شعار سال: یکی از کارشناسان اقتصاد معتقد است "به ازای هر یک درصد تغییر کاربری زمینهای کشاورزی به صنعت، دامپروری،پرورش طیور و ماهی و حتی ساختوساز، 12 میلیون شغل جدید ایجاد میشود. در انقلاب اقتصادی 1400،تغییر کاربری زمینهای کشاورزی آزاد و در اختیار مالک خواهد بود". با توجه به این اظهارنظر لازم است بهطور خلاصه از زاویهای دیگر به چند نکته مهم پیرامون این اظهارنظر بهاصطلاح کارشناسانه و راهکار برونرفت از فضای بیکاری موجود در کشور اشاره شود:
1. تعریف کاربری زمینهای کشاورزی. تغيير كاربري زمینهای كشاورزي عبارت از فرايندي است كه زمين از كشاورزي به ساير كاربریها مانند ساختوسازها تبديل و تغيير مي يابد وگرنه تغییر زمینهای زراعی به فعالیتهایی مانند دامپروری و پرورش ماهی و طیور در دایره کشاورزی تعریف میشوند. بنابراین تغییر کاربری زمینهای کشاورزی مفهومی برونبخشی دارد تا درونبخشی که باید بدان توجه ویژه داشت. بهبیاندیگر، تغییر کاربری درونبخشی زمینهای کشاورزی در چارچوب برنامهها و اهداف تأمین امنیت غذایی با حفظ تعادل در استفاده از منابع، مقولهای قابلقبول است.
2. اثرات تغییر کاربری زمینهای کشاورزی. يكي از نگرانيهاي موجود در كشورهاي درحالتوسعه و توسعهیافته، تغيير كاربري اراضي كشاورزي به ساير كاربريها است. زيرا اقتصاد اين كشورها بهشدت وابسته به درآمدهاي حاصل از محصولات كشاورزي است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. تبدیل و یا از بین رفتن زمینهای کشاورزی بهویژه زمینهای با درجه حاصلخیزی بالا خسارت عظیمی وارد میسازد که متأسفانه در محاسبات تکتک بهرهبرداران، مردم، دلالان زمین و هیچیک از فعالان عرصه اقتصادی و بازار بهحساب نمیآید، زیرا ارزشهای ازدسترفته از نوع مالی نیست. همچنين تغییر کاربری زمینهای کشاورزی به مسکونی، تجاری یا صنعتی و گسترش ساختوساز در مناطق روستایی آثار سوء محیطزیستی از ابعاد بصری و غیر بصری در پی دارد و در چنین شرایطی تضادهای موجود در ترجیحات اجتماعی، نگرانیهایی را برای مقامات محلی در راستای توسعه منطقه به وجود میآورد. در بعد كشاورزي تغيير كاربري اراضي كشاورزي اثرات منفي همانند كاهش اراضي بكر، كاهش مشاغل كشاورزي، اتلاف سرمايهگذاري در زيرساختهاي آبياري در پي خواهد داشت كه نهايتاً بر ميزان توليد محصولات كشاورزي تأثیر میگذارد كه اين كاهش توليد، تهديدي براي امنيت غذايي محسوب میشود. لذا حفظ زمینهای كشاورزي در جهت توليد مواد غذايي ضروري به نظر ميرسد. در بعد دوم (شهري)، تغيير كاربري اراضي كشاورزي درنتیجه منطقي رشد شهري ميتواند منافع اقتصادي و ارتقاء كيفيت زندگي را به همراه داشته باشد اما از طرف ديگر رشد شهري پيامدهايي از قبيل كاهش تنوعزيستي، تخليه منابع، تخريب سيستمهاي اكولوژيكي محاط شهرها و كاهش توليد كشاورزي را در بر دارد.
3. نرخ تغییر کاربری زمینهای کشاورزی. بررسیها نشان میدهند که تغییر کاربری زمینهای کشاورزی در کشور سالیانه بخش عمدهای از زمینها را از چرخه تولید خارج مینماید. بر اساس آمار سازمان امور اراضي وزارت جهاد كشاورزي فقط در سال 1391، در كنار تغيير كاربريهاي قانوني در مناطق روستايي و حريم شهرها، 2628 هكتار از اراضي كشاورزي بهطور غیرمجاز تغيير كاربري يافتهاند که شواهد حکایت از آن دارد در سالهای اخیر شدت تغییر کاربریها بسیار بیشتر از این مقدار است.
4. میزان زمینهای کشاورزی. در حال حاضر 16.4 میلیون هکتار زمین کشاورزی وجود دارد که از این مقدار 7.6 میلیون هکتار آبی و 6.8 میلیون هکتار زمینها آبی هستند که با کمبود آب، شوری و خاک فقیر مواجه میباشند. از این زمینها در مجموع 120 میلیون تن محصول تولید میشود. با همین وضعیت موجود زمینهای کشاورزی، میزان بهرهبرداری از خاک سه برابر ظرفیت زیستی آن است.
5. امنیت غذایی. از زمینهای کشاورزی که بهشدت در معرض تغییر کاربریها است 120 میلیون تن محصول تولید میشود که تنها بخشی از امنیت غذایی مردم را تأمین مینماید و وابستگی در بسیاری از محصولات مانند دانههای روغنی، خوراک دام و طیور، پنبه و غیره بسیار بالا است.
6. سیاستهای بخشی. سیاستهای بخش کشاورزی تنها باید توسط متخصصین بخش کشاورزی که اشراف علمی و اطلاعاتی بر بخش دارند تدوین و تعیین شود و هرگونه گزاره سیاستی برونبخشی تنها تکانهای شدید را در بخش کشاورزی به دنبال خواهد داشت و تهدید و تحدید امنیت غذایی و تشدید چالشهای محیطزیستی.
7. مالکیت زمین. اساساً مالکیت زمینهای کشاورزی کاملاً خصوصی است و تغییر کاربری درونبخشی آزاد و ورای نیازهای بخش ممنوع است که سیاستی درست در جهت حفاظت از منافع نسلهای آینده و امنیت غذایی مردم است.
8. وضعیت کنونی پرورش طیور و ماهی و دامپروری و ظرفیتهای مازاد و نبود برنامه. باید توجه داشت هرگونه تغییر کاربری درونبخشی زمینهای کشاورزی در چارچوب تولید وابسته به منابع موجود و نیازهای کشور است که مورد توجه سیاستگذار بخش است و اینگونه نیست که آزادی کامل در تغییر کاربری زمینهای زراعی به سایر کاربریهای کشاورزی بدون داشتن برنامه وجود داشته باشد و اساساً مالکین و یا سرمایهگذاران بخش کشاورزی نیز بدون داشتن برنامه تأمین نیازهای داخل و یا اهداف صادراتی در بخش سرمایهگذاری نخواهند داشت.
9. تأمین مالی کشاورزی. تغییر کاربریهای درونبخشی زمینهای زراعی به کاربریهای دیگر فعالیتهای کشاورزی نیازمند تأمین مالی بسیار بالا است که باید مورد توجه قرار گیرد.
10. توجه به تخصص بیکاران. تغییر کاربری زمینهای زراعی به کاربریهای دیگر فعالیتهای کشاورزی و حتی (با فرض این فرد) به ساختوساز، توان جذب همه بیکاران را نخواهد داشت زیرا اینگونه فعالیتها تنها به کارگران ساده و برخی تخصصهای خاص نیاز دارند.
با توجه به بندهای بالا که بهطور خلاصه بیانشده است اولاً لازم است در شرایطی که تغییر کاربری زمینهای کشاورزی در حال تبدیل به یک ابزار تهدیدکننده امنیت غذایی است، برخی افراد غیرمتخصص به خود اجازه ندهند در مسائل پیچیده بخش کشاورزی که دارای ابعاد و کارکردهای چندگانه اکولوژیکی – زیستی، امنیت غذایی و ... است دخالت و یا اظهارنظر ناپخته داشته باشند و سیاستگذاری بخش کشاورزی را به متخصصین بخش واگذار نمایند زیرا اینگونه اظهارنظرها برای بخش کشاورزی نقش سم را دارا بوده و آن را ۱۰۰ سال به عقب خواهد راند. ثانیاً اگر قرار بود با تغییر کاربری زمینهای کشاورزی مشکل بیکاری حل شود با این تغییر زمینهای کشاورزی که سالانه حداقل 4-5 هزار هکتار است (برآوردها نشان از تغییر بالاتر دارد) میبایست تاکنون مشکل بیکاری حل میشد. این در حالی است که بیکاری با مجموعهای از سیاستهای اقتصادی و غیراقتصادی هماهنگ مبتنی بر دانش امکان کاهش خواهد داشت که بتواند به رشد اقتصادی بالا و یا حداقل هدفگذاری شده در برنامه منجر شود و ثالثاً انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰، انقلاب تفکر و مدیریت عقلایی اقتصاد مبتنی بر دانش داشتهها و استفاده عاقلانه از منابع موجود بهویژه سرمایههای انسانی است.
محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
اختصاصی پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال