شعار سال: این روزها اما اشتباهات عجیبوغریب گزارشگران و آمار و اطلاعات اشتباهی که روی آنتن زنده تلویزیونی میگویند، باعث شده تا صدای بینندههای تلویزیونی بلند شود. فضای مجازی پر شده از جملات و فکتهای عجیب توسط گزارشگران! با کنارگذاشتن عادل فردوسیپور و مهاجرت مزدک میرزایی حالا بیش از پیش فقدان یک گزارشگر خوب از رسانهای که قرار بود ملی باشد احساس میشود. عباس بهروان، گزارشگر قدیمی فوتبال و سایر ورزشها در دهه 60 درباره حواشی و اتفاقات اخیر که بین گزارشگرها رخ داده و همینطور تریبونی که از فردوسیپور گرفته شده صحبت کرد.
او عقیده دارد دوران روشن گزارشگری در تلویزیون رو به افول رفته و
دوران غیر روشن فرارسیده است و حالا سبکوسیاق گزارشگری بیشتر به گزارشهای
اینترنتی شبیه شده تا گزارشهای تلویزیونی. همچنین بهروان انتقادی را درباره صداوسیما و سیاست
کلی این ارگان مطرح کرده که چرا فردوسیپوری که 20 سال وقتش را در این رسانه گذاشت
و البته صداوسیما نیز در این 20 سال برای او هزینه کرد باید بیرون از گود باشد.
آقای بهروان مدتهاست که از شما خبری نیست. این روزها مشغول چه کاری
هستید؟
اول خدمت شما عرض کنم ممنون بابت تماسی که گرفتید. دوم اینکه من این
روزها با صداوسیمای اصفهان و گاهی هم با شبکه سه همکاری میکنم. برای یکی از روزنامههای
ورزشی هم هرازچندگاهی مطلب ورزشی مینویسم و به اجرای برنامههای صحنهای میپردازم.
خلاصه که زندگی را به این شکل میگذرانیم.
نظر شما درباره تغییرات مجریان و گزارشگرهای تلویزیون چیست؟
متأسفانه حسابوکتابی دراینباره وجود ندارد. در دورانی که ما حضور
داشتیم، برای هر گزارشگر فیلترهای متعددی طراحی میشد که همینطور بدون برنامه و کار
اصولی کسی نتواند وارد بخش اجرا و گزارش شود. کلاسهایی در نظر گرفته میشد و تا
زمانی که نمیتوانستیم این کلاسها را با نمره قابلقبول رد کنیم، اصلا اجازه
گزارش یا اجرا را کسب نمیکردیم.
در یکی، دو سال اخیر گزارشگرهای زیادی مثل عباس قانع و قبلتر محمد
سیانکی و ... وارد عرصه گزارشگری شدند، ولی در قیاس با گذشته خیلی زود پلهها را
طی کردند و دیدارهای حساس را گزارش میکنند. نظرتان چیست؟ فکر میکنید گزارشگری
آسانتر از قبل شده یا حساسیت نسبت به قبل وجود ندارد؟
من اسم این روند را پیشرفت نمیگذارم، به این خاطر که ما در دهه 60 و قبلتر
از آن سختیهای زیادی برای ورود به عرصه گزارشگری و اجرا کشیدیم، ولی الان
گزارشگری بیشتر اینترنتی شده و هرکسی با داشتن یک موبایل به صورت آنلاین فکر میکند
اگر یکسری اطلاعات خام به بیننده بدهد، اسمش گزارشگر است، اما نه، اصلا اینطور
نیست.
با توجه به اختلافات موجود و تریبونی که مدتهاست از عادل فردوسیپور
گرفته شده و مهاجرت مزدک میرزایی، آینده گزارشگری را چطور ارزیابی میکنید؟
آینده گزارشگری را روشن نمیبینم. در مورد عادل فردوسیپور عزیز هم
باید خدمت شما عرض کنم کسی که 20 سال آنتن زنده را در اختیار داشته و الحق در این
دو دهه یکی از پرمخاطبترین برنامههای صداوسیما را تهیه و تولید کرده، به کدامین
گناه الان باید خارج از گود باشد و تریبون نداشته باشد؟ بر اساس چه جرمی عادل باید
مغضوب رسانهای باشد که در هر صورت 20 سال با یکدیگر کار کردند. برای خیلی از
فوتبالدوستان این سؤال مطرح شده که چرا آدم کاربلد و باتجربهای مانند فردوسیپور
نباید همانند سابق برنامه بسازد و گزارش کند؟
دربی عصر یکشنبه با برتری پرسپولیس همراه شد، اما بیش از نتیجه، هواداران
به سبک گزارشگری جواد خیابانی انتقاد داشتند. اطلاعات اشتباهی که او در طول 90
دقیقه به خورد مخاطب میداد و همینطور عدم هیجان او حین گزارش باعث شد تا
انتقادات فراوانی در فضای مجازی نسبت به گزارش او مطرح شود. دیدگاه شما دراینباره
چیست؟
اجازه دهید صحبتم را فارغ از گزارش جواد خیابانی بیان کنم. دیدار عصر یکشنبه
را از تلویزیون به صورت زنده تماشا کردم، اما متأسفانه شاهد رفتارها و تنشهایی
بودیم که در شأن فوتبال حرفهای ایران نبود. مسائل انسانی در دیدار یکشنبه رعایت
نشد و باشگاههای ما فقط روی کاغذ بخش فرهنگی را یدک میکشند و با آمدن چند
ناکارشناس در فوتبال حرفهای برخی صحبتها مطرح میشود که جای انتقاد فراوان دارد.
عصر یکشنبه شاهد حواشیای بودیم که ثابت میکرد تیمهای ما فقط به دنبال برد هستند
و نه چیز دیگری!
آینده گزارشگری فوتبال و ورزش ایران را با توجه به سیاست و رویکرد
جدید صداوسیما و بهویژه شبکه 3 چطور ارزیابی میکنید؟
متأسفانه آینده روشنی را برای گزارشگری متصور نیستم، ولی یادمان باشد صداوسیما
روی این بچهها مدتها سرمایهگذاری کرده بود و نباید به این راحتی آنها را از دست
میداد یا طرد میکرد. واقعا مشخص نیست ما در این حوزه به کدام سمت میرویم.
بهعنوان سؤال پایانی؛ در این مدت از شما دعوت نشد تا بار دیگر بهعنوان
مجری یا گزارشگر حضور داشته باشید؟
خیر! این اتفاق نیفتاده و برای من البته کاملا طبیعی است و اصلا دور از
انتظار نبود. یادمان باشد که طی 30 سال کارکردن و گزارشگری در هر صورت انسان
باتجربه و پخته میشود و میتواند تجربیاتش را در اختیار جوانترها قرار دهد، اما
خب مدیران باید پاسخ دهند که چرا در این حوزه باتجربهها به بیرون از گود رفتند.
جوانگرایی خوب است، اما نه اینطور که کلا باتجربهها بایکوت شوند. من بارها گفتم
همیشه آماده خدمتگزاری هستم، ولی نمیدانم به مردمی که من را در کوچه و خیابان میبینند
چه پاسخی بابت غیبتم در این سالها بدهم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 2 مهر 98، شماره: 3532