برخی از کارشناسان معتقدند که اهداف بیان شده از سفر ظریف به کشورهای سه گانه آمریکای لاتین را نمیتوان در سخنان و توضیحات سخنگوی وزارت امور خارجه جستجو نمود و احتمالا برای تحلیل درست تر، میبایست آن را به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ارتباط داد. متن زیر با این رویکرد، اقدام به طرح سوالات، گمانهها و برخی سناریوهای احتمالی نموده است.
شعارسال: برخی از کارشناسان معتقدند که اهداف سفر ظریف به سه کشور آمریکای لاتین (ونزوئلا، کوبا، بولیوی) را نباید در توضیحات سخنگوی وزارت امور خارجه جستجو نمود. بلکه این سفر را میبایست در محور قرار دادن نتایج انتخابات ایالات متحده آمریکا، مورد گمانه زنی و سناریوسازی قرار داد.
سعید خطیب زاده سخنگوی دستگاه دیپلماسی روز دوشنبه ۱۲ آبان ماه در نشست ویدئو کنفرانسی با خبرنگاران از سفر روز سهشنبه ۱۳ آبان محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به چند کشور آمریکای لاتین خبر داده و بیان کرده بود که که ظریف در این سفر به بولیوی، کوبا و ونزوئلا سفر خواهد کرد. مقصد اول این سفر کوبا است و بعد از آن ظریف به ونزوئلا رفته (ونزوئلا یکی از مقاصد اصلی صدور خدمات فنی و مهندسی کشورمان است و بخشهای خصوصی ایرانی پروژههای مختلفی را در این کشور اجرا کرده و یا در دست اجرا دارند. همچنین صحبت در خصوص بخش انرژی و افتتاح اولین فروشگاه زنجیره ای) و از آنجا به بولیوی میرود تا در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید بولیوی در هشتم نوامبر (۱۸ آبان ماه) شرکت کند. سعید خطیب زاده همچنین بیان داشته بود، در سفر آقای ظریف به دو کشور پایانی سفر، علاوه بر رایزنی با مقامات عالی این کشورها در خصوص موضوعات مهم منطقهای و بینالمللی، همکاریهای گسترده در بخشهای مختلف اقتصادی و تجاری مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
سوال کارشناسان اینجاست که آیا وزیر امور خارجه یک کشور با وجود حجم بالای درگیریهای کاری موجود در منطقه (از مناقشه قره باغ گرفته تا درگیریهای خاص عراق، از تحرکات آمریکایی در منطقه گرفته تا بحث همسوسازیهای صورت گرفته بین اعراب و اسرائیل، از اصلاح مرزی لبنان با اسرائیل گرفته تا بحثهای خاص ترکیه و عربستان و ..)، معقول است که برای بحث در خصوص انرژی و افتتاح یک فروشگاه و صحبت در خصوص اهمیت کشورهای آمریکای لاتین و شرکت در یک مراسم تحلیف، به آن سوی آبها سفر دیپلماتیک داشته باشد؟
برخی از صاحب نظران معتقدند که تحلیل لایههای مکنون این سفر میبایست در استراتژی گزینی فعال جمهوری اسلامی ایران نسبت به نتایج و خروجیهای انتخابات ایالات متحده آمریکا، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و گمانه زنی شود. برخی از سوالات، گمانهها و سناریوهای احتمالی مطرح شده در این خصوص عبارتند از:
*** آیا ایران با تقویت احتمال برنده شدن جو بایدن، قصد اجرایی نمودن توافقات پشت پرده خود با آمریکا و همراستا سازی کشورهای جریان جریان سوم با ایالات متحده آمریکا را دارد؟
***آیا ایران با بررسی شانس پیروزی احتمالی ترامپ، قصد تثبیت جایگاه خود در سطح بین الملل و یارگزینی از بین کشورهای جریان سوم مخالف یا غیر همسو با ایالات متحده آمریکا و در حال مستقل در حوزه سیاسی را دنباله گیری میکند (جلوگیری از احتمال موفقیت جریان ائتلاف سازی آمریکا علیه ایران)؟
*** آیا هدف از این سفر میتوان نوعی پاسخ به جریان همسوساز و آشتی دهنده اخیر برخی کشورها با اسرائیل توسط آمریکا، باشد؟
*** آیا هدف این سفر، میتواند فروش گسترده سلاح به کشورهای آمریکای لاتین خصوصا ونزوئلا باشد؟ در واقع، در این سناریو، ایران بشکل غیر رسمی به دنبال پایگاه سازی فرا منطقهای و تسهیل در عادی سازی جریان تجاری - سیاسی مستقل خود است.
***آیا این سفر با هماهنگی دو یار راهبردی ایران در حوزههای سیاسی- اقتصادی، یعنی چین و روسیه صورت گرفته یا دنباله گیری رویکردی مستقل توسط خود جمهوری اسلامی ایران بوده است؟
***
به هر حال، انجام این سفرها در آستانه تعیین سرنوشت ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، نشان دهنده و گویای راهبرد فعال جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاسی در سطوح بین المللی، سناریوسازی و بازیگری فعال در موقعیتهای سیاسی مختلف (در طیفی از همراهی تا تشدید تحریم ها) و خروج از انفعال میتواند معنا شود.
راهبردهایی که برای تقویت آن، ضرورت افزایش تعداد افراد ارشد مذاکره کننده و جریان سازی همزمان در موضوعات مختلف در نقاط و مواضع گوناگون، پیوند دهی مشارکتی و واقعی حوزه سیاسی به حوزههای اقتصادی و فرهنگی، تقویت جریانات و مذاکرات دو سویه به مذاکرات چند سویه و ائتلافی، طراحی و اجرای بازیهای استراتژیک در سطوح جهانی، احساس میگردد.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال