شعارسال:روزنامهنگار انسان باذوقي است که با تخصص خود و با توجه به
مسئوليتهاي اجتماعى که اين کار بر دوشش مىگذارد، رويدادها را در ابزارهاي
ارتباط گروهي(روزنامه، مطبوعات و...) بازتاب دهد. بيگمان هر مشتاقي در اين
زمينه بايد آگاهانه کار روزنامهنگارى را برگزيند، زيرا اين کار کمي متفاوت از
ديگر حرفهها است.سازمان آموزشي، علمى و فرهنگى سازمان ملل متحد (يونسکو) در
آگاهينامهاي، لزوم تربيت اخلاقى و اجتماعى روزنامهنگاران را گوشزد کرده و آزادى
دادوستد اطلاعات را حق اساسى دانسته است.بر پايه اين قوانين، روزنامهنگاران
بايد نهايت کوشش خود را به کار بندند که همه اخبار را پوشش دهند و در اختيار
مردم بگذارند، اخباري که در ضمن درست و دقيق است. روزنامهنگاران بايد در درستي
اخبارى که بهدست مىآورند، درنگ کنند و مراقب باشند که حقايق را وارونه نمود
ندهند يا پوشيده نگه ندارند.
بنياد اخلاقىِ جهانيِ روزنامهنگارى بر اين پايه است که
روزنامهنگاران در هر موقعيتي، به خوشي و خوبي و نيکويي جامعه بينديشند و کوششهاشان
براى تأمين منافع شخصى نباشد، يا کاري نکنند که منجر به بدنامي ديگران شوند.
همچنين در راستاي سنجه ارزشهاي شناخته شده، گذاشتن دستينه(امضا)خود، پاي دسترنج
انديشههاي ديگران(و يا
دستاورد هنري روزنامهنگاران عکاس) روشي انساني نيست.همچنين خبر گزارششده از
سوي روزنامهنگاران بايد فراگير و برخوردار از ويژگي «درستي» و «روشني» باشد.
خبرهاي نادرست، بيگمان بر اعتماد مردم خش مياندازد و روزنامهنگاران بايد در
برابر بازتاب رويدادهاي نادرست، پاسخگو باشند. بدبختانه مانند بسياري از
قلمروهاي انديشگي ديگر، ما در زمينه روزنامهنگاري پژوهشي دچار کمبود هستيم، از
«روزنامهنگاري تحقيقي» نيز که پرهزينه است و بايد پشتيباني مالي و زماني شود؛
پشتيباني نميشود.
* سختي زندگي روزنامه نگاران
به گفته مريم خاکسار ـ مدرس روزنامهنگاري
حرفهاي، خبرنگاران در زندگي روزانگي خود دچار مشکلاند و اين تنگناهاي مالي به
هر رو بر کار آنان تأثير ويرانگر دارد، زيرا بسياري از آنان مدام در آستانه
پيشنهادهاي وسوسهانگيز غيرانساني هستند؛ اين که رويدادي را وارونه نمود دهند و
يا لغزشي را بزرگنماييکنند و يا حقيقتي را پوشيده نگه دارند، که هر سه بسيار
بد است و در شمار روش روزنامهنگاران راستين نيست.
او ميافزايد: جا دارد که مسئولان بيش از اينها در انديشه
رفاه ابتدايي روزنامه نگارن باشند؛ سامانه آموزشهاي مستمر، يارانههاي دولتي،
حقوق زمان بيکاري، اقتصاد و امور مالي، فقط يک بخش از نياز روزنامهنگاران
راستين است و بخش ديگر و مهمتر، «امنيت کاري» است! و از آنجايي که گامي در اين
راستا برداشته نميشود، مسئولان هرسال در روز خبرنگار، ناچار از تکرار اين جملهاند که ما همه توان خود را براي از ميانبرداشتن مشکلات
ابتدايي روزنامهنگاران، به کار ميبنديم!
مريم خاکسار ميگويد: برخي حقوق روزنامهنگاران در ايران را
برابر با درآمد يک کارگر روزمزد ميدانند؛
به اينها بيفزاييد مشکل مسکن و نبود بيمه درمان، بيمه بيکاري و باطل کردن کارت
خبرنگاري را! روزنامهنگاراني که در شهرستانها سرگرم کارند، به مراتب در دشواريهاي
بيشتري به سر ميبرند، افزون بر اين که از نبود آموزشهاي حرفهاي و نبود انجمنهاي
صنفي در رنجند، موقعيت کاري لرزان و درآمد ناچيزتري دارند، زيرا در روزنامههاي محليِ ناحرفهاي مشغول به کارند که مشکلات مالي دارند و
وابسته به آگهي و صاحبان آگهياند.
* تشكل صنفي روزنامه نگاران
به گفته احمد صميمي ـ روزنامهنگار پژوهشگر،نخستين تشکل صنفي
روزنامهنگاران در کشور در جريان جنبش مشروطه پديدار شد. در آن دوره، آزادي بيمانندي
در فضاي خودکامگي قجري ايجاد شد که يکي از برآيندهايش، پديدارشدن نخستين سازمانهاي
مردمي و انجمنهاي صنفي براي روزنامهنگاران بود. در سال 1300 خورشيدي نخستين
اتحاديه مطبوعاتي کشور جان گرفت، اما صفآرايي گروهي از گردانندگان آن در برابر
حاکميت، به از هم پاشيدگي آن انجاميد.
او ميافزايد: مهمترين انجمن دوران پهلوي دوم، انجمن
روزنامهنگاران ايران بود که در سال 1325 و با هدف تأمين منافع صنفي اعضا شکل
گرفت و همچنين سنديکاي مهم نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات ايران که در سال 1341
آغاز به کار کرد. صندوق رفاه نويسندگان و خبرنگاران حرفهاي، صندوق تعاون و
صندوق تعاوني اعتبار مسکن نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات، از ديگر واحدهايي
بودند که زير نظر سنديکاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات ايران فعاليت ميکردند.
سرانجام در مردادماه 1377 خبرنگاران و نويسندگان مطبوعات
ايران، خبر تشکيل انجمن صنفي روزنامهنگاران را شنيدند. انجمني که فلسفه پيدايش
خود را اجراي ماده 131 قانون کار ميدانست که همانا حفظ حقوق و منافع مشروع
قانوني و بهبود وضع اقتصادي نويسندگان، خبرنگاران، عکاسان و گرافيستها، طراحان،
کاريکاتوريستها، مترجمان و ويراستاران هياتهاي تحريريه مطبوعات است.
احمد صميمي معتقد است: در اين انجمن هرچند گامهايي در راه
تأمين مسکن و ساماندهي قراردادهاي برخي روزنامهنگاران
و بيمه بيکاري آنان برداشته شد، اما به سبب مشکلات دروني برآمده از اساسنامه و
نبود گزينش هيات مديره در زمان قانوني، از هم پاشيد. همچنين انجمن روزنامهنگاران
و خبرنگاران ايران در سال 1387 موجوديت خود را ابراز کرد که چندان فعال نيست.
* سانسور و خودسانسوري
«ابزار سانسور، سرانجام کار را به خودسانسوري ميکشاند.»
مريم خاکسار، که سانسور را از ديگر پديدههاي آسيبرسان به
روزنامهنگاري ميداند، در ادامه سخن خود ميافزايد: سانسور برآمده از کلمه
لاتين سنسيري(ارائه نظر) است، ولي بايد گفت «تحميل نظر» که بر آزادي مطبوعات،
رشد واقعي و تکامل اقتصادي و فرهنگي و فعاليتهاي سياسي و اجتماعي آنها تأثير
منفي دارد. از آغاز پيدايش روزنامهها و پيش از آن، سانسور به شکلي در زندگي
اجتماعي وجود داشت و ابزاري بازدارنده در دست زمامداران به شمار ميرفت. سانسور
هدفش کنترل اطلاعات در گردش در يک جامعه است. در سده بيست و يک در جهان، سانسور
ميخواهد گونهاي سرخوردگي براي صداهاي تازه به وجود بياورد تا خودسانسوري رواج
يابد.
سانسور و ايديولوژي پشتيبان آن در گذشتههاي دور، ابزاري
براي تطبيقدادن بود که امروز نيز همين سياست در جهان پي گرفته ميشود و دولتها
ميکوشند روزنامهها خودشان را با برنامههاي آنها، تطبيق دهند.
او ميگويد: در کتاب جمهوريت افلاطون، ماموران آرمانشهر،
مادران و دايهها را از بازگوکردن قصههاي بد براي بچهها باز ميدارند. يا
آزادي بيان در روم باستان فقط براي مقامها روا بود و نويسندگان آثار بد(از
ديدگاه آنان) سزا ميديدند. يا امپراتوران، منتقدان خود را از شهر بيرون ميکردند
و نوشتههاي آنان را به آتش ميانداختند.
* استقلال در عمل
«گزاره اقتصاد و نحوه تأمين مالي رسانهها، نقش مهمي در
ساختار و سوگيريهاي محتوايي آنها ايفا ميکند. گزارهاي
که در پژوهشهاي روزنامهنگاري در کشور ما، ناديده گرفته ميشود يا از اهميت
چنداني برخوردار نيست.»
احمد صميمي، در ادامه اين سخن خود ميافزايد: روزنامهها در
ايران اگرچه به صورت دولتي و نيز خصوصي اداره ميشوند، اما وابستگي آنها به
سياستهاي حمايتي دولت از يکسو و کنترلهايي که در مورد محتواي آنها به عمل ميآيد،
سبب شده است که براي حفظ و بقاي خود بيش از آن که بر مخاطبان تکيه داشته باشند،
به منابع دولتي وابسته باشند.او ميگويد: استقلال مطبوعات به هر رو نسبي است و
در هيچ دورهاي و به ويژه در کشورهاي رو به پيشرفت، به گونه کامل محقق نشده است.
به ويژه اين که خدمات و تسهيلاتي که دستگاههاي دولتي و روابط عموميها در
اختيار رسانهها قرار ميدهند، با چشمداشت تأثيرگذاري بر محتواي خبرها انجام ميگيرد.
به هر رو روزنامهنگاران بايد به وظيفه راستين خويش عمل کنند و تحت تأثير اين
اقدامات قرار نگيرند؛ هرچند تا زماني که قدرت اقتصادي نداشته باشند و روزنامهاي
که در آن کار ميکنند حقوق مناسبي در اختيارشان قرار ندهد، دچار ضعف خواهند بود
و به ميل روابط عموميها کار خواهند کرد. اين پژوهشگر ميافزايد: بيگمان در
صورت حذف يارانهها، روزنامهها نميتوانند روي پاي خود بايستند و اين خطر وجود
دارد که به سوي مطبوعات زرد بگروند. حذف يارانهها نيز در شرايط کنوني امکانپذير
نيست. بيشتر نهادهاي فرهنگي براي رشد و بالندگي به حمايت دولت نياز دارند، ولي
همين يارانهها ناعادلانه تقسيم ميشود.
* نخستين روزنامههاي ايران
ميرزا صالح شيرازي
در زمان محمدشاه قاجار، روزنامهاي به نام «كاغذ اخبار» پديد آورد. او چاپخانهاي خريد و روش ساخت و استفاده از مرکب را فرا گرفت
و روزنامهاش را انتشار داد. پس از او اميرکبير و ديگران بيش از 50 روزنامه را
در داخل و خارج کشور چاپ و پخش کردند. روزنامههاي ارزشمند فارسيزبان ديگري در
مصر، هند، فرانسه و انگليس نيز منتشر شد.
روزنامه وقايعالاتفاقيه هم به کوشش اميرکبير تاسيس شد و به
مدت 10 سال به شکل هفتگي چاپ ميشد؛ البته اين روزنامه پس از شماره دوم، نام
دولت عَلِيهّ(ارجمند) به خود گرفت. پس از آن در زمان ناصرالدينشاه و مظفرالدينشاه قاجار، روزنامههاي ايران، شرف، فرهنگ و مريخ پا به
ميدان گذاشتند.
* آموزش روزنامهنگاري
اما با اين همه روزنامه، آموزش بسامان روزنامهنگاري در کشور
پا نگرفت. پس از گذشت چنددهه از چاپ روزنامههاي گوناگون، در سال 1335 نخستين
دوره آموزش روزنامهنگاري را موسسه اطلاعات(روزنامه اطلاعات) برپا کرد و سپس
دانشگاه تهران 2 دوره آموزش روزنامهنگاري كوتاهزمان براي روزنامهنگاران دستاندرکار
روزنامهها به راه انداخت.
هرگز آموزشهاي روزنامهگاري
در کشور بهسامان نبوده است. رشته روزنامهنگاري را که شوراي دانشگاه تهران در
همان سالها با راهاندازيش موافقت كرد و پس از چندسال و به بهانه نبود روزنامه
و مجله بسنده براي جذب دانشآموختگان، آن را برچيد.
آموزش دانشگاهي روزنامهنگاري در ايران به سبب کمبود استاد،
نبود دانش به روز، گزينش نکردن دانشجويان بر پايه ذوق و استعداد، نبود زمينههاي
کاري و کمبود روزنامه و مجله، پيشرفت چشمگير نداشته است و بسياري از دانشجويان
اين رشته، بيشتر توفيق اجباري حضور در کلاسهاي دانشگاه را داشتهاند، تا شوق
روزنامهنگاري!
در کشورهاي پيشرفته، استادان روزنامهنگاري دانشگاهها،
روزنامهنگاراني ورزيده و داراي پيشينه کاري درخشاناند؛
در حالي که در ايران، بيشتر استادان اين رشته(حتي استادان دانشگاههاي نامدار)
حتي يکروز تجربه روزنامهنگاري ندارند؛ براي همين دانشآموختگان پس از دانشگاه،
به جاي روزنامهها جذب روابطعموميها ميشوند؛ و آناني هم که پيِ روزنامهنگاري
ميروند، موفق نيستند.
* سايبر ژورناليزم!
روزنامهها با پيشينهاي نزديک به 4 سده، همچنان در شمار
ابزارهاي مهم ارتباط گروهي به شمار ميآيند. در گذشته به سبب پيشرفت فنآوري و
پديدآمدن ابزارهاي نوپديد ارتباطي (راديو، تلويزيون و سينما) روزنامهنگاري بارها
به گونهاي جدي به چالش کشيده شده است. اين رسانهها هر يک به سبب برخورداري از
تواناييهاي ويژه در برقراري ارتباط، سهمي از بازار آگاهيرساني را از آن خود
ساختهاند؛ اما روزنامهها توانستهاند با «خود دگرگوني» به پيمايش مسير آگاهيرساني،
ادامه دهند.اينک روزنامهنگاري الکترونيک، همچو آينهاي، آينده روزنامهنگاري
کاغذي را پيشرو گذاشته است و آن اين که جهان به سوي رويا ميرود، رويايي که
زيستن در آن فقط در جهان مجازي ميسر است و دير يا زود بايد به چنين جهاني
کوچيد!سرعت، بزرگترين امتياز روزنامهنگاري الکترونيک نسبت به روزنامهنگاري
نوشتاري است. مخاطبان امروز، پيامها را در تازهترين گونه خود ميخواهند و اگر
زنده باشد چه بهتر؛ مانند تصاوير فروريختن دژهاي دوقلو در نيويورک.پذيرش رسانههاي
الکترونيک و توجه به امتيازها و تواناييهاي
آن، ميتواند کمککننده باشد. بررسي تأثير روزنامههاي الکترونيکي بر روزنامههاي
چاپي از جنبههاي گوناگون مانند هزينه، درآمد، به روز بودن و سرعت پخش اطلاعات،
بايد مورد بررسيهاي تخصصي قرار گيرد.
روزنامهنگاري الکترونيک به معني انتشار اطلاعات در دورههاي
زماني مشخص در قالب صفحات وب بر روي يک شبکه اطلاعرساني يا روي اينترنت است.
محتويات چنين روزنامهاي به جاي چاپشدن بر روي کاغذ، به صورت فايلهاي
کامپيوتري در حافظه يک کامپيوتر قرار دارد. اين فايلها که در قالب ويژه به نام
صفحات وب بهتر ميشوند، در دورههاي زماني معيني در يک شبکه اطلاعرساني متصل به
اينترنت قرار ميگيرند و مخاطبان چنين روزنامههايي، يعني افرادي که با کامپيوتر
شخصي خود به آن شبکه متصل ميشوند، ميتوانند
صفحات روزنامه را روي صفحه نمايش کامپيوتر خود ببينند و يا آن را روي کاغذ چاپ و
مطالعه کنند. اتصال به اين شبکه اطلاعرساني، ممکن است از طريق اينترنت يا در يک
شبکه داخلي انجام گيرد.
نزديکي و رودررويي مستقيم، بزرگترين ويژه ژورناليسم
الکترونيک است. اين رسانه نو ميتواند حتي بر اخبار راديو و تلويزيون 24 ساعته
نيز که خبرهايشان در فواصل زماني 30 دقيقهاي پخش ميشود، چيرگي يابد. روزنامههاي
الکترونيک به سبب نزديکي و دمدستبودن، رسانه ايدهآلي براي انتشار اخبار داغ
است.همکنشي دوسويه، هيجان انگيزترين ويژگي ژورناليسم الکترونيک است؛ وجود اين
ويژگي سبب ميشود تا گفتوشنودي واقعي ميان خواننده، گزارشگر، خبرنگار و
سردبيران جريان يابد. اين گفتگو هيچگاه در صفحات کاغذي «نامه به سردبير»
برآورده نميشود.
«اَبَرمتن» يکي ديگر از ويژگيهاي مهم ژورناليسم الکترونيک
به شمار ميرود. توان زبان
اَبَرمتن(HTML) براي
پيونددادن خوانندگان با ديگر بخشهاي
همان سند يا ديگر سايتهاي شبکه، شبکه اينترنت را به رسانهاي بدون مرز تبديل
کرده است. روزنامههاي الکترونيک ميتوانند
گزارشهاي ويرايش شده را
ارائه کنند و آنها را با گزارشهاي بسيار کلي پيوند دهند.
با اين روش، ميتوان بررسي بسيار وسيع و گستردهاي پيرامون
يک گزاره انجام گيرد.
در حالي که چنين بررسي گستردهاي بيرون از توان روزنامههاي
کاغذي است. وسايل و امکانات چندرسانهاي روزنامههاي الکترونيک سبب ميشود که
اين روزنامهها در مقايسه با رقيب کاغذي خود، پويايي بيشتري داشته باشد. هنگامي
که گرافيکهاي متحرک و نماهنگها
به عکسها اضافه ميشود، روزنامه
الکترونيک به رسانهاي جاندار، زنده و هيجانانگيز بدل ميشود.
توانش(پتانسيل) عملکردن بر پايه خواست و سليقه مخاطب با پخش شبکهاي فناوري،
اين امکان را براي خوانندگان به وجود ميآورد که در شکلگيري روزنامههاي ويژه
خود، نقش داشته باشند.
نسخههاي سفارشداده شده به روزنامهها، براي کساني که وقت
کافي براي مرور تمامي روزنامه را ندارند، جذاب و خواندني است.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه اطلاعات، صفحه 5،
تاریخ انتشار: یکشنبه 17 مرداد 1395،
شماره : 26505.