شعار سال: قرار است مطابق
این دستور، ۲۰۰میلیون متر مکعب
آب به سمنان انتقال یابد، اما با گذشت بیش از هفت سال از تصویب این تخصیص هنوز
پرسشها و ابهامهای فراوانی بیپاسخ مانده است؛ از جمله اینکه دقیقا چند درخت و
از چه گونههایی در چه مساحتی قربانی اجرای این طرح در هیرکانی خواهند شد؟ اینکه
ورود سالانه شش میلیون تن نمک به این دریاچه بسته، آیا برای توان زیستپالایی
کاسپین خطرآفرین نخواهد بود؟ آیا از درآمد صیادی و کیفیت غذای آن گروه از ایرانیان
که به آبزیان دریای خزر وابسته هستند، نمیکاهد؟ و آیا هزینههای درمان را افزایش
نمیدهد؟
اصولا برای استانی که هماکنون سرانه آب در دسترس مردمش، بیشتر از میانگین
کشوری است، راههای ارزانتری برای جبران کمبود آب شرب با تصحیح مدیریت مصرف،
بازچرخانی آب، کاهش ضایعات بخش کشاورزی و مهار هدررفت از محل فرسودگی لولههای
شهری وجود ندارد؟ و آیا انتقال آب به ارزش هر متر مکعب ۶۰ هزار تومان میتواند در حوزه صنعت یا کشاورزی مقصد صرفه
اقتصادی داشته باشد؟
چگونه است که وقتی به دلیل کمبود اعتبار ۱۴میلیون نفر از ایرانیان در زیر خط مطلق فقر قرار گرفته و
بخش قابل توجهی از هموطنان در بلوچستان، خراسان جنوبی و کهگیلویهوبویراحمد از
کمینه امکانات لازم معیشتی و رفاهی بهرهمند نیستند، میخواهیم حدود ۲۰هزار میلیارد تومان خرج اجرای طرحی کنیم
که در بهترین حالت، چندبرابرِ این رقم به بومسازگان خزر و هیرکانی آسیب خواهد زد
و میلیونها تن خاک ارزشمند را نابود میکند؟
اصلا چرا حسن
روحانی که تقریبا به همه دستورات و طرحهای رئیسجمهور پیشین پشت کرد، اینگونه
مصرانه میکوشد تا آخرین فرمان محمود را اجرائی کند؟
کلام آخر آنکه اگر میگوییم سازمانهای متولی آب، محیط زیست و منابع طبیعی
عملا به حیاطخلوت دولتها بدل شده است و توان حفاظت از مایملک خود را فراتر از
مصلحتهای سیاسی- اقتصادی ندارند؛ در تراژدی پرغصه انتقال آب از خزر به کویر
مرکزی -که تقریبا با مخالفت همه بدنه کارشناسی هر دو نهاد در وزارت نیرو و
سازمان حفاظت محیط زیست روبهرو شده است- آشکارا قابل رهگیری بوده و مصداق بارزِ
درستی این مدعاست.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 1 آبان 98، شماره: 3556