شعارسال: به راستی چرا شبکههای خبری دنیا برای منطقههایی مانند آمریکای لاتین و خاورمیانه برنامه سازی میکنند. آیا دل شان برای آگاهی دادن به مردم این مناطق سوخته است یا جای دیگری نمیشناسند که بودجه خود را خرج کنند. چه رازی در پس این همه هزینههای کلان نهفته است؟
برای قدرتهایی که میخواهند سهم بیشتری از ظرفیتهای جهان را به دست آورند رسانههای برون مرزی دقیقا همان کارکردی را دارد که سرمایه گذاری، شرکتهای چند ملیتی و ارتش در ابعاد دیگر به کار گرفته میشوند. مناطقی در دنیا مانند غرب آسیا، آمریکای لاتین و قفقاز دارای منابع ارزشمند طبیعی است. چه آن که ابعاد ژئواستراتژیک غرب آسیا اهمیت دو چندان برای آن منطقه ایجاد کرده است پس طبیعی است که وقتی شرکتها و ارتشهای غربی در این مناطق فعال باشند، شبکههای چند ملیتی هم به آنها بپیوندند.
به بیان دیگر هم در قالب شبکه خبری تحلیلی که طبعا خبر، تفسیر سیاسی – اقتصادی، میزگرد و مستند را پوشش میدهد و هم شبکههای سرگرمی که فیلم، سریال، موسیقی و ... را پخش میکنند شاهد رسانههای بسیاری در خاورمیانه، آسیای مرکزی، امریکای لاتین و افریقای زیر صحرا هستیم. به این جمله یوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر توجه کنیم؛ «تبلیغات ما باید زودتر از رسیدن سربازان مان سرزمین دشمن را تسخیر کنند»
شبکههای دویچه وله از آلمان، سی ان ان، ان بی سی، سی بی اس از آمریکا، بی بی سی از انگلیس، یورونیوز از اروپا با رهبری فرانسه، راشا تودی از روسیه، سی سی تی وی از چین و. در مناطقی مانند غرب آسیا، آمریکای لاتین، آسیای مرکزی و افریقای زیر صحرا فعالیت میکنند آن هم دائمی و بدون وقفه. تقریبا همه شبکههای نامبرده به زبانهای مطرح این مناطق شبکهای مجزا دارند و نسخههای (انگلیسی، عربی، ترکی، اسپانیولی، پرتغالی و ...) آنها با ساختاری یکسان برنامههایی خاص همان مناطق را به صورت مجزا و نه تکراری تهیه و منتشر میکند.
خوشبختانه ایران با داشتن شبکههایی مانند پرس تی وی برای کل دنیا، هیسپان تی وی در امریکای لاتین، هوسا تی وی در قاره افریقا به ویژه منطقه هوسا، سحر برای کشورهای همسایه ایران، العالم و الکوثر برای جهان عرب از ظرفیت خوبی برای فعالیت برخوردار است. اما یک مشکل بزرگ همیشه بالای سر این شبکهها قرار دارد که مسیرهای لرزان انتشار امواج این شبکه هاست.
برای انتقال تصاویر رسانههای دیداری کشورهای هر منطقه تنها چهار راه وجود دارد؛ تلویزیونهای کابلی، ماهوارهای، اینترنتی و پیام رسان ها.
در امریکای لاتین اکثرقریب به اتفاق تلویزیونها کابلی هستند که هر شبکه برای برقراری ارتباط با بینندگانش باید خدمات را از تعداد معدود شرکتهای عرضه کننده خدمات کابلی خریداری کنند. در عین حال این شرکتها بیشتر در مالکیت سرمایه دارانی است که خود را متعهد به همراهی با آمریکا و دولتهایی مانند سعودی میدانند. از این رو ممکن است برخی از آنها از ارائه فروش خدمات خود به شبکههایی مانند هیسپان تی وی خودداری کنند.
در غرب آسیا هم مشکل مشابهی وجود دارد و آن شرکتهای عرضه کننده خدمات ماهواره اند که تقریبا در خدمت همان کشورهای غربی و عربی اند. این شرکتها بیشتر از آن که به فکر مردم خود باشند در خدمت افرادی مانند رابرت مورداک و بن سلمان هستند. حساب کردن روی چنین شرکتهایی برای انتقال امواج شبکههای ایران چندان مطمئن نیست چرا که یا ایران از این خدمات محروم است یا خدمات عرضه شده با قطع شدن همراه است. پس راهی نیست که بتوان به صورت ایمن و دائمی برای مردم این مناطق موج رسانهای ایجاد کرد مگر دو راه بسیار محدود؛ تلویزیونهای اینترنتی و استفاده از فضای مجازی.
شبکههای اینترنتی مشکلات خاص خود را دارد که یکی از آنها دسترسی سخت نسبت به تلویزیونهای کابلی و ماهوارهای است. فضای مجازی هم بیشتر در قالب استفاده از پیام رسانها مانند، توئیتر و اینستاگرام معنا یافته است، اما آن هم در اختیار همان شرکتهایی است که به راحتی میتوانند اکانتهای رسانهای را مسدود کنند. قسمت خوب ماجرا این است که ساخت دوباره اکانت کار سختی نیست ولی به هر حال در مسیر فعالیت رسانه وقفه ایجاد میشود.
پس در همه موارد راهها برای فعالیتهای رسانههای برون مرزی ایران با مشکلات ارتباطی مواجه است. چگونه میتوان از این بن بست عبور کرد؟
داشتن مخاطب معیار ارزش یک رسانهیک سوال میتواند به کشف حقیقت ماجرا کمک کند. اگر رسانههایی مانند پرس تی وی و هیسپان تی وی نتوانسته بودند مورد توجه مردم کشورهای دیگر باشند به راستی چه نیازی بود این همه محدودیت در مسیر فعالیت یک رسانه ایجاد شود؟
حتی اگر رسانهای همه حقایق دنیا را هم افشا کند و برای قدرتمندان عالم ناگوار باشد، اما کسی آن را نگاه نکند قطعا هیچ خطری برای آمریکا نخواهد داشت که بخواهد آن را سانسور کند.
ولی رسانهای که توانسته باشد مخاطب خوبی جذب کند تا جایی که به آن اعتماد کنند، این بالاترین اعتبار برای یک رسانه و در اصل بزرگترین سرمایه اجتماعی در آن سوی مرزها محسوب میشود. بنابراین از نظر تولید محتوا مشکل چندانی نیست که غیرقابل حل باشد، اما چگونگی داشتن ارتباط مستمر بدون مزاحمان مداخله گر است که فعالیتها را به چالش میکشد.
چگونه این سرمایه را حفظ کنیم؟شاید در خبرها و مسائل دیپلماتیک صحبت از قدرت موشکی یا فعالیت هستهای به میان آید، اما دقیقا همان اندازه که موشک در قدرت سخت برای دفاع از کشور ارزشمند است به همان میزان و شاید هم بیشتر قدرت نرم و در راس آن شبکههای برون مرزی میتوانند موثر باشند.
پس به همان شکل که در مسیر صادرات نفت، آزمایش موشکهای دفاعی، فعالیت صنعت هستهای و ساخت ماهواره مشکل ایجاد میکنند در راه فعالیت شبکههای برون مرزی نیز مشکلاتی به مراتب سختتر ایجاد شده و خواهد شد. همه این فعالیتها برای ایجاد یک قدرت تاثیرگذار لازم است. بدون شک.
آنچه مسلم است آن که باید با تقویت سرمایه گذاری هدفمند، بهبود روزافزون کارایی و مهمتر از همه داشتن طریقی برای انتشار برنامههای شبکههایی مانند پرس تی وی از این ابزار مهم در مسیر منافع ملی استفاده کرد.
شاید خرید یک ماهواره اختصاصی برای شبکههای برون مرزی به ویژه برای پرس تی وی بتواند راهگشا باشد. قطعا هر قدرتی باید رسانهای برای بیان نظراتش داشته باشد. ایران این ابزار را دارد ولی باید آن را تقویت کند.