در فضای سیاسی و انتخاباتی آمریکا و بویژه از سال ۱۹۷۲، که هر ۴ سال یکبار در اوایل ماه نوامبر انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود، ماه اکتبر و بویژه هفته آخر آن منتهی به انتخابات از اهمیت زیادی برخوردار است و معمولا نامزدهای نهایی هر یک از دو حزب دموکرات و جمهوری خواه تلاش میکنند با دست زدن به اقداماتی، سرنوشت نهایی انتخابات را از دل حوادث ماه اکتبر تعیین کنند.
شعار سال: حتی بسیاری از کارهایی که برای برداشتن گام نهایی موفقیت خود برنامه ریزی کرده اند را به گونهای هدایت میکنند که در این ماه اتفاق بیفتد، مثلا افشای یک رسوایی بزرگ در مورد رقیب و یا دست زدن به اقدامی در سیاست خارجی؛ به همین دلیل در فرهنگ آمریکا به ماه اکتبر سالی که مرحله نهایی انتخابات در آن برگزار میشود «اکتبر شگفت انگیز» (October Surprise) میگویند.
از خوب یا بد حادثه، موعد لغو تحریمهای تسلیحاتی سازمان مللی ایران (براساس برجام) با «اکتبر شگفت انگیز» ۲۰۲۰ همزمان شده است. رئیس جمهور مستقر در شرایط تضمین شدهای برای پیروزی قرار ندارد و دور از ذهن نیست که بحران کرونا، چالش با چین، ایران و یا حتی روسیه، تحولات بازار نفت و ... همگی دست به دست هم بدهد تا در ماههای منتهی به انتخابات نوامبر، جایگاه و اعتبارش بیش از پیش تضعیف شود و رقیب انتخاباتی ترامپ، حداکثر بهره برداری را از این شرایط بکند و رئیس جمهوری که به خروج از پیمانها و معاهدات و سازمانهای بین المللی مشهور است را مجبور به خروج از کاخ سفید بکند، و چه زمانی برای زدن ضربه آخر به حریف بهتر از «اکتبر شگفت انگیز» چه برای ترامپ و چه برای رقیب دمکراتش؛ و در این میان شاید عناصر و طرفهای سومی، که به ظاهر خارج از رقابتهای انتخاباتی اند، هم قربانی آوردگاه «اکتبر شگفت انگیز» شوند.
امروز دومین سالگرد خروج آمریکا از برجام است. دو سال پیش در چنین روزی دونالد ترامپ یکی دیگر از وعدههای انتخاباتی خود را دو سال پس از بردن رقابت نفس گیر انتخاباتی از هیلاری کلینتون، عملی کرد و با امضای فرمانی اجرایی، عملا و رسما کشورش را از موافقت نامه خارج کرد.
وجه مشترک تفسیری دولت اوباما و ترامپ در این بود که هر دو برجام را یک «تعهد سیاسی» میدانستند که حاوی «مجموعهای اقدامات داوطلبانه» و فاقد «تعهدآوری حقوقی» برای ایالات متحده آمریکاست؛ و این برداشت، موضوعی نیست که بتوان آن را به چالش جدی کشید. برجام، توافق سیاسی امضاء نشدهای بین طرفهای آن بود که در آن «تشریفات قانونی تصویب و یا لازم الاجرا شدن» (براساس قوانین داخلی کشورهای طرف آن) که در متن توافق نامههای دوجانبه، چندجانبه و یا بین المللی و معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی مرسوم است، وجود نداشت.
پشتوانه حقوقی برجام قطعنامه ۲۲۳۱ شد که بر اساس ماده ۲۵ منشور سازمان ملل این قطعنامه را برای تمامی کشورهای جهان الزام آور میکرد که البته تفسیرها و برداشتها در مورد الزام آوری قطعنامههای شورای امنیت هم یکسان نیست و در مورد اینکه آیا ایالات متحده آمریکا بر اساس قوانین داخلی خود ملزم به تبعیت از این قطعنامه و ضمیمه آن (یعنی برجام) هست، اختلاف نظرهایی از همان ابتدا بین نهاد اجرایی (کاخ سفید) و نهاد قانونگذاری (کنگره) آمریکا وجود داشت. اختلاف نظری که سابقهای دیرینه در خصوص پایبندی این کشور به معاهدات و رژیمهای بین المللی دارد و صرفا محدود به اختلاف نظر در مورد برجام نمیشود.
به استناد همین تفسیر که برجام صرفا یک تعهدسیاسی غیرالزام آور برای آمریکاست و بر اساس تصور ترامپ و اطرافیانش، که تحت تاثیر لابیهای صهیونیستی، جریانهای ایرانی مخالف جمهوری اسلامی ایران و لابیهای عربی در آمریکا، برجام را «دارای هفت سال نسبتا خوب» و «هفت سال بسیار بد» میدانستند، این کشور از توافق خارج شد؛ و واکنش ما به این خروج، یک سال «صبر راهبردی» (با تعهد اروپا به جبران عدم حضور آمریکا در برجام) و «برداشتن گامهای پنج گانه برجامی» به منظور متناسب سازی تعهدات ایران با میزان اجرای تعهدات سایر طرفین، بود.
دو سالی که ما پایبند ماندیم و دنیا توان و ظرفیت کافی برای فراهم کردن بستر انتفاع ایران از منافع برجام را نداشت اما، با برداشتن گامهای برجامی، برجام را به ایستگاه فعلی آن رساندیم تا ماههای منتهی به اکتبر ۲۰۲۰ را هم تبدیل به آزمونی جدید برای جامعه بین المللی بکنیم که آیا قادر خواهد بود در برابر روشهای زورمدارانه و یکجانبه گرایانه آمریکا مقاومت کند و حداقلهای انتظارات به حق ایران را از این توافق تامین کنند.
دو سال پس از این خروج و مشخصا امروز پنج شنبه ۱۸ اردیبهشت، و با شروع شمارش معکوس فرارسیدن اکتبر ۲۰۲۰ و موعد لغو تحریمهای تسلیحاتی سازمان مللی ایران، آمریکاییها جهان را با دیدگاهها و مسائل مختلفی در این خصوص، بمباران خبری کرده اند. هر روز سناریوهای مختلفی را از طریق رسانهها مطرح میکنند. «بازگشت به برجام»، طرح این بحث که اصولا «آمریکا همچنان عضو برجام» است، «وادار کردن شرکای اروپایی برای فعال سازی مکانیسم ماشه» و یا حتی «اقناع جامعه بین المللی» (مشخصا اعضای شورای امنیت و حتی متعهدان ایران یعنی روسیه و چین) برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران، از مهمترین گزینههایی بوده که در هفتههای اخیر از سوی منابع، رسانهها و مقامات آمریکایی و اندیشکدههای این کشور مطرح شده است.
تجربه نشان داده است که آمریکاییها برای تاثیرگذاری بر انتخابات خود ممکن است دست به هر اقدامی و با هر میزانی از هزینه بزنند و برای ما هم بعنوان یکی از اصلیترین طرفهای برجام «کارشکنی»، «بدعهدی» و «نقض برجام» از سوی آمریکا، از زمان اجرایی شدن این توافق، ثابت شده است. ماههای منتهی به «اکتبر شگفت انگیز» را نباید دست کم بگیریم.
دور از ذهن نیست آمریکاییها با بهره گیری از ظرفیتهای شورای امنیت، چالشی حقوقی - تفسیری را در مورد اینکه آیا همچنان عضو و طرف برجام هستند یا نه را شروع کنند و تصمیم گیری در مورد این موضوع را بعنوان یک «امر رویه ای» به رای گیری شورای امنیت بگذارند که در این صورت هیچ یک از کشورهای عضو دائم این شورا، امکان استفاده از حق وتو خود را ندارند و نمیتوانند چنین تصمیم گیری را وتو کنند و در صورتی که ۹ عضو شورای امنیت (از ۱۵ عضو) به این تفسیر رای بدهند که «آمریکا همچنان عضو برجام است»، میتوانند حضور خود بعنوان عضو برجام را جنبه حقوقی بدهند و از این فرصت استفاده کنند و «مکانیسم ماشه» را به جریان بیندازند.
بدون تردید جامعه حقوقی کشور و بویژه وزارت امور خارجه و در راس آنها تیم مذاکره کننده هستهای باید تمامی ظرفیتهای سیاسی و حقوقی خود را بکار گیرند که آمریکاییها نتوانند از فضای انتخاباتی داخلی این کشور، برای تضییع بیش از پیش حق و حقوق ملت ایران ذیل برجام، استفاده کنند.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از جامعه خبری تحلیلی الف ، تاریخ انتشار: 18 اردیبهشت 1399 ، کدخبر: 3990217151 ، www.alef.ir