شعار سال: سخن گفتن زنان از تجاوز و آزار جنسی یکی از مهمترین رخدادهای اخیر در فضای مجازی بوده است. انتشار روایت صدها آزار جنسی و تجاوز در فضای مجازی حتی به اقدام قضایی در مورد چند تن از متهمان هم همراه بوده است. با این حال یکی از پیامدهای این فضا مطرح شدن نام تعدادی از چهرههای مشهور و طرح اتهامات آزار و تجاوز در مورد آنهاست. نام تعداد زیادی از مردان به عنوان آزارگر و متجاوز به میان امده است که البته در مواردی با انکار و تکذیب آنها مواجه شده است. این گزارش نگاهی دارد به دلایل و عواقب شکلگیری چنین فضایی و تاثیر آن بر واکنش اجتماعی به مقوله تجاوز و آزار جنسی.
کمتر از یک ماه پیش بود که زخم کهنه زنانهای سر باز کرد، سکوتها ترک برداشت و سیل روایتهای آزار جنسی در فضای مجازی به راه افتاد. برای نخستین بار کارزاری توسط زنان آغاز شد که زبانش روایتگری و مرکز توجهش تجاوز و تعرض جنسی بود. صدها زن که در گذشته مورد آزار و تجاوز قرار گرفته بودند و هرگز زبان و فضایی برای بیان روایتشان نداشتند، شروع به سخن گفتن از تجاوز و متجاوزین کردند. این کارزار بهمثابه کنشی اجتماعی، نوید زنده بودن جامعه مدنی میداد و امید بود که گسترش دامنه آن بتواند کمکی موثر در راستای مقابله با فرهنگ تجاوز و خلق زبانی برای روایت آزار جنسی، در جامعهای که در طول تاریخ فاقد چنین زبانی بوده، باشد.
آیا کارزار «من-هم» به انحراف رفته است؟امید میرفت کارزاری که هدفش شکستن سکوت در برابر متجاوزان است، از هیجان زدگی و خصلت زودگذر بودن موجهای ایجاد شده در فضای مجازی عبور کرده و بستری برای تحلیل ساختاری آزار و خشونت و تجاوز جنسی، در متن جامعه ایرانی ایجاد کند. این امیدواری وجود داشت که کارزار «من- هم» قادر است ضمن سخن گفتن از دلایل تولید و بازتولید ستم جنسی، بکوشد با کمک آموزش و آگاه سازی، جریانی خلق کند که در آن به مسائلی، چون لزوم آموزش و تربیت جنسی، نقد مناسبات نابرابر قدرت در ساختار خانواده ایرانی، شناسایی بزه دیده و خودمراقبتی، ضرورت وضع قوانین جدید در حوزه جرائم جنسی و ... توجه شود.
بهرغم انتظاراتی که از این کارزار میرفت، به نظر مقابله با آزار جنسی از سطح کلان به سطح خرد رفته و به هشتک «نام متجاوزت را بگو» تقلیل یافته است. در این میان نام چند سلبریتی در حوزه هنر نیز مطرح شد و به دنبال آن سیل روایتهایی که نام دهها عکاس، نقاش، استاد دانشگاه، روانشناس، خواننده و ... را در خود داشت در فضای مجازی دست به دست چرخید و عدهای حتی با یک روایت آشفته و سانسور شده، نامشان به عنوان متجاوز جنسی بر سر زبانها افتاد. هیجان زدگی و شتابناک بودن فضای مجازی، در کنار غیر قابل اثبات بودن روایت تجاوز، سبب شد عدهای عرصه را برای انتقامجوییهای شخصی فراهم دیده، با فرد مورد نظرشان تسویه حساب کنند. با ادامه این تقلیل گرایی و عدم توجه به پیامدهای انتشار همه روایتها بدون اعتبار سنجی، بیم آن میرود که قربانیان واقعی تجاوز هرگز سکوتشان را نشکنند و همچنین زیر سایه روایت هیجان انگیز تعرض سلبریتیها و افراد مشهور گم بمانند
دعوت به عقلانیت، سرزنش کردن قربانی نیست!آنچه در آغاز کارزار و پیش از تقلیل گرایی، در کنش فعالان کارزار دیده میشد، تلاش آنها برای ارائه آموزشهای خود مراقبتی و توصیه آزار دیده به دیگران برای قرار نگرفتن در موقعیتهای پر خطر بود. در ادامه، اما این رویه تغییر کرد و هر گونه توصیه کارشناسی در مقام آگاهی بخشی، افزایش دانش آزار دیده، تلاش برای راستی آزمایی و دعوت به عقلانیت و خود مراقبتی با برچسب قربانی نکوهی، آماج انواع فحشها و توهینها قرار گرفت.
در میان بسیاری از روایتهای آزار دو نکته مشهود است، اول، آشفته بودن و ضدونقیض بودن اظهارات راوی، به این دلیل که او روایت را کامل نمیگوید و بخشهایی را با هدف طلب همدلی بیشتر حذف میکند، و دوم، عدم توجه به اعمال پیشگیرانه و فراهم کردن محیطی برای آزادی عمل مجرم، به عنوان مثال در بسیاری از روایتها، آزار دیده به حدی مست بوده که قادر نبوده حتی نسبت به رفتار متجاوز اعتراض کرده یا مقاومت کند، منظور این نیست که هر زنی مشروب بخورد، به رابطه جنسی تمایل دارد و یا سزاوار تجاوز است، مساله این است که یک زن مست با مردی مستتر از خود در خانهای خالی و در نیمههای شب، برای متجاوز هدف قابل دسترستری از یک زن هوشیار است. یا زنی که به شوخیهای مکرر جنسی استاد خود یا درخواست او برای ارسال عکسهای خصوصی اهمیتی نمیدهد و دعوت او را به خانه میپذیرد، بیشتر از کسی که این هشدار را جدی میگیرد در معرض خطر است، این دعوت به عقلانیت مطلقا به این معنا نیست، زنانی که از مشروبات الکی استفاده نمیکنند یا دخترانی که روی خوش به شوخیهای جنسی استاد خود نشان نمیدهند، مورد تعرض قرار نمیگیرند، بلکه منظور این است که ناهوشیار بودن با یک مرد مست در خانهای تنها، و یا عدم واکنش نسبت به رفتارهای جنسی و نامتعارف استاد، آزار دیده را آسیبپذیر و بی حفاظ کرده و احتمال در معرض تجاوز قرار دادن را بالا میبرد؛ بنابراین هدف آگاهی بخشی و پرسش از تناقضات روایتها، نه نکوهش قربانی و تبرئه متجاوز، بلکه پیشگیری از وقوع تجاوز با دادن آگاهی به آزاردیده است.
وقتی گفته میشود درِ کیف خود را ببندید و یا کیف را به شانه سمت دیوار بیندازید، منظور این نیست که اگر کیف به سرقت رفت شما مقصرید، این هشدار بدان معناست که کیفی با در باز که صاحبش نیز دقت چندانی ندارد، بیشتر در معرض سرقت است. به همین اعتبار، اگر زنی تنها به خانه مردی رفت، به این معنا نیست که میدانسته چه اتفاقی میافتد پس خود به رابطه جنسی تمایل داشته که رفته، اما احتمال لمس و تعرض برای زنی که میدانسته نقاش در خانه تنهاست و میخواهد پرترهای لخت از او بکشد! زیاد است؛ بنابراین چسباندن انگ قربانی نکوهی به کارشناسان، جرم شناسان و فعالان زنی که هدفی جز جلوگیری از به انحراف کشیده شدن کارزار و آگاهی بخشی در زمینه پیشگیری از وقوع تجاوز ندارند، کمال بی انصافی و بسیار دردآور است.
افشای نام افراد در فقدان تحلیل ساختاری اثری بر کاهش تجاوز نداردانتظاری که از کارزارهای مبارزه با تجاوزات یا خشونتهای جنسی میرود، کمک به کاهش تجاوز از طریق نقد فرهنگ تجاوز، سخن گفتن در خصوص دلایل شیوع آزار جنسی، آگاهی بخشی و افزایش دانش افراد در معرض آزار و تلاش برای تغییر رویههای قانونی به نفع آزاردیدگان است. هرچند افشای نام متجاوزین یکی از سطوح مبارزه علیه آزار جنسی است، اما اگر اهداف گفته شده فراموش شوند، افشای صرف حتی هزاران نام کمک چندانی به مبارزه با آزار جنسی و کاستن از دامنه آن نمیکند. در خصوص کارزارهای اجتماعی مهم این است که ایده اصلی بر مبنای کنشی مدنی صورت گیرد. به این معنا که بدون دلیل و مدرک نام افراد ذکر نشود و به افرادی که مورد اتهام هستند اجازه دفاع و سخن گفتن داده شود. به صورت کلی، تاکید زیاد بر مصادیق و نامها اگرچه خالی از اهمیت نیست اما، کمک چندانی به مبارزه با فرهنگ تجاوز نمیکند، فرض کنید اسم ۱۰۰ نفر هم مطرح شود، روایتهایی که گفته میشود، دربردارنده تنها ۱۰ درصد از آزارهای جنسی است، ۹۰ درصد از آزاردیدهها هرگز حرف نمیزنند؛ بنابراین مهم این است که حساسیت عمومی نسبت به مساله تجاوز برانگیخته شده و سپس روشهای پیشگیرانه مورد توجه قرار گیرد، وگرنه افشای نام افراد به تنهایی به کسانی که در آینده ممکن است مورد آزار قرار گیرند، کمک موثری نمیکند.
نکته دیگری که میبایست در این کارزار مطرح شود این است که چرا سیستم قضایی ما نظامهای حمایتی ندارد که آزاردیده همان زمانی که مورد تجاوز قرار گرفته شکایت کند، و یا چرا نکوهش قربانی در فرهنگ ما به اندازهای قوی است که حتی کودکان هم جرات بیان ندارند. اگر مساله تجاوز در این سطوح مورد مطالبه گری قرار نگیرد، بردن نام افراد آن هم در شرایطی که اثبات تجاوزش ممکن نیست، اثر چشمگیری بر کاهش تجاوز ندارد.
کارزاری که مدعی است هدفش مبارزه با آزار جنسی است، میبایست مساله آزار را در سطح کلان بررسی کرده و سپس به سطح خرد برسد. سطح کلان این است که جامعه مردسالار است و اغلب زنان برای اینکه پیشرفت کنند خود را ناچار میبینند که به مردان متوسل شوند؛ این فضا طبیعتا موجب سوء استفاده میشود. در سطح خرد این بحث میبایست مطرح شود که در چنین فضایی همه در معرض تجاوز نیستند و یا اجازه نمیدهند که مورد تجاوز قرار گیرند، بنابراین، آنهایی مورد تجاوز قرار میگیرند که مهارت و آگاهی کمتری دارند، آسیب پذیرترند و احساس ضعف بیشتری میکنند، در نتیجه تربیت جنسی از کودکی، آگاهی بخشی، افزایش مهارت و آموزش خودمراقبتی، در راستای جلوگیری از آزار جنسی مهم است.
جامعه مدنی نحیف و خطر انحراف در کنشهای مدنیکارزار شکل گرفته نوعی از کنش مدنی مترقیانه است که اتفاقا از همین زاویه نیز در معرض خطر انحراف قرار دارد، بدین معنا که جامعه مدنی ما با یک مشکل تاریخی مواجه است؛ در زمانی کنش یا جنبشی اجتماعی شکل میگیرد، جامعه مدنی مجاری درستی برای کانالیزه کردن این حرکت اجتماعی ندارد، همچنین این جامعه فاقد افراد نشان دار با سرمایههای نمادین جهت هدایت یک حرکت درست و بجای اجتماعی با هدف کسب دستاوردهای ماندگار و رهایی بخش است. بدین ترتیب میبینیم فردی توییت میکند که بر اساس اطلاعات من فلان مرد متجاوز است، کسانی که با آن مرد مشکل دارند شروع میکنند به نشر دادن آن توییت و تبلیغات علیه او بدون آنکه دلایل متقنی برای اثبات تجاوزش وجود داشته باشد. در شرایطی که امکانی برای خط دادن به یک حرکت مدنی درست و جلوگیری از ارتکاب به اشتباه وجود ندارد، فضا تا حد زیادی آمیخته به نوعی هیجان زدگی انتقام جویانه شده است.
چرا کسی در پی روایت حقیقت نیستاگر روایتهای تجاوز را مرتب دنبال کنی به نکات پرسش برانگیزی برمیخوری مانند اینکه در بسیاری از موارد فساد یک مرد با متجاوز بودن او، تعرض و حتی پیشنهاد رابطه با تجاوز، عدم توانایی در نه گفتن با تن دادن به رابطهای زوری و ... خلط میشود و کمتر کسی به این تفاوتها اشاره میکند، اگر هم بکند، به عنوان نکوهش قربانی آماج شدیدترین توهینها به ویژه از طرف زنان قرار میگیرد. پاسخ این سوال را باید در ویژگیهای جامعه ایرانی دید.
واقعیت این است که جامعه ما میل عجیبی به سوگواری دارد. روایتهای تجاوز هم به گونهایست که راوی میتواند سوگواری خوانندههایش را جلب کند، خوانندهها هم با کمال میل با او به سوگواری مینشینند. ابژه سوگوار شدن برای اغلب افراد جذاب است. این میل تاریخی به سوگواری در ماجرای روایت آزارهای جنسی، با رفتارهای هیجانی و تکانهای که از قضا دو خصلت تاریخی جامعه ایران است، ترکیب شده و همه منتظرند ببینند امروز اسم کدام شخصیت به عنوان متجاوز فاش میشود و یا کدام روایت جذاب و تعجب برانگیز قرار است منتشر شود، بنابراین در این شرایط همگان کمتر تأمل میکنند که چه فرصت درخشانی به انحراف کشیده شده و از کف اجتماع میرود.
نکته دیگری که در خصوص تقلیل کارزار مبارزه با آزار جنسی به آوردن نام افراد قابل توجه است، بی علاقگی جامعه به سطح کلان تحلیل و توجه به سطح خرد است؛ به عنوان مثال در میان مردم علاقه کمی نسبت به مباحث مربوط به عدالت اجتماعی وجود دارد و دیدگاههای اساتید و صاحبان اندیشه در این خصوص برای کسی جذاب نیست، اما موضوعات خردی که تم بی عدالتی دارند و بحث روز نیز هستند، مثل روستای ابوالفضل اهواز، به سرعت و البته گذرا مورد توجه قرار میگیرند، زیرا مردم علاقه دارند چند صباحی سرگرم باشند و بعد خیلی زود این موضوع را رها کرده به دنبال موضوعی دیگر میروند. در خصوص وضعیت فعلی و تقلیل یافتن اهداف کارزار «من ـ هم» نیز نکته دقیقا همین است که جامعه میل دارد فعلا با روایتهای آزار سرگرم باشد و اصلا به دنبال حقیقت روایتها و تحلیل مناسبات آزاردهنده و آزاردیده نیست، جامعه میگوید بگذار من فعلا با اینها سرگرم باشم وقتی این دوره سپری شد، دوره بعدی و موج بعدی که دوره خوانش مجدد روایتهاست، معلوم میشود چه کسی دروغ گفته، آن زمان من تامل و تفکر میکنم و از اینکه چقدر ساده لوح و زود باور بودم پشیمان شده و باز سوگواری میکنم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی دیدارنیوز، تاریخ انتشار: 12 شهریور 1399، کد خبر: 70239، www.didarnews.ir