شعارسال: گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد در خصوص شکاف جنسیتی نیز به این نابرابری بین زن و مرد صحه میگذارد، آن گونه که در جدیدترین گزارش این سازمان آمده یک قرن زمان لازم است تا این شکاف در سطح جهانی برطرف شود و زنان و مردان از فرصتهای برابر برخوردار شوند.
لازم به یادآوری است که شاخص جهانی جنسی یک شاخص مقایسهای میان دو جنس است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ توسط انجمن جهانی اقتصاد معرفی شده است. این شاخص تفاوتهای میان دو جنس را در چهار حوزه سیاسی، اقتصادی، آموزش و بهداشت بررسی میکند. هدف از محاسبه شکاف جنسیت، بررسی توزیع نابرابر قدرت، ثروت و همچنین برخورداری از مزایای جامعه میان زنان و مردان است.
ایران
گزارش امسال مجمع جهانی اقتصاد در زمینه شکاف جنسیتی خبرهای خوبی برای زنان ایران نداشت. آن گونه که در گزارش این سازمان آمده و مدیر کل امور بینالملل معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نیز به آن اقرار کرده است، ایران جزو ۱۰ کشور انتهایی این فهرست قرار گرفته و تقریباً در قعر جدول است. لیلا فلاحتی به ایسنا گفته است که ایران در زمینه شاخص جنسیتی، از میان ۱۵۳ کشور در رتبه ۱۴۸ قرار گرفت. به گفته فلاحتی کشور ما در حوزه مشارکت اقتصادی رتبه ۱۴۷، در حوزه دستاوردهای آموزشی رتبه ۱۱۸، در حوزه سلامت و بهداشت رتبه ۱۳۰ و در حوزه مشارکت سیاسی رتبه ۱۴۵ را به خود اختصاص داده است.
سهم پایین زنان کشور ما از موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موید این واقعیت است که توانمندیهای آنها نه تنها دیده نمیشود، بلکه در شرایط برابر هم، همچنان مورد تبعیض واقع میشوند، وجود باورهای غلط در جوامع با توجه به بنیادهای فرهنگی موجود، گاهی چنان زنان را از کنشگری دور میکند که خانهنشینی میشود تمام سهمشان از بودن در یک جامعه، گاهی هم که به مدد شایستگی خودشان به بازی گرفته میشوند، یا در جایگاههای دست چندم قرار میگیرند یا از حقوق و مزایایی اندک برخوردار میشوند.
جایگاه ایران در سالهای گذشته چگونه است؟با نگاهی به گزارش سالهای گذشته مجمع جهانی اقتصاد، سیر بهبود وضعیت ایران در بررسی این شاخص چندان به چشم نمیخورد و ما در میان کشورهایی که مورد بررسی قرار گرفتهاند رتبه مطلوبی نداشتهایم، این وضعیت که تا آخرین گزارش مجمع از شاخص شکاف جنسیتی در ایران ادامه دارد، نشان میدهد که امکان بهرهمندی زنان ایرانی نسبت به مردان در برخورداری از موقعیتهای اقتصادی و سیاسی و بهداشتی و آموزشی وضعیت مطلوبی ندارد و این زنان هستند که همواره بازنده فرصتها بودهاند.
رتبه ۱۳۹ ایران در میان ۱۴۴ کشور در گزارش سال ۲۰۱۶ مجمع جهانی اقتصاد و مقایسه آن با آخرین گزارش مجمع (رتبه ۱۴۸ از ۱۵۳) هیچ نشانی از بهبود اوضاع ایران در امکان برخورداری منصفانه از فرصتها میان زنان و مردان نمیدهد. این مجمع همچنین در گزارش سال ۲۰۱۷ از رتبه ۱۴۰ ایران در میان ۱۴۴ کشور بررسی شده خبر میدهد که باز حکایت از شرایط مشابه دارد و سال ۲۰۱۸ رتبه ایران در بررسی ۱۴۹ کشور از سوی مجمع چیزی بهتر از ۱۴۲ نبوده است. گفتنی است بهترین امتیاز شاخص شکاف جنسیتی برای ایران مربوط به سال ۲۰۰۸ است که در این سال این شاخص به ۶۰۲/ ۰ رسید و هیچگاه امتیاز ایران به این حد بازنگشت.
سیاست و اقتصاد بیشترین سهم را دارندآن گونه که در گزارش مجمع جهانی اقتصاد آمده و لیلا فلاحتی نیز به آن اشاره کرده است، بیشترین مسئله ایران در شکاف جنسیتی در حوزه اقتصاد و سیاست مشاهده میشود. پایین بودن سطح مشارکت زنان در امور کشور و سهم نامناسب آنان از پستهای مدیریتی نیاز به آمارها و گزارشهای جهانی ندارد. تعداد اندک زنان در بدنه تصمیمگیر و تصمیمساز جامعه خود گویای این موضوع است.
واقعیت این است که استفاده از توانایی و قابلیتهای زنان در اداره کشور و سهم ۳۰ درصدی جامعه زنان در مدیریت کشور و شعارهایی از این قبیل فقط به ژست برخی از مردان سیاسی- به ویژه در زمان تبلیغات انتخاباتی- تبدیل شده است، اما در عمل مشارکت زنان در حوزه سیاست امروز محدود به مشارکت در رای دادن شده است.
درصد پایین عضویت زنان در ادوار مجلس، کابینه، شورای شهر و ... خود ما را یاد ضربالمثل «آفتاب آمد دلیل آفتاب» میاندازد، سهم زنان از فعالیت اقتصادی نیز وضعیتی مشابه دارد، اینکه برای توزیع منصفانه و بهرهمندی زنان ایرانی از ظرفیتهای موجود در جامعه چه موانعی وجود دارد، اینکه چرا رتبه ضعیف ایران در سنجش شاخص شکاف جنسیتی در این سالها نتوانسته است بهبودی در وضعیت خود ایجاد بکند، موضوع مهم و قابل توجه است.
در همین خصوص یک فعال حوزه زنان به «همدلی» میگوید: «ما در جامعه برای حضور زنان در کرسیهای قدرت و در مدیریت کلان، در چارچوب برابری حقوقی زنان و مردان، هنوز با ابهام و مشکل مواجه هستیم. فکر میکنم که علت این مسئله، هم به فرهنگ عمومی برمیگردد، هم به حاکمیت و هم به فعالان مدنی برابریخواه. مشکل فرهنگ عمومی در این زمینه را باید سیاستگذاران و مسئولان از یکسو و فعالان مدنی از سوی دیگر برطرف کنند که هر کدام وظایف ویژه خود را بر عهده دارند.»
مسئولان و مراجع تکلیف را روشن کنند«مرضیه آذرافزا» ادامه میدهد: «متاسفانه چنین به نظر میرسد که اراده جدیای در سیستم دولتی وجود ندارد که تکلیف خود را با مفهوم «عدالت جنسیتی» و اقتضائات عملی آن روشن کند. یعنی یک جریان، با برابریخواهی جنسیتی مخالفت میکند و به جای آن از عدالت جنسیتی نام میبرد، ولی چارچوب مشخص و روزآمدی برای این واژه، تعریف نکرده و آن را در بلاتکلیفی نگاه داشته است. در این میان بسته به این که چه دولتمردانی با چه نگاهی نسبت به موضوع زنان بر سر کار باشند، فرصتهایی برای حضور زنان در مدیریتها به وجود آمده است که شکاف جنسیتی را در حد گامهای کوچک، بهبود بخشیده است؛ اما این حضور هنوز به یک ضرورت اداره جامعه، تبدیل نشده است. این امری است که تکلیف آن را باید مراجع دینی و مسئولان رده بالای کشور روشن کنند. شکی نیست که معیارهای اسلامی و دینی، جایگاه رفیعی برای زنان قائل است، خب در نتیجه باید راه را باز کنند تا فشارها و بهانهها برای همیشه، رفع شود. برابری جنسیتی یا عدالت جنسیتی یک مطالبه جدی در جامعه ماست که در حال بدل شدن به مطالبهای کاملا فراگیر و نیرومند است. اصحاب قدرت باید برای پاسخ به این مطالبه، تدبیر کنند. اگر مسئولان نخواهند این مطالبه و دیگر مطالبات مطرح را مدبرانه مدیریت کنند، جامعه به سبک خودش آن را مدیریت میکند.»
فعالان مدنی در بستر همگرایی تلاش کننداین فعال حوزه زنان بیان میکند: «وظایف مربوط به حاکمیت اما، تکلیف را از دوش فعالان سیاسی و اجتماعی برنمی دارد. به نظر من آنان در اقدامات آگاهی بخش و ترویجی خود اگر شیوههایی بر مبنای مفاهمه و تعامل را انتخاب کنند و از روشهای تقابلی دور شوند، جامعه را بهتر به طرف مقصد به پیش خواهند برد. فعالان مدنی برابری خواه باید بتوانند در پویشهای مردمی و مدنی، جریانهای متفاوت در جامعه را درست ببینند و بتوانند این نکته را به آنان برسانند که حضور موثر زنان در جامعه، منفعت ملی دارد، هنر فعالان مدنی این ست که مطالبات خود را در بسترهای همگرایانه و تفاهمی، در فضاهای گفتگو پیش ببرند. از سوی دیگر، اگر مدیریت کشور به این مسائل، توجهی نکند در گذر زمان این مطالبات حقوقی و سیاسی، تبدیل به مسئله امنیتی و پر هزینه خواهد شد.»
آذر افزا ادامه میدهد: «فرهنگ عمومی ما هنوز عمیقا درگیر نگاه مردسالارانه است. این که زنی در مصدر یک پست کلیدی باشد و در زیرمجموعه آن پست، مردان کارشناس مشغول به انجام وظیفه باشند، حتی در میان مردان تحصیلکرده هم گاه به سختی پذیرفته میشود! باید برای ایجاد تحول در این ذهنیت، عزم جزمی در قدرت و پیش از آن، باور به لزوم این تحول، در سطوح قدرت وجود داشته باشد که از دل آن، یک راهبرد به در آید.»
این فعال حوزه زنان در انتها عنوان میکند: «باید توجه داشته باشیم که مطالبات جامعه در سالهای اخیر با گذشته تفاوتهای مهمی دارد، نظام ارزشی درنسل قبل با نسل فعلی در مواردی متحول شده است. مدیریت کشور باید این تفاوت را ببیند، درک کند و در قبال آن انعطاف معقول داشته باشد. مراد از انعطاف، تسلیمطلبی یا انفعال نیست، در فضای همدلی و گفتگو، میتوان به مفاهمه بر سر اولویتهایی رسید که اخلاق و عقلانیت آن را بپذیرد و جامعه به دور از پرداخت هزینه، به همگرایی در مسیر رشد برسد.»