پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۱۳۹۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۲

رهبر «استارت آپ» چطور «روح تیم» را احضار می کند؟

«تنها یک رهبر است که می‌تواند بعد از شکست ما را متقاعد کند تا به مسیرمان ادامه دهیم وگرنه چه بسیار گروه‌های کاری که بعد از شکست هرگز سرپا نشده‌اند و به کلی از هم پاشیده‌اند.
شعارسال: رهبر در گروه استارت آپی همان بمب انگیزه و انرژی است، موتور محرکه‌ای که می‌تواند گروه را به پیش ببرد، کسی که اصلاً حضور دارد تا کسی از پای ننشیند. هر چند او یکی از همه است اما اوست که همواره طرح‌ها و نقشه‌ها را جمع‌آوری و با جلب مشارکت اعضا در امور هدف را تا حصول نتیجه یادآوری می‌کند.» اینها بخشی از گفته‌های مهندس امیر یاوری است که در مقاطع زمانی مختلف، رهبری یا لیدری تیم‌های استارت آپی را در حوزه عمران و بتن عهده دار بوده و هست. وی در گفت‌و‌گو با «ایران» از ویژگی‌های رهبر بودن در جان دادن به ایده‌های تیمی کسب و کار می‌گوید، ویژگی‌هایی که فراتر از مدیریت است و می‌تواند در رسیدن به مقصد هر گروه، سازمان یا استارت آپی مؤثر باشد.

* لیدرهای موفق در استارت آپ‌ها چطور می‌توانند جان بگیرند؟

ما در فضای استارت آپ و در شکل کلی‌تر حوزه کسب و کار دو نوع لیدر داریم؛ یک سری افراد مدیر هستند و یک سری رهبر. مدیرها راه را نشان می‌دهند و خودشان پشت تیم به عنوان پشتیبان به تیم می‌گویند به اهداف تعیین شده برسید اما رهبران کسانی هستند که از ابتدا و لحظه هدف‌گذاری تا پایان در دل ماجرا قرار می‌گیرند و بقیه افراد را به همراه خود به سمت هدف می‌کشانند. ما در وضعیت فعلی کشور برای توسعه یافتگی به هر دو دسته از این لیدرها نیاز داریم اما اغلب فقط یکی از این دو نوع لیدر در تیم‌های کاری یا سازمان‌ها و شرکت‌هایمان فعالیت می‌کنند، در حالی که ما هم‌اکنون نیروهای جوان و با استعداد زیادی داریم که اگر خوب هدایت شوند کارهای خوبی از آنها مشاهده خواهیم کرد.

البته لازمه حضور پررنگ لیدرها در فضای کسب و کار این است که ما کار تیمی را یاد بگیریم. اما ضعف تیمی کار در کشور ما از آنجا نشأت می‌گیرد که همه «من» هستند در حالی که خلق یک برند یا موفقیت یک استارت آپ با «تجمع من‌ها» ممکن نیست، «اجتماع ما» می‌تواند این مهم را رقم بزند. نکته مهم اینجاست: اختلاف سلیقه همیشه هست و هر کسی در گروه نظری دارد اما تیمی شگفت انگیز می‌شود که اختلاف سلایق در آن مهندسی شود و ذائقه‌ها با طرح و برنامه کنار هم قرار بگیرند تا آن استارت آپ یا برند نوپا با همگرایی بیشتری پیش برود.

برنامه‌ریزی و هدفمندی اساس هر کاری است و استارت آپ‌ها نیز از این مهم مستثنی نیستند. هر استارت آپ به یک رهبر مشخص نیاز دارد. رهبر همان کسی است که تعیین می‌کند چه اهدافی اهمیت بیشتری دارد و برای رسیدن به آن اهداف طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی می‌کند. رهبر به این معنا نیست که او در معنای مصطلح رئیس باشد، از همه بیشتر بداند، دستمزد بیشتری بگیرد یا برتری خاصی نسبت به بقیه داشته باشد بلکه کسی است که بتواند در مواقع حساس و مورد نیاز نقش تصمیم گیر نهایی را بازی کند، در حالی که در میان جمع کاریزما و مقبولیت دارد. شونر می‌گوید :«اداره یک شرکت با چند بنیانگذار یک روند دموکراتیک می‌خواهد. اما گاهی هم لازم است تصمیمات سختی که زندگی هر شخص را تحت تأثیر قرار می‌دهد، گرفته شود.» این تصمیمات همان‌هایی است که یک رهبر می‌تواند بگیرد و بقیه افراد آن را دنبال کنند. البته فراموش نشود تصمیمات یک رهبر موفق، منطقی، عقلانی و به دور از تعصب‌های کور و قدرت طلبی است.

* دغدغه دائمی در اخلاق مدیریتی

ویژگی‌های متعددی برای یک لیدر خوب تعریف شده است: قاطعیت، آگاهی، تمرکز، مسئولیت‌پذیری، همدلی با دیگران، اعتماد به نفس، خوش بینی و نظایر آن. به طور مثال رهبران موفق کاملاً شفاف می‌دانند چه می‌خواهند و کاملاً از خودشان اطمینان دارند، آنها همیشه مصمم‌ترین فرد برای ادامه راه هستند و بدرستی این اصرار بر موفقیت را به دیگر اعضا هم منتقل می‌کنند، به طوری که اعضا می‌پذیرند مسیر درست همان راهی است که رهبر می‌گوید. گویی رهبران از چنان ظرفیت و توانایی‌ای برخوردارند که می‌توانند باعث تحقق رؤیاهای کسب و کار شوند.

در گروه‌های استارت آپی تقریباً همه افراد با هم دوست هستند و روابط کاری بیشتر دوستانه است. در چنین فضایی رهبر گروه باید با نزدیک شدن به تصفیه و صلح درون، تا حد امکان از بداخلاقی دور باشد و خلق خوش را حتی در بدترین شرایط حفظ کند. ما در استارت آپ ‌ها با جوانانی روبه‌رو هستیم که در محیط‌های خشک کارمندی نیستند بلکه این جوانان برای پیشبرد اهداف به محیطی شاد و به دور از استرس و فشار روانی نیاز دارند و فراهم کردن این خواسته در منظومه توانایی یک رهبر قرار دارد. توجه کنید که اگر من تعمداً از واژه رهبری صحبت می‌کنم به این دلیل است که مدیریت بُعد کوچکی از رهبری به حساب می‌آید.

* ثبات لیدر در تصمیم گیری، لجاجت وکله شقی نیست

یک لیدر خوب، رهبری تیم را با دلسرد کردن اعضا پیش نمی‌برد. مهم است که هم تیم هدایت شود و هم اعضا دلگرم بمانند و این البته کار دشواری است چون لیدر از یک طرف باید رؤیاها را به یاد اعضا بیاورد و هم آنها را در جریان واقعیت قرار بدهد و جمع این دو همواره سخت است. لیدر مختصات دقیق کار را هم معلوم می‌کند: هر کس باید بداند چه کاری می‌کند و سرانجام کارش چه خواهد شد.

اما یکی از مهم‌ترین چالش‌‌هایی که در گروه‌های استارت آپی با آن روبه‌رو هستیم، این است که نمی‌دانیم در کجای کار قرار داریم، چقدر از راه را آمده‌ایم و چقدر از راه مانده است. به هر حال ماهیت این طرح‌ها نوآورانه و جدید است و این موضوع کار پیش‌بینی و برنامه‌ریزی را دشوار می‌کند. در اینجاست که رهبری قوی می‌تواند با استفاده از روش‌هایی که بر حسب موقعیت برای ادامه کار تیم را همچنان در کنار هم حفظ می‌کند دست به برنامه‌ریزی برای ادامه مسیر بزند. هرچند ثبات و قدرت در تصمیم‌گیری یکی از ویژگی‌های مهم رهبری گروه است و یک رهبر قدرتمند کسی است که بر حرف و فکر خود ثبات و پایداری نشان دهد اما این را نباید با کله شقی و لجاجت اشتباه گرفت که اشتباهی بشدت خطرناک است.

* از روانشناسی اعضای تیم تا رهبری موقعیت

یک رهبر زبان گفت‌و‌گوی هر فرد را در گروه می‌داند، بنابراین از همین موضوع برای برانگیختن افراد در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌کند. قدرت محبت و عاطفه در یک چارچوب شفاف هرگز نباید در استارت آپ‌ها فراموش شود. بسیاری از افراد حتی در مدل مدیریت سنتی هم نیاز به پاداش‌های نقدی ندارند بلکه برخی تشویق‌های کلامی خیلی بهتر از پاداش عمل می‌کند. برای مثال، نیاز‌های مسئول فناوری اطلاعات تیم نسبت به تیم بازاریابی متفاوت در نتیجه رفع نیاز بسته به نوع مخاطب در گروه فرق دارد که تشخیص این مهم به تیزبینی و ذکاوت رهبران بستگی دارد.

همین نوع تشخیص است که شیوه‌های مختلف رهبری را معرفی می‌کند. به عبارت بهتر سبک انتخابی برای رهبری یک گروه با گروهی دیگر متفاوت است و نمی‌توان برای همه گروه‌ها یک سبک را برگزید. بهترین روش برای رهبری گروه‌ها رهبری موقعیتی است، یعنی رهبر با توجه به شرایط انتخاب کند که چه نوع رفتاری با اعضا داشته باشد.

* ایجاد انگیزه در تیم‌های استارت آپی با سازمان‌ها متفاوت است

متأسفانه امروزه در شرایطی قرار داریم که جوانان ما امید به پرش‌های مؤثر در زندگی را خیلی کمرنگ می‌بینند. خیلی‌ها چشم‌انداز روشنی از کار تحقیقاتی و درسی که خوانده‌اند ندارند و همین ناامیدی‌ها باعث شده بسیاری از سرمایه‌های انسانی ما به خارج از کشور سوق داده شوند. در این میان اما پرو بال دادن به گروه‌های استارت آپی می‌تواند راهی برای استعدادیابی و ایجاد انگیزه برای جوانان باشد.

اما ایجاد انگیزه در گروه‌های استارت آپی متفاوت از سازمان‌هاست. اگر در یک شرکت یا اداره سنتی کارمندان با سیستم‌های تشویقی مختلف راضی شوند اما در اینجا چیزی فراتر از پاداش مد نظر قرار می‌گیرد. افراد در یک استارت آپ می‌دانند که تمام کار از لحظه شروع تا پایان برای همه است و تک تک افراد در نتیجه حاصله چه شکست باشد و چه پیروزی سهیم هستند.

* جابز چطور بر روح اعضای اپل فرمان می‌راند؟

شاید ما در ایران نمونه‌ای از رهبران استارت آپی نداشته باشیم اما «استیو جابز» نام آشنای دنیای تکنولوژی نمونه بارزی از یک رهبر استارت آپی است که هم عاشق جلب نظر و مشارکت دیگران و هم عاشق ابراز نظر و مشارکت خود در بحث بود. به گفته تمام مدیران ارشد اپل، جابز بر روح اعضای تیمش مدیریت می‌کرده و این کار را از طریق مشارکت همه جانبه‌اش در امور به دست آورده بوده است. وی به عنوان رهبر در یک لحظه چشم‌انداز فوق‌العاده مرتفعی را برای شرکت ترسیم می‌کرد و در همان لحظه به ریزترین جزئیات می‌پرداخت و با پرهیز از مدیریت ذره بینی و جلب مشارکت اعضا در تمام امور از بزرگترین مسائل تا جزئی‌ترین آنها احساس مسئولیت و تعهد آنها نسبت به خودش به عنوان رهبر و شرکت به عنوان سازمان را تا حد ممکن بالا برده بود.

* یک لیدر موفق، مسیر مجهول را هم ساده‌سازی می‌کند

از این زاویه بهترین هدف برای لیدر این است که به لحاظ انگیزشی پشتیبان اعضا باشد تا افراد به اصطلاح کم نیاورند و به هدف برسند و لذت موفقیت را بچشند. هر کار کوچکی که افراد در آن موفق شوند باعث می‌شود تا آنها به اهداف بزرگتر و موفقیت‌های بیشتر فکر کنند و ذهنشان انگیزه موفقیت را بهتر بپروراند.ساده‌سازی مسیر و سهل الوصول کردن مسائل یکی از راه‌هایی است که یک لیدر می‌تواند برای افزایش انگیزه افراد از آن بهره بگیرد. اگر راه‌های پرپیچ و خم و مسیرهای مجهول الحال برای افراد تعریف شود، آنها برای سازمان، برند یا استارت آپ زمان بگذراند و هیچ تصویر روشنی از راه طی شده و مسیر آینده نداشته باشند ممکن است دلسرد شوند، در این صورت ما افراد مستعد و خوب تیم را از دست می‌دهیم درحالی که بزرگترین سرمایه یک تیم، نیروی انسانی است. حال تصور کنید اگر رهبر نتواند مسیر تلفیق واقعیت‌ها با رؤیاها را ساده ترسیم کند نیروی انسانی تربیت شده‌ای را که برایش هزینه کرده از دست خواهد داد و این اول عقبگرد و هزینه دوباره است.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 15، تاریخ انتشار: یکشنبه 11 مهر 1395، شماره: 6325 .

خبرهای مرتبط
برگزیده ها
خواندنیها و دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۰
0
0
در زمینه راه اندازی استرات آپ ها هنوز خیلی کم تجربه هستیم
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین