به دست هم می دهد و با یکدیگر پیوند برقرار میکند و نتیجه آن می شود که آن قبحی که اشرافیت در اول انقلاب داشت دیگر کمتر دیده می‌شود.

حالا وقتی این سرفصل ها را باز میکنیم متوجه می‌شویم که اشرافیت ازکجا نشأت گرفته که در پاسخ باید گفت که هم بحث جهانی شدن است و هم فرهنگ گذشته خودمان و هم نظریات اقتصادی غربی که مورد توجه قرار می‌گیرد.

*برخی به غلط می‌گویند که اگر اشرافیت از محل حلال باشد اشکالی ندارد

یک نمونه دیگر از پدیده های عینی اشرافیگری معماری ما است؛ بسیاری از بانک ها برای اینکه پول دربیاورند زمین‌های ساده را می‌خرند و در آن برج ، خانه های اشرافی و پنت هوس می سازند، ان خانه ها طبیعتاً در بازار مسکن معرفی می‌شود .

از طرفی دیگر حتی رهگذر ها هم می‌گویند که در ایران هم خانه 1500 متری وجود دارد که توالت آن هم از طلا هست و این موضوع در جامعه عادی سازی می شود.

یا وقتی جشنواره مد اسلامی راه می ا‌فتد، برای اینکه حجاب اسلامی را تبلیغ کنند، روپوش های اشرافی با قیمت 500 هزار تومان طراحی می‌کنند و به نام اسلام هم معرفی می‌نمایند و می‌گویند که هر کسی این را بپوشد موهایش پیدا نیست! در حالی که یک نوع تجمل گرایی و اشرافیت را روی این روپوش به عنوان یک مد طراحی می‌کنند متاسفانه در رسانه ها هم معرفی می‌شود.

کم کاری ما در مدیریت فرهنگی این است که در حوزه فرهنگ، یک مشی سنتی قدیمی را دنبال می کنیم که پاسخگوی این تحولات اخیر نیست.

متاسفانه اشرافیت از در و دیوار این جامعه رواج پیدا میکند در ماشین، در ساخت خانه، زندگی شخصی، دراشپزخانه ها، در مهمانی ها و بعد هم برخی برای توجیه میگویند که به لحاظ تئوری و اندیشه های اسلامی اگه این اموال از محل حلال باشه اشکالی ندارد! اما حواسمان نیست که این بحث ها در گذشته معنی دار بوده است و هم‌اکنون زندگی ها با هم ارتباط داره و خود این اشرافیت امادگی برای سوءاستفاده را فراهم می‌آورد.ما چون متوجه تاثیرات اشرافی‌گری نیستیم، به این راحتی می‌گوییم که اگر ازمحل حلال باشد اشکالی ندارد.

- دولت هیچ کاری به تحولات فرهنگی کشور ندارد/در حقوق های نجومی یک فرد متهم نیست بلکه سیستم بیمار است

* مشکل ریشه ای فیش های حقوقی به کجا برمی گردد؟

متاسفانه در کشور سیاست زدگی موجود که چند دهه است حاکم شده، در همه دولت ها جای خودش را به مدیریت عالمانه اسلامی داده است.

همکنون دولت هیچ کاری به تحولات فرهنگی کشور ندارد.بسیاری از نخبگان جامعه ما هم نسبت به مسائل فرهنگی بی تفاوت شده اند. برخی از روحانیون و عالمان دینی هم نمی‌دانند چه چیزی را مطالبه کنند.

ما یادگرفته‌ایم تا نام فرهنگ می‌آید یاد بدحجابی می‌افتیم. اما متوجه نیستیم که در کشور فساد های سازمان یافته شکل میگیرد و نمود آن حقوق های نجومی برخی از مدیران است.

وقتی این حقوق های نجومی را در ساختار قرار می‌دهند، یعنی در تمامی فرهنگ آن ساختار یک بیماری اتفاق افتاده است که یک مدیر جرأت می‌کند چنین حقوقی را بردارد و باز هم به مدیریت ادامه دهد.

این یعنی یک فرد فاسد نشده، بلکه یک فرهنگی در یک ساختار ارام ارام تغییر پیدا کرده تا افراد جرات پیدا کنند تا حقوق های نجومی دریافت کنند.

*در بسیاری از موارد مردم عادی هم در شیوع اشرافیت مقصر هستند

* مردم چه نقشی در بحث اشرافی گری دارند؟

ببینید ما فقط آدم اشرافی را محکوم می‌کنیم و حواسمان نیست که پاسخ این اشرافیت را به نوعی تک تک مردم می‌دهند. یعنی رُفتگرِ محل هم وقتی این آدم پولدارتر را می‌بیند سلام متفاوت می کند، در اداره هم آن کارمند جلوی آن فرد بلند می‌شود، پلیس هم اگر جلوی این آدم پولدار را بگیرد مودبانه تر با او حرف می‌زند؛ یعنی همه به نوعی به این اشرافیت احترام می‌گذارند.

اما اگر ما به آدم هایی که ماشین گران قیمت سوار می‌شوند با نگاه تلخی نگاه کنیم، که خجالت نمی‌کشی در شرایطی که این همه فقر در جامعه هست با این ماشین رفت آمدکنی؟!، دیگر آن فرد با این ماشین نمی آید در خیابان تفاخر کند. بالاخره وقتی همه راننده ها از بغل دست با ولع به او نگاه می‌کنند آدم متوجه می‌شود. دخترهای جامعه ما هم به این ماشین ها با نگاه خاصی نگاه می‌کنند، در واقع این نوع نگاه است که این اشرافیت را بر می‌گرداند.

حتی وقتی احادیث اهل بیت را را نگاه می‌کنیم می‌گویند که خاک بر دهان کسی که به خاطر ثروت به کسی سلام می‌کند.

اول انقلاب نفس ساده زیستی احترام داشت آدم ها با احساس غرور می گفتند ما زندگی ساده ای داریم، اما اکنون این روابط در یک روند تدریجی دچار تغییر شده است و درمانش هم یک امر تدریجی است.

*مسئولین باید توصیه های رهبری را عمل می کردند

* چه راهکاری برای مقابله با اشرافیت وجود دارد؟

راه حل این است که حداقل دولت، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات، روحانیت و دیگر ارگان های فرهنگی نقشه مهندسی فرهنگی به نقشه مهندسی فرهنگی اهتمام بورزند و مطالب و توصیه های رهبری پیرامون فرهنگ را عمل نمایند.

در جامعه ما تک تک آدم ها و سازمان ها هم تصدی فرهنگی جامعه هستند و هم روی فرهنگ اثرگذارند، به عبارتی دیگر متصدی امور فرهنگی هستند، یعنی ما انسان ها وقتی صبح که از خانه می‌خواهیم بیرون بیایم، وقتی می‌خواهیم لباس بپوشیم، درواقع داریم به فرهنگ جامعه نگاه می‌کنیم، اگر می‌خواهیم ماشین سوار شویم به فرهنگ جامعه نگاه می‌کنیم و ماشین سوار می‌شویم.

حالا اگر من اگاهی لازم، معنویت و اخلاق اسلامی داشتم، وقتی می‌خواهم به عروسی بروم با خودم می گویم اگر این ماشین گران قیمت رو سوار شوم، دیگر اقوام من که توانایی مالی ندارند دلشان می‌سوزد .برای همین با یک ماشین ساده به عروسی می‌روم. به عبارتی دیگر من یک فهم انسانی پیدا کردم که اگر اموالم و دارایی هایم دل دیگران رو نسوزاند، برای همین با یک ماشین ساده به عروسی می‌روم؛ در این مورد اراده ما در فرهنگ جامعه مداخله می‌کند.

- نخبگانی که در کسوت مدیریت هستند مهمترین عنصر فرهنگسازی می باشند

* برای فرهنگ سازی مقابله با اشرافیت، مردم تاثیر گذار هسند یا مسئولین و نخبگان؟

با توجه به شرایط، برای آنکه برای فرهنگ سازی در جامعه نمیتوانیم سراغ تک تک افراد جامعه برویم، نقطه شروع را باید از نخبگان جامعه آغاز کنیم. آن هم نخبگانی که مسئولیتی در یک سازمان بزرگی دارند چرا که ان سازمان تاثیر زیادی در فرهنگ جامعه دارد.

همان طور که گفته شد باید بیایم سراغ نخبگانی که در کسوت مدیریت هستند و از آن‌ها انتظار است که اشرافیت را به خوبی بفهمند و در حوزه مدیریت خود بداند که چگونه اشرافیت را از آنجا بزداید.

البته باید بدانیم اشرافیت در سازمان های مختلف متفاوت است. اشرافیت در وزارت بهداشت یک جور ترجمه می شود، در وزارت راه و شهر سازی یک جور دیگری ترجمه می‌شود و در وزارت اقتصاد و دارایی یک طور دیگری معنا پیدا میکند.

اینجاست که مفهوم مهندسی فرهنگی و مفهوم اخلاء پیامدهای فرهنگی در نظام های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، قضایی، معنا پیدا کرده و در نقشه مهندسی فرهنگی اثر گذار می‌شود.

اگر رهبری بر روی بحث اصلاح سبک زندگی تأ‌کید می‌کنند و اگر پیوست فرهنگی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را یک ضرورت می‌دانند، بدین معنا است که یک فصل مشترکی در جامعه باید نهادینه شود که همه مردم متوجه بشوند کهدر تحولات فرهنگی جامعه نقش افرینند و باید نقش خود را به خوبی بشناسند.

*سکولاریسم پنهان حتی در افراد مذهبی هم دیده می شود

در فرهنگ سازی خیلی از مسائل مهم است که متاسفانه با دقت به انها نگاه نمی‌شود، برای نمونه ممکن است یک روحانی را امروز پیدا کنید که برود در یک سازمان و بجای آنکه برود سراغ رئیس آن دستگاه و به او بگوید که شما عنصر مهمی در بخش فرهنگی این مجموعه هستی و در این تشکیلات شما مسئول دینداری و تحولات فرهنگی کارکنان هستید و من را فرستاده اند که به شما کمک کنم تا در انجام وظایفتان بهتر عمل کنید، می رود و به آن مدیر می گوید شما کاری به دین و فرهنگ کارکنان نداشته باشید، دین را بگذارید به عهده ما، شما به فکر زندگی و امور مدیریتی سازمان باش!

یا یک مربی تربیتی برود در یک دبیرستان و بجای آنکه برود به مدیر مدرسه بگوید که تو مسئول تربیت دانش آموزان هستید، بگوید شما کاری به این چیزها نداشته باشید من رو گذاشته اند مسئول امورتربیتی، شما باید به آموزش بپردازید! یا یک امام جمعه برود سراغ استانداری ان استان، استانداری که 98 درصد امکانات حکومتی در استان در اختیار او است و حرفش نفوذ دارد. یک امام جمعه خدای نکرده به استاندار بگوید شما کاری به دین نداشته باشید. کار دین و فرهنگ رو بگذار به عهده ما. شما نان و رزق مردم رو درست کنید! این نشانگر وجود یک سکولاریست پنهان در کشور است که متاسفانه هنوز هم استمرار دارد حتی در ذهن برخی از آدم های فرهنگی ما هم این موضوع دیده می شود.

یکی از علامت این سکولاریسم هم این است که صدا و سیما یک سیمای قرآن مستقل راه می‌اندازد. و در آن کانال تماماً قران خوانده می‌شود، آدم های مذهبی جامعه هم این کانال صدا و سمیا ی جامعه را باید گوش بدهند، این تفکر غلط است. ما قرآنمان باید در شبکه های دیگر هم باشد.

در نمونه های دیگر در آموزش و پروش به درس کتاب دینی اهمیتی داده نمی‌شود. جالب است این درس دینی هم ‌می‌گذارند در آخر وقت، چون می‌گویند مهم نیست؛ به معلم آن درس هم می‌گویند به بچه ها نمره بدهید تا آزرده خاطر نشوند. اما کلاس جدی در دبیرستان، درس ریاضی و فیزیک و علوم تجربی است در واقع به بچه ها طوری القا می‌کنند که درس دینی اهمیتی ندارد. در حالی که مهمترین بحث‌های ما کاربردی در زندگی ما در همین مباحث دینی است که تحلیل ما را نشان می‌دهد.

*در صحبت های سخنرانان چقدر مبارزه با اسرائیل دیده می‌شود!

چون سکولاریسم پنهان وجود دارد ناخود آگاه می‌گوییم که دین مسئولش فقط روحانیت است و بعد آن هم تبدیل می‌شود به یک نماز جماعتی در یک سازمان که وسط آن یک حدیث هم خوانده می‌شود. شاید این ها در گذشته در جامعه ما جواب می‌داده است چرا که مهمترین آدم های فرهنگ سازش هم ادم های دینی بودند، اما هر چی ساختارهای مدرن وارد جامعه شد، نقش و نفوذ دین هم متاسفانه کمتر شد و به جای اینکه روحانیت بیاید سر پل‌های تغییر فرهنگ رو بگیرند، و اندیشه دین را جاری کنند، عقب نشینی کردند. الان جای روحانیت بدین صورت شده که تنها در دهه محرم و صفر می‌ایند و بعد در آنجا هم عزیزان مداح محور شده اند و روحانیت هم در حاشیه جلسات روضه خونی ما نقش دارند. شاید همین است که امروزه شما کمتر شخصیتی مانند آقای مطهری پیدا می‌کنیدکه بتواند در همه ابعاد موضوعات را تبییت کند باید ببینیم امروزه تا چه حد روحانیتی داریم که از صحبتهایشان، مبارزه با اسرائیل بیرون بیاید.

برای کار سیاسی هم باید نگاه فرهنگی داشته باشیم

یکی از اشتباهات رایج این است که هم اکنون سایت ها و روزنامه ها برای کار فرهنگی یک صفحه را به عنوان فرهنگ گذاشته اند و در آنجا هم راجع به هنر پیشه و سینما و تئاتر حرف زده می‌شود، ولی باید بدانند که کار فرهنگی همان چیزی است که در صفحه اول آن روزنامه درج می‌شود اینکه امروز چه چیزی را برجسته کرده ایم، این ناخود اگاه فرهنگ سازی می‌کند. همان وقتی که میگویم هزار میلیارد اختلاس شده است، همان جا باید بدانیم که این فساد رو عَلَم می کند و ابهت گناه را در کشور می‌ریزد، بعد از ان آدمی که تا کنون رشوه می‌گرفته است، وقتی این صفرهای اختلاس را در روزنامه می‌بیند به جای انکه احساس گناه کند، احساس ایثار و گذشت می‌کند و با خود می‌گوید که من تا حالا فقط دو بار پنج میلیون رشوه گرفتم پس در مقابل این اختلاس کننده ها چقدر آدم خوبی هستم. گناه را نمی‌شود همیشه علنی کرد .متاسفانه صفحه اول روزنامه ها و سایت ها با نگاه سیاسی تیتر زده می‌شود. حرف ما این است که برای کار سیاسی هم باید نگاه فرهنگی داشته باشیم.

*مسئولین به پیوست فرهنگی توجهی نمی‌کنند

* شما از پیوست فرهنگی صحبت نمودید، منظور از پیوست فرهنگی چیست؟

در نقشه مهندسی فرهنگی که حضرت آقا فرمودند باید مطرح بشود، یک راهبرد 12 وجود دارد که اصلاح پیامدهای فرهنگی نظام های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وجود دارد و در آن راهبرد، 26 اقدام عملیاتی نوشته شده است که یکی از آن این است که مدیران هر تصمیم بزرگی که می‌گیرند باید برای آن یک "پیوست فرهنگی" داشته باشند.

یعنی شما به عنوان وزیر مسکن و راه و شهر سازی اگرمی‌خوای برای تأمین مسکن گروه های مستضعف طرحی را اجرا کنید، باید پیامدهای فرهنگی این طرح رو هم لحاظ و شناسایی کنید.

این بدین معنا نیست که در کنار هر مجموعه ای مسجد هم احداث کنید، بلکه این جزئی از پیوست فرهنگی است. در واقع باید بررسی کنیم که در این خانه زن خانه دار می‌خواهد زندگی کند، این زن خانه دار باید دارای نشاط و برنامه زندگی باشد و در آینده این زنان به سن پیری می‌رسند چه مواردی را باید در ساخت خانه لحاظ کنیم؟ همه این ها مسائل کلان ما است که در حوزه فرهنگی باید در فضای خانه دیده بشود و بعد این خانه احداث شود. اینکه آیا این خانه با مشارکت مردم ساخته بشود یا نه ؟ اینکه این خانه ها بیرون شهر ساخته بشود یا داخل شهر؟ هر کدامشان چه پیامدهایی دارند؟ همه این نکات در پیوست فرهنگی مطرح می‌شود. در واقع باید روانشناس‌ها، جامعه شناس‌ها ، روحانیت و عالمان دینی، بنشینند و با هم تعامل برقرار کنند و تا بعد از آن یک شهر با معیار های اسلامی متناسب با نیاز های روز تعریف و ساخته بشود.

*ساختمان های بلند بانک ها در خیابان، سلطه پول را تبلیغ می‌کنند

باید به این نکته هم توجه بشود که با خانه ساختن هم نباید اشرافیگری ترویج بشود. متأسفانه برخی مسجدها اشرافیت را تبلیغ می‌کند. این چاپ کردن قرآن با طلا دارد اشرافیت را تبلیغ می‌کند، باید پرسید این قرآن بسیار بزرگ یا بسیار ریزی که بر روی برنج نوشته شده، چه مشکلی از جامعه ما را بر طرف می‌کند؟ آیا قرآن را در متن زندگی وارد می‌کند؟

یا در خیابان های شهر که میگردیم در هر 500 متر که یک بانکی وجود دارد که معماریش با دیگر ساختمان های اطراف کاملاً متفاوت هست، در واقع دارد سلطه پول را تبلیغ می‌کند که هر کسی ثروت زیادی دارد حرف اول می‌زند!

* باور های غلطی که در حوزه فرهنگ وجود دارد، چست؟

بسیاری از افراد در کشور بر این باورند که به جای آنکه مشکلات را از مدیران اجرایی مطالبه کنند، مانند شاه زادها، در پی بر طرف کردن آن مشکلات از قدرت برترمی‌گردند، که او دستور بدهد و هر کسی دستور او را گوش نداد مانند قدیم یک جلاد کچلی کنار شاه باشد و متهم را مجازات کند.

*باید فلسفه وضع یک قانون را برای مردم به خوبی تبیین کنیم

برای مثال برای توجیه مردم برای وضع قانون هم باید کار فرهنگی داشته باشیم تا مردم کاملاً توجیه بشوند. شاید در شهری با آن اطلاعات غلطی که دارند 50 درصد مردم دلشان بخواهد که ماهواره داشته باشند، اگر شما منع این را به قانون تبدیل کنید، در واقع 50 درصد مردم را با این قانون روبرو می‌کنیم، هر چند بهتر این بود که با کمک رسانه ها، با کمک روحانیت، مسجد و تبلیغات فرهنگی، با بیان های مختلف برای مخاطبین مختلف، فلسفه اینکه چرا ما با این مخالفیم را برای مردم تبیین کنیم.

اگر خوب این موضوعات را برای مردم تبیین کردیم دیگر خود خانواده ها با این قانون همراهی می‌کنند و 5 درصد مخالف هم دیگر نمی توانند نسبت به این قانون مقاومتی داشته باشند.

سال 92 رهبری به رئیس جمهور آقای روحانی فرمودند که شما با امکاناتی که در اختیار دارید استفاده کنید تا جایگاه فرهنگ رو در جایگاه نخبگان اصلاح کنید. رهبری این موضوع را به مردم نمی گویند بلکه می‌فرمایند که شما باید کاری کنید تا نخبگان و اساتید دانشگاه و افراد برجسته اهمیت فرهنگ رو درک کنند.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار 2 مرداد 95 ، کد مطلب: 13950502000229: www.farsnews.com



اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین