شعار سال: پشت نیسان آبی نوشته که عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است ، ور به سختی گذرد ثانیه هم بسیار است. بنظر شما این عبارت درست است یا غلط؟
ممکن است جزو گروهی باشید که با خواندن این شعر، آهی بکشید و بگوئید که درست است و چقدر خوب گفته شده؟ اما در واقعیت ، شما زمانی مجاز به قضاوت درباره این شعر هستید که دارای نظام های مشخص فکری و منظومه شناختی قابل دفاع در خصوص فلسفه خیر و شر ، فلسفه حیات و وظیفه مندی یا عدم وظیفه مندی انسان در حیات و طول عمر محدود خود ( هدفمندی حیات در مقابل غیر هدفمند و غیر وظیفه مند بودن حیات و آفرینش) و در نهایت، نظرگاه مشخص درباره بحث شانس(تسلط ناپذیری انسان بر محیط های کلان و قرار گرفتن تصادفی و غیر تصادفی در مسیر رویدادها )در مقابل بحث امکان پذیر بودن تسلط انسان بر محیط های کلان بیرونی( تسلط ناپذیری را معادل شانس می دانند و تسلط پذیری را معادل بحث باقیمانده در یک تابع رگرسیونی می پندارند) باشید.
اگر انسان را موجودی مسئول و متعهد در نظام هستی فرض کنید، بجای شانس معتقد به بحث باقیمانده در یک تابع رگرسیونی بوده و در نهایت معتقد به بحث توکل و طلب در حوزه عرفان باشید( برای تسلط بر کلان نظم ها)، این شعر برایتان قابل نقد بوده و قابل پذیرش نیست. لذا حتی به اندازه یک لحظه و زمان یک نفس کشیدن، خود را مسئول می دانید.
اما اگر معتقد به شانس ، عدم ضرورت کنترل نظام های درد و لذت( آغازگری از درون بواسطه تسلط بر عوامل و مکانیزم ایجاد درد-لذت) ، جبر به تسلیم انسان در کلان محیط ها و کلان سیستم ها ، عدم ضرورت به چگال شدگی انسان برای توانمندی و .... باشید، این شعر ، زنده کننده یک حس نستالوژیک در شماست.
آیا به ضرورت چگال شدگی مستمر برای ارتقا توانمندهای منجر به توسعه تاثیرگذاری بر هستی، بینش مندی راهبردی مستمر برای درک هستی و موقعیت های زمینه ای و در نهایت ، ارتقا ظرفیت های وجودی برای تجربه حوزه های علی- معلولی فراتر از شناخت فردی ( عنایت طلبی بواسطه تعیین جایگاه خود در هستی)، معتقد می باشید؟
نویسنده: دکتر جواد محمد قلی نیا
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال