شعار سال: در آن زمان همه کشورهای مشارکت کننده هم دلار را مرجع پولهای خود قرار دادند و معیار محاسبه پول کشورها به جای طلا دلار شد، چون قرار بر این بود که اونس طلا ۳۵ دلار ثابت باشد وپشتوانه دلار طلا باشد، یعنی عملا پشتوانه ارزهای آنها نیز به نوعی طلا بود.
بسیاری از کشورها، مخصوصا کشورهای اروپایی، که در زمان جنگ جهانی دوم ذخایر طلای خود را در آمریکا پنهان کرده بودند با تصور اینکه طلایشان در آمریکا امن است تقاضای بازگشت طلاها را نکردند.
البته بحث بازسازی کشورها پس از جنگ جهانی دوم و بدهیهایی که این کشورها بالا آورده بودند و مجبور بودند برای تضمین بازپرداخت آن طلاهایشان را گرو بگذارند هم دلیل دیگری به حساب میآمد.
زمانی که آمریکا درگیر جنگهای متعدد مانند کره و ویتنام شد و نیاز به ارز بیشتر پیدا کرد و شروع کرد به چاپ دلار بدون پشتوانه باید همه کشورها متوجه میشدند که این عملکرد آمریکا خلاف تعهدات بین المللی اش میباشد و در نهایت همه بدهیهای جنگهای آمریکا بر گردن دیگر کشورهایی که دلار در اختیار داشتند خواهد افتاد، اما معذوریتهای سیاسی منجر به آن شد که بسیاری از کشورها در این باره سکوت اختیار کنند.
اگر در همان لحظه اول ۴۴ کشوری که در توافق با آمریکا شرکت داشتند اعتراض کرده بودند شاید آمریکاییها مجبور میشدند که از دخالت در امور دیگر کشورها و راه اندازی جنگهای متعدد عقب نشینی کنند.
سال ۱۹۷۱ وقتی که آقای نیکسون رییس جمهوری وقت آمریکا زیر تعهد اولیه آمریکا مبنی بر ثابت نگه داشتن قیمت دلار نسبت به طلا زد و اعلام کرد اقتصاد آمریکا خود پشتوانه دلار خواهد بود.
آن زمان هم بسیاری از کشورها به دلایل ملاحظات سیاسی نسبت به این تصمیم دولت آمریکا واکنش نشان ندادند و خوب امروزه بیش از ۲۵ هزار ملیارد دلار بدهی دولت آمریکا میان همه دولتهایی که دلار پشتوانه مالی شان است تقسیم شده.
در دهههای نود میلادی آمریکاییها طرحی را برای سوء استفاده از ابزار دلار بر علیه دیگر کشورها از جمله ایران مطرح کردند، طرحی که باز هم در تضاد با تعهد آنها در سال ۱۹۴۴ بود.
یعنی این بار دیگر علنا ایالات متحده تصمیم گرفته بود که از دلار به عنوان یک ابزار سیاسی و یک سلاح بر علیه دیگر کشورها استفاده کند.
وقتی که دیگر کشورهای جهان واکنشی به این ماجرا نشان ندادند کم کم آمریکاییها بیشتر و بیشتر از ابزار دلار به عنوان سلاحی بر علیه دیگر کشورها استفاده کردند و مشاهده میکنیم که در مطلع قرن جدید میلادی طرح جدیدی را مطرح کردند که مبنای آن وضع تحریم بر علیه بانکهایی که خلاف سیاستهای آمریکا عمل میکنند بود.
طرحی که نه فقط با تعهدات آمریکا در سال ۱۹۴۴ منافات داشت بلکه با تعهدات بین المللی آمریکا نیز منافات داشت و با همه قوانین بین المللی مبنی بر اینکه کشورها حق ندارند قوانین داخلی خود را بر در جامعه جهانی تعمیم بخشند منافات داشت.
پس از جنگ جهانی دوم بنا بر این بود که سازمان ملل و شورای امنیت و بازوی قانونی آنها یعنی دادگاه لاهه فقط مجاز به تدوین قوانین فرا شمولی در سطح جهان باشند، اما وقتی که کسی جلوی آمریکا نایستاد آمریکا قوانین داخلی خود را بر دیگر کشورها تعمیم بخشید و مشاهده کردیم حتی برخی بانکهای دیگر کشورها را چندین ملیارد دلار جریمه کرد و کشورهای مطبوع این بانکها جرئت نکردند هیچ واکنشی نشان دهند و یا از بانکهای خود حمایت کنند.
امروزه مشاهده میکنیم که سیاست مداران آمریکایی به سمت و سوی افراط در سوء استفاده از دلار به عنوان ابزاری سیاسی جهت فشار به دیگر کشورها استفاده میکنند و دیگر بحث محدود به ایران نیست بلکه آنها همین ابزار را بر علیه دیگر کشورهای جهان از جمله چین و روسیه و حتی متحدین خود مانند ترکیه و یا ... استفاده میکنند و کار به جایی رسیده که علیرغم مخالفت همه اعضای شورای امنیت با دیدگاههای آمریکا مقامات آمریکایی تهدید میکنند اگر آنچه آنها دستور میدهند اتفاق نیافتد دیگر کشورها با تحریمهای آمریکا مواجه خواهند شد.
نکتهای که آمریکاییها متوجه آن نیستند این میباشد که سیاستهای آنها در افراط از سوء استفاده از ابزار دلار و تحریمها بر علیه دیگر کشورها منجر به آن شده که نه فقط کشورهای متخاصم و مخالف با سیاستهای آمریکا در مقابل آنها بایستند بلکه حتی کشورهایی که تا همین چند صباح پیش متحد و همسو با آمریکا به حساب میآمدند هم در مقابل آمریکا بیاستند، چون آنها نیز بیم آن را دارند مبادا روزی مانند ترکیه که بزرگترین ارتش متحد آمریکا در ناتو را دارد مورد غضب آمریکاییها قرار گیرند.
شاید بتوان گفت ماجرای شکست ایالات متحده در جلب رای دیگر اعضای شورای امنیت برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران به نوعی روزنهای از آیندهای خواهد بود که در انتظار آمریکا هست.
یعنی کشوری که فقط نیمچه جزیرههایی متحد اش باقی بمانند و بقیه به این سمت و سو خواهند رفت تا یک ساختار جهانی مستقل از سیاستهای آمریکا تشکیل دهند.
در این راستا امروزه بسیاری به دنبال یافتن جایگزین برای دلار آمریکا میباشند و از یوروی اروپایی گرفته تا یوان چین وروبل روسیه و ... و حتی ارزهای دیجیتالی که تحت کنترل هیچ کشوری نباشند گزینههای مطرح شده برای همه هستند.
اگر کشورهای جهان به این سمت و سو روی بیاورند وبتوانند ارز جدیدی را به عنوان ارز جهانی برای مبادلات انتخاب کنند بدیهی است کل بدهیهای ایالات متحده به این کشور باز خواهد گشت و بدهی ۲۵ هزار ملیارد دلاری خارجی آمریکا گردن شهروندان آمریکایی خواهد افتاد.
مضاف بر این باید توجه داشت که این روند میتواند موجب سقوط آزاد ارزش دلار در تعاملات بین المللی گردد و عملا بدهی آمریکاییها چند برابر بدهی اسمی فعلی خواهد بود، امری که میتواند در نهایت موجب فروپاشی اقتصادی آمریکا گردد، چون بسیاری از ایالتهای ثروتمند این کشور حاضر نخواهند بود در بدهی ایالتهای کم در آمدتر شریک باشند.
فراموش نکنید که بسیاری از ابرقدرتهای تاریخ بشریت هم هیچوقت تصور نمیکردند که نابود شوند، اما چرخ و فلک تاریخ همیشه چرخیده و کشوری را بالا برده و بعد با سرعتی که هیچ کس تصور نمیکرد پایین آورده.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری اسپوتنیک، تاریخ انتشار: 14 شهریور 1399، کد خبر: 202009046884106، www.ir.sputniknews.com