شعار سال : و به همین ترتیب، توصیف کاسیرر از وضعیت بحرانی و غیر قابل تحمل دوران خود، نافی دولتهای به اصطلاح «والا»ی اروپایی به شیوه پیشین است. او از شرایطی سخن میگوید که رو به سوی دولتهای اقتدار طلبی دارد که تنها میتواند شخصیتهای اسطوره ایِ دیکتاتور مآب بپروراند. شرایطی معطوف به ساختارِ نظامیگری که خشونت و بی رحمیاش، به منزله امری لازم برای سر و سامان دادن به وضعیت بحرانی درک میگردید. کاسیرر، به بی سر و سامانی مشترک ملتهایی که درگیر جنگ جهانیِ اول بودند اشاره میکند و اینکه در پایان جنگ به نحو تمسخرآمیزی با همان دشواریِ [و احتمالا به مراتب شدیدترِ]قبل از جنگ، مواجه بودند: اینکه جنگ هیچ فرق و تفاوتی برای پیروزشدگان و شکست خوردگان به وجود نیاورد (۱). وانگهی او که ناظر به جنگ جهانی دوم بوده، به پروسهای توجه دارد که آلمان، بعد از جنگ جهانی اول از سر گذراند، تا به تدریج شرایط مهیا شدن حکومت فاشیستی و توتالیتر و از آن مهمتر شرایط برساخته شدن شخصیتهای اسطوره ایِ دیکتاتورمآب را فراهم آورد…
و، اما در «جهان دیستوپیاییِ» یک سر اسیرِ «نئولیبرالیستیِ امروز»، در مورد ایرانِ معاصر، چه داریم که بگوییم؟! به بیانی با توجه به بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعیِ جهانی و به خصوص وضع موجود در ایران چه داریم که بگوییم؟! منظورمان به مطور مشخص وضعیتی است که از دهه هفتاد (۱۳۷۰) به این سو، شرایطی را در ایران به وجود آورده که تراکم ثروت و سطح رفاه و به خصوص تعلق گرفتن سطح وسیعی از انحصارات، تنها به گروهی خاص و اندک اختصاص یابد و حاصل چنین وضعیت ناعادلانهای، محدودیتهای روزافزون «معیشتی» و تقلیل «عدالت اجتماعی» برای جمعی کثیر و پر شمار از ملت را رقم زده است…؛ در این مورد چه داریم که بگوییم…. وضعیتی بدیهی که به تدریج و فارغ از هر گونه تعجبی، ـ خصوصاً برای جامعه شناسان که از سالها پیش همواره ناظر، و آگاه به بغرنجیِ وضعیت قلمرو عمومی بوده و هشدار دهنده به برنامه ریزیهای غلط دولت بوده و هستند…! شاهد و آگاه به زمینههای اجتماعی و سیاسی اعتراضات اجتماعی…؛ به گونهای که چنانچه شاهد هستیم فاصله بین اعتراضات به مرور ایام، کوتاهتر و نزدیکتر به یکدیگر شده اند… هر چند که در حال حاضر (۱۳۹۹) با توجه به شیوع ویروس کرونا (کوید ۱۹) و شرایط بحرانیِ این بیماری در کشور، ممکن است چنین به نظر رسد که اعتراضات همگانی در شهرها، همزمانی و هم سانیِ پیشینیشان (قبل از شیوع کوید ۱۹) از دست داده اند…؛ آنهم بی آنکه «سیاستهای نئولیبرالیستی» (بخوانیم نظام دیستوپیایی عصر حاضر)، به دلیل شیوع بیماری کرونا، وقفهای در ساز و کارش به وجود آمده باشد؛ و چنانچه قابل مشاهده است با اقتدار تمام و یا حتی بیشتر از قبل ـ به دلیل تضعیف اعتراضات اجتماعی ـ، همه قلمروها را به سلطه خود درآورده است ….
باری با توجه به اقتدار جهانی نئولیبرالیسم، «لحظهی مبادا»ی ما در ایران را چگونه باید تعریف کرد؟! خصوصاً هنگامی که سیاستها و برنامه ریزیهای اقتصادیِ به اصطلاح «ملی»، تنها به نفع قشر مرفه و ثروتمند جامعه رقم خورده است …! ناصر فکوهی (استاد انسانشناسی در دانشگاه تهران) که همواره تحلیلگر وضعیت اجتماعی در قلمرو عمومی است، در خصوص اعتراضهای آبان ۹۸ مینویسد: «… باز هم شاهد یک مسئله بزرگ بودیم که در نحوه و زمانبدی افزایش قیمت بنزین، چون جرقهای به نارضایتیهای قبلی دامن زد و نیز شاهد یک مسئله بزرگتر بودیم و آن عدم جسارت در پذیرش این مسئله نخستین بود. نتیجه این امر نیز نمیتوانست چیزی باشد جز آنکه اعتماد عمومی نسبت به مسببان این وضعیت باز هم کمتر شده و جبران این بی اعتمادی هر چه سختر شود…» (۲).
به نظر میرسد در شرایط امروز، هشدار کاسیرر در خصوص «اسطورههای سیاسی ـ دولت» و یا افشاگری آرنت در خصوص «نظامی گری و قدرت سازمانهای جاسوسی و نفوذ سرویسهای پلیس مخفی» در پشت رژیمهای توتالیتر، یا هم اکنون به کارمان نمیآید و یا با توجه به آگاهیای که از آنها داریم، به منزله امری بدیهی جلوه میکند؛ زیرا به دلیل نفوذ شبکههای نئولیبرالیستی در ساختار مدیریتیِ دولت و نیز محورهای نزدیک به قدرت، و افشای آن در جامعه، نه دولت از قدرت توتالیتر (تمامیّت خواه) برخوردار است و نه امکان اسطوره سازیِ ایدئولوژیکی (فی المثل آنگونه که در ابتدای انقلاب اسلامی، موجودیتی واقعی داشت و میشل فوکو را برانگیخته بود…) هم اینک از مانور سیاسی برخوردار باشد! یکی از ویژگیهای مهم در عصر نئولیبرالیسم، ـ به دلیل شبکههای اجتماعی (رسانه های) اینترنتی و ماهوارهای ـ، وضوح شیوههای رفتاری و عملکردی ساختار قدرت و نقد آن است؛ چیزی که به محض رؤیتِ «خطا» به سرعت منجر به «آشکاری» و بی اعتمادی میشود؛ رخدادی که مشروعیت دولت و مراجع صاحب قدرت را به مرور ایام، بی اعتبار و غیر قابل باور میسازد؛ مثلاً جایی که فاقد سیاستهای عملی و واقعی برای کاهش تورم اقتصادی و بحرانهای بیکاری و بهداشتی و …، و نیز تقاضای فوریِ مردم در بالا بردن سطح رفاه و معیشت است (۱۳۹۸) و یا در همین سال جدید (۱۳۹۹) در مواجه با بحران ویروس کوید ۱۹ دیده میشود …؛ وانگهی سوای تکنولوژیِ پیشرفتهی ابزارهای اطلاع رسانی، جهت برملا کردن سیاستهای غلط و ناکارآمدِ تمامی دولتها، این خود نظام نئولیبرالیسم است که قادر به پنهان کردنِ ناکارآمدی هایش نیست! و خوب است متوجه این مسئله باشیم که این آشکاری و عریانی، صرفاً مربوط به ایران و یا امروزِ جهان (۲۰۲۰ میلادی) نیست، بلکه به لحاظ ساختاری اصلا به زمان ظهورِ سیاستها و روشهای نئولیبرالیستی در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی برمیگردد. به قول هابسبام، نئولیبرالیسم زمانی در بازار، ادعای پیروزی کرد که عریانی و ناکارآمدی اش، قابل پنهان کردن نبود!
شعار سال ، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت انسان شناسی و فرهنگ ، تاریخ انتشار 13 اسفند ۹۹، کد خبر: - ، anthropologyandculture.com