پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۰۸۵۰
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۴
مجسمه‌ساز، نقاش و یکی از گالری‌داران پیشکسوت، درباره نگاه هنری گالری‌داران به آثار و تاثیر این منظر در کم و کیف فعالیت هنرمندان زیر شاخه‌های مختلف هنر‌های تجسمی می‌گوید: آنچه در دهه هفتاد، کمبودش حس می‌شد و متاسفانه هنوز و همچنان وجود دارد و خلاش جبران نشده، وجود فضا‌هایی برای ارائه آثار تجربی است.

شعار سال:گالری و گالری‌داری یکی از مشاغلی است که عمر آن در ایران کمتر از صد سال است. آنطور که می‌گویند در سال ۱۳۲۸ بود که محمدجوادی‌پور (نقاش، گرافیست و یکی از پیشگامان هنر نوگرای ایران) به اتفاق برخی از دوستانش نخستین گالری ایران را به نام «آپادانا» را در خیابان انقلاب، نبش خیابان بهار تاسیس کردند. از این تاریخ به بعد است که به مرور گالری‌های دیگر را در ایران تاسیس می‌شوند و برخی از آن‌ها همچنان دایرند.
 
قاعدتا داشتن تخصص افراد موسس و آن‌هایی که در راس هر اتفاق قرار دارند، یکی از عوامل اصلی موفقیت مشاغل مختلف است و گالری‌ها نیز از این نیاز مستثنی نیستند و عدم داشتن تخصص گالری‌دارها در یکی از زیرشاخه‌های هنرهای تجسمی، تاثیرات منفی مستقیم و غیرمستقیمی بر نحوه فعالیت آن‌ها خواهد داشت. به هرحال مدیر و موسسی که دغدغه‌های هنری ندارد، خواه ناخواه کارش را مقوله‌ای صرفا بیزینسی و اقتصادی می‌بیند و این منظر فعالیت هنرمندان عرصه‌های مختلف تجسمی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
 
رزیتا شرف جهان در دسته‌ای از گالری‌داران قرار می‌گیرد که خود هنرمند هستند و دغدغه‌های هنری دارند. او مجسمه‌ساز و نقاش است و از سال‌های دور در زمینه هنرهای جدید، از جمله ویدئوآرت نیز فعالیت‌های جدی داشته و دارد. کارنامه هنری و روند مدیریتش در زمینه گالری داری گویای است که او همواره نسبت به هنر و فعالیت هنرمندان دغدغه‌ای جدی داشته و تجارت و کسب درآمد برایش اولویت بعدی بوده است.
 
رزیتا شرف جهان در هنرستان مجسمه‌سازی خوانده و فارغ‌التحصیل نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای تهران است. این بانوی هنرمند در اواخر دهه هفتاد، آن زمان که تعداد گروه‌های هنری و گالری‌ها بسیار کم بود، همزمان با تشکیل گروه هنری «سی»، کارگاه شخصی خود را به فضایی برای نمایش آثار خود و دیگر همکارانش اختصاص داد و در همان مقطع گالری «طراحان آزاد» را با همراهی محسن نبی‌زاده به صورت غیررسمی تأسیس کرد و در ادامه به سال ۱۳۷۸ بود که مجوز رسمی آن را از وزارت ارشاد دریافت کرد. شرف جهان علاوه بر فعالیت‌های صرفا هنری در سه دهه قبل در دهه هشتاد، هنرمندان مستعدی را کشف و به جامعه هنری معرفی کرد.
 
 
رزیتا شرف جهان طی گفتگو با ایلنا از فعالیت‌ها و دغدغه‌هایش طی سال‌های اخیر گفت.
 
از فعالیت‌های اخیرتان بگویید.
 
من همواره مشغول کار هستم و در حال حاضر نیز این رویه ادامه دارد و باید ببینیم امکان برگزاری نمایشگاه وجود دارد یا خیر. ترجیح می‌دهم فعلا درباره جزییات بیشتر فعالیت‌های‌ام صحبتی نکنم.
 
شما یکی از معدود افرادی هستید که در دهه هفتاد با تشکیل گروهی از هم‌نسلانتان آثار نوگرایانه را مورد توجه قرار دادید که در ادامه به تاسیس گالری و برگزاری نمایشگاه‌هایی منتج شد. در آن مقطع فضا برای فعالیت‌های هنری تا چه حد مهیا بود و در این زمینه چه دشواری‌هایی وجود داشت؟
 
حدود سال‌های ۷۷ یا ۷۸ بود که تصمیم گرفتم در عرصه هنرهای تجسمی، حرکاتی نو را رقم بزنم. به هر حال آن دوران آقای محمد خاتمی رییس جمهور بود. وزیر ارشاد عوض شده بود و سیاست‌ها تاحدودی تغییر کرده بودند. به همین دلایل نسبت به قبل فضای بازتری برای فعالیت‌های فرهنگی ایجاد شده بود. از طرفی آن سخت‌گیری‌های مرسوم در رابطه با ارائه مجوز نمایشگاه‌ها وجود نداشت. نمی‌دانم تا پیش از آنکه برای تاسیس گالری اقدام کنم فضا به چه شکل بود، اما می‌دانم به هرحال محدودیت‌هایی وجود داشته است.
 
     اگر کسی می‌خواست نمایشگاهی در یک گالری برگزار کند، می‌بایست عکس و تصاویر آثار مورد نظرش را به صورت چاپ شده روی کاغذ (در قالب عکس) به ارشاد می‌برد و در ادامه مسئولان مربوطه پشت عکس‌ها را مهر می‌زدند تا آثار قابل نمایش و آن‌هایی که مورد قبول نبودند، از هم تفکیک شوند.
 
خبری هم از امکانات دیجیتال نبود.
 
بله در دهه هفتاد و قبل از آن امکانات دیجیتال وجود نداشت و طبیعتا این کمبود هم مشکلاتی را به وجود می‌آورد. مثلا اگر کسی می‌خواست نمایشگاهی در یک گالری برگزار کند، می‌بایست عکس و تصاویر آثار مورد نظرش را به صورت چاپ شده روی کاغذ (در قالب عکس) به ارشاد می‌برد و در ادامه مسئولان مربوطه پشت عکس‌ها را مهر می‌زدند تا آثار قابل نمایش و آن‌هایی که مورد قبول نبودند، از هم تفکیک شوند. در نهایت در دوران رییس جمهوری آقای خاتمی محدودیت‌ها برداشته شد و اگر صدور مجوزهای قانونی مد نظر باشد، باید بگوییم که خیلی از گالری‌ها از همان مقطع شروع به کار کردند.
 
در سال‌های دهه هفتاد تاسیس گالری ریسک بزرگی بود چون تعداد گالری‌ها بسیار کم بود و فرهنگ آن در میان مردم نوپا بود و حال این دغدغه هنری داشتن کار را برایتان سخت‌تر نمی‌کرد؟ این دغدغه از کجا می‌آمد؟
 
من آن زمان در هنرستان مجسمه‌سازی خوانده بودم و بعد به دانشگاه تهران رفتم و نقاشی خواندم بعد هم در رشته پژوهش هنر فوق لیسانس گرفتم. این روند و دغدغه‌هایی که داشتم باعث شد به دنبال تجارت یا پول درآوردن از طریق فعالیت‌های هنری نباشم.
 
    یکی از اهداف تشکیل گروه «سی» توجه به آثار پیشرو و ارائه آن‌ها بود. زیرا در آن دوران بسیاری از افراد و گروه‌ها و گالری‌ها به دلیل‌عدم وجود توجیهات اقتصادی از چنین آثاری حمایت نمی‌کردند.
 
سپس گروه هنری «سی» تشکیل شد؟
 
بله. موضوع این بود که پس از تحصیل در دانشگاه بیرون از آتلیه‌ها هیچ محل و فضایی برای دور هم جمع شدن و کار دیدن و گفتگو و تعامل وجود نداشت. در همان دوران بود که انجمن‌ها یک به یک تاسیس شدند و شروع به کار کردند. یکی از اهداف از تشکیل گروه «سی» توجه به آثار پیشرو و ارائه آن‌ها بود. زیرا در آن دوران بسیاری از افراد و گروه‌ها و گالری‌ها به دلیل‌ عدم وجود توجیهات اقتصادی از چنین آثاری حمایت نمی‌کردند. ما می‌خواستیم علاوه بر نمایش دادن آثار پیش‌رو و نوگرایانه محلی برای بحث‌ها و گفتگوهای‌مان داشته باشم در کل هدف و انگیزه ما همین موارد بود و به محض آنکه فعالیتمان را آغاز کردیم تعداد زیادی علاقمند به ما مراجعه کردند.
 
     نمی‌خواهم تجاری بودن را سرزنش کنم، چون تعدادی از فعالان با این روش ارتزاق می‌کنند تا زندگی‌شان را بگذرانند. با همه این‌ها، به طور جدی به فضاهای تجربی نیاز داریم تا به واسطه آن‌ها فارغ از اینکه توجیهات اقتصادی دارند یا نه، آثار را نمایش بدهیم.
 
بر اساس اسناد و مدارک به جا مانده از سه، چهار دهه گذشته می‌توان گفت هنر مفهومی در آن سال‌ها هنوز تعریف و معنی مشخصی میان هنرمندان و مخاطبان پیدا نکرده بود. شاید دلیل استقبالی که می‌گویید همین موضوع است.
 
بله دقیقا. یکی دیگر از اتفاقات خوب این بود که من و دیگر افراد با تفکرات مشترک، خیلی زود یکدیگر را پیدا کردیم. و اتفاق بهتر اینکه با نسل پس از خودمان ارتباط خوبی برقرار کردیم. با هنرمندانی مواجه شدیم که گالری‌ها حاضر نمی‌شدند آثارشان را نمایش دهند. آنچه در آن مقطع کمبودش حس می‌شد و متاسفانه هنوز وهمچنان وجود دارد و خلاش جبران نشده وجود فضاهایی برای ارائه آثار تجربی است. اغلب مکان‌هایی که به عنوان گالری فعال بودند فضایی تجاری داشتند و هنوز هم وجود دارند. اصلا نمی‌خواهم این تجاری بودن را سرزنش کنم، چون تعدادی از فعالان با این روش ارتزاق می‌کنند تا زندگی‌شان را بگذرانند. با همه این‌ها، به طور جدی به فضاهای تجربی نیاز داریم تا به واسطه آن‌ها فارغ از اینکه توجیهات اقتصادی دارند یا نه، آثار را نمایش بدهیم.
 
    اگر مکانی را برای ارائه آثار تجربی نداشته باشیم الگویی‌های برای فروش ارائه می‌شود و هنرمندان در همان راستا حرکت کرده و خلق آثار قبلی را تکرار می‌کنند. در فقدان چنین فضایی جریان‌های نوین به وجود نمی‌آید.
 
 همانطور که گفتید هنوز هم این فرهنگ وجود ندارد و همچنان اغلب گالری‌ها از نمایش آثار تجربی، مفهومی و نوگرایانه امتناع می‌روزند و تا جای ممکن با برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی نیز مقابله می‌کنند. چه باید کرد؟ عدم ایجاد مکان‌هایی برای ارائه آثار تجربی چه آسیب‌هایی را در پی خواهد داشت؟
 
به نظرم این وظیفه دولت نهادهاست که برای حل این معضل حرکتی کنند. حتی بنیادهای خصوصی هم می‌توان این مسئولیت را به عهده بگیرند. مسلما اگر مکانی را برای ارائه آثار تجربی نداشته باشیم الگویی‌های برای فروش ارائه می‌شود و هنرمندان در همان راستا حرکت کرده و خلق آثار قبلی را تکرار می‌کنند. در فقدان چنین فضایی جریان‌های نوین به وجود نمی‌آید.
 
مطمئنا یکی از دلایل‌عدم علاقه گالری‌دارها برای نمایش آثار نوین، ریسکی است که در زمینه فروش آن‌ها وجود دارد. از طرفی آثار هنری یا به گفته شما تجربی و نوین، بر اساس شاخصه‌ای مشخص قیمت‌گذاری نشده‌اند.
 
بله درست است.
 
اینکه گالری‌داران خود در یکی از زیرشاخه‌های هنرهای تجسمی فعالیت کنند و دارای تخصص باشند تا چه حد بر بهبود روند موجود موثر است؟
 
اینگونه که به نظر می‌آید گالری‌ها در همه جای دنیا نهادهایی تجاری محسوب می‌شوند و کارشان خرید و فروش آثار هنری است. این قاعده در ایران هم وجود دارد. گالری‌داران هنرمند، تفکر و دغدغه‌های دیگری دارند که با این تجاری بودن سنخیت ندارد. من و افرادی چون من جبران کمبود آن فضایی که درباره‌اش توضیح دادم را به عهده می‌گیرند تا از هنر غیر تجاری حمایت کنند. برای من و گالری‌ام بخش هنری و فعالیت در راستای آثار نو و تجربی تا آن حد مهم و حیاتی است که به بخش تجاری ماجرا نگاه نمی‌کنیم. یادم هست همان اوائل اصرار داشتم به مکانی که تاسیس داده بودیم نگوییم گالری «طراحان آزاد» بلکه بگوییم «طراحان آزاد».
 
چرا عنوان گالری را نمی‌پسندید؟
 
به این دلیل که برای خودم که عمری کار هنری کرده بودم، عنوان دلالی آثار هنری ناخوشایند و سخیف بود. و اینکه نمی‌توانستم مدعی باشم که در مکانی که داشتیم خرید و فروش می‌کنیم و به همین دلیل نمی‌توانستم از دیگران بخواهم آثارشان را برای فروش به ما بسپرند.
 
    طی این چند سال مقوله تجارت بر همه چیز از جمله فعالیت گالری‌ها و هنرمندان چیره شده؛ تا آنجا که نمی‌توان با دانشجویان یا هنرمندان جوان صحبت کرد و از پول و قیمت چیزی نشنید!
 
یعنی طی سی سال گذشته هیچ‌گاه به بخش مالی قضیه توجه نداشتید و در این سمت و سو حرکت نکردید؟
 
به هرحال شرایط سال ۱۳۷۷ با الان خیلی فرق می‌کرد و تجارت‌های هنری نیز با آن معنا و مفهوم مرسوم وجود نداشت. در حال حاضر و طی این چند سال مقوله تجارت بر همه چیز از جمله فعالیت گالری‌ها و هنرمندان چیره شده؛ تا آنجا که نمی‌توان با دانشجویان یا هنرمندان جوان صحبت کرد و از پول و قیمت چیزی نشنید!
 
این را به عنوان فردی می‌گویید که در دهه هشتاد چند هنرمند مستعد و جوان را به جامعه هنری معرفی کردید.
 
بله شرایط اصلا مثل قبل نیست. من و اعضای گالری‌ام روی بسیار از هنرمندان خوب و آثارشان کار کردیم و همانطور که گفتید باعث شدیم دیده شوند هدفمان معرفی‌شان به جامعه هنری بود که این اتفاق افتاد.
 
    گالری نهادی تجاری است؛ یعنی اصل قضیه همین است. اما اینکه برای چنین تجارتی الگویی صحیح داشته باشیم و استانداردهایی را رعایت کنیم، از هر موضوعی مهم‌تر است، که دانش و حداقل فهمی می‌خواهد تا آن اصول مورد اهمیت قرار گیرند و فدای منافع شخصی و اقتصادی افراد و هدف آن‌ها برای تجارتی پر سودتر، نشوند.
 
اما آن افراد حال کجا هستند؟
 
به هرحال آن‌ها و بسیاری از هنرمندان نیز باید زندگی‌شان را بگذرانند و زمان که می‌گذرد لزوم این گذران و معاش بیشتر احساس می‌شود. فلان شخص زمانی که فرزندش به سن مدرسه می‌رسد کسب درآمد برایش جدی‌تر می‌شود. یا مثلا آن دیگری آتلیه‌ای دارد و هدفش این است آن را بزرگتر کند لذا باید میزان درآمدش را بالا ببرد و برای رسیدن به این هدف مسیرش را به سوی فعالیت تجاری کج می‌کند و در همان ورطه باقی می‌ماند. این اتفاق‌ها بارها افتاده و واقعا هم نمی‌توان بابتش افراد را سرزنش و ملامت کرد. در نهایت بازهم می‌گویم که گالری نهادی تجاری است؛ یعنی اصل قضیه همین است. اما اینکه برای چنین تجارتی الگویی صحیح داشته باشیم و استانداردهایی را رعایت کنیم، از هر موضوعی مهم‌تر است، که دانش و حداقل فهمی می‌خواهد تا آن اصول مورد اهمیت قرار گیرند و فدای منافع شخصی و اقتصادی افراد و هدف آن‌ها برای تجارتی پر سودتر، نشوند.
 
این دغدغه هنرمندانه چگونه حاصل می‌شود؟
 
به نظرم این دغدغه و دلبستگی در افرادی که هنر خوانده‌اند و تحصیلات آکادمیک دارند، بیشتر است. اگر گالری‌داران در یکی از هنرها فعال و دارای تخصص باشند قاعدتا تفکرات و دغدغه‌های هنرمندانه‌تری خواهند داشت.
 
اتفاقی که در حال رخ دادن است و برخی از فعالان هنرهای تجسمی به آن انتقاد دارند این است که گالری‌ها گاه در حکم سفارش دهنده با هنرمندان همکاری می‌کنند. و این خصلت بازاری و تجاریی که آدم‌ها و فضای کار را در بر گرفته باعث می‌شود هنرمندان تن به خلق و ارائه آثار بازاری و سفارشی بدهند. به نظرتان در این کشاکش، هنرمند تا چه حد حق انتخاب دارد؟
 
هنرمند کاملا حق انتخاب دارد و درباره آنچه گفتید به ناچار و اجبار و انجام دادم و سفارش گرفتم چون مجبور بودم اصلا معنی ندارد. من نیز آن را قبول ندارم و شما هم چنین دلایلی را نپذیرید. اصلا اینکه می‌گویم صرفا منظورم هنرمندان نیست. حتی یک معلم، یک مهندس یا یک پزشک و هر فرد دیگر همواره با این دو انتخاب مواجه است. کلا ما افراد در جامعه همواره دو راه را پیش رو داریم؛ یکی مسیری راحت‌تری برای کسب درآمد و بیشتر و زودتر پول درآوردن است و دیگری راهی است که به واسطه آن دانش و حرفه‌انان، اعتلا می‌یابد. همه چیز انتخاب است. این اشکال وجود دارد و شاید دلیل و عامل آن گالری‌دار باشد اما در نهایت این هنرمند است که انتخاب می‌کند. از سویی دیگر بحث سفارش دهنده نیز مطرح است.
 
    خریداران ما مانند خریداران اروپایی نیستند که در ارتباط با هنر و تصویر سابقه چندصدساله داشته باشند. گروه‌های خیلی جدیدی هستند که حاضرند برای خرید آثار هنری سرمایه‌ای را در نظر گیرند. بقیه نیز از درک هنری متوسط و پایینی برخوردارند و مفاهیم ساده را می‌پسندند.
 
این سفارش‌دهندگان عموما چه افرادی هستند؟
 
خریداران ما مانند خریداران اروپایی نیستند که در ارتباط با هنر و تصویر سابقه چندصدساله داشته باشند. این سبقه را می‌توان در بخش شعر و ادبیات در ایرانی‌ها دید چون در این زمینه شعور و سلیقه‌ای دارند، اما در عرصه تجسمی به طور میانگین خیر اینگونه نیست. گروه‌های خیلی جدیدی هستند که حاضرند برای خرید آثار هنری سرمایه‌ای را در نظر گیرند. بقیه نیز از درک هنری متوسط و پایینی برخوردارند و مفاهیم ساده را می‌پسندند.
 
با این حساب از روند طی شده و اوضاع موجود ناراضی هستید.
 
در کل تا به اینجا هم از وضعیت موجود خوشحالم. اینکه اثر هنری فروخته می‌شود و هنرمند می‌تواند از این طریق زندگی‌اش را بگذراند، اتفاق خوبی است. ولی اینکه فرد هنرمند با پذیرفتن سفارش سطح و جایگاه خودش را تنزل دهد و و به گفته خودش به ناچار تغییر رویه دهد را قبول ندارم.
 
پس از شیوع بیماری کرونا و لزوم رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، و در ادامه تعطیلی‌ها آموزشگاه‌ها و گالری‌ها، شیوه برگزاری کلاس و نمایشگاه مجازی مرسوم شد. نظر شما درباره این تغییر رویه چیست؟
 
به نظر می‌رسید بحران کرونا شرایطی ادامه‌دار را رقم خواهد زد و به همین دلیل ما نیز شیوه برگزاری مجازی و آنلاین را تجربه کردیم اما تا الان چندان موفق نبوده‌ایم و امیدوارم پس از این راهش را یاد بگیریم. ولی به عنوان مخاطب باید بگویم آن مواجهه مستقیم از طریق نمایشگاه مجازی رخ نمی‌دهد و بازدید حضوری از آثار هنری اتفاق بهتر و لذت‌بخش‌تر است.
 
    نمایشگاه مجازی و آنلاین نهایتا در فعالیت‌های تجاری نتایج بهتری دارد. و اگر در نمایشگاه آثار افراد مطرح نمایش داده شود فروش بهتری خواهد داشت زیرا مخاطبان ویژگی‌های آثار هنرمندان شناخته شده را می‌شناسند.
 
با توجه به تجربه‌های مجازی و آنلاینی که داشتید، بگویید چه آثاری مورد توجه مخاطبان قرار می‌گیرد و در نهایت فروش بهتری دارد؟
 
به نظرم نمایشگاه مجازی و آنلاین نهایتا در فعالیت‌های تجاری نتایج بهتری دارد. و اگر در نمایشگاه آثار افراد مطرح نمایش داده شود فروش بهتری خواهد داشت زیرا مخاطبان ویژگی‌های آثار هنرمندان شناخته شده را می‌شناسند. مثلا اگر کاری از آقای احصایی را چندین بار دیده باشید، بازهم می‌توانید اثری از او را، روی صفحه مانیتور در قطع کوچک ببینید و آن را پسند کنید. حتی می‌توانید قیمت و به صرفه بودنش را هم ارزیابی کنید.
 
برخی فعالان می‌گویند با وجود اشکالاتی که فعالیت گالری‌ها را تحت تاثیر قرار داده، اما وضعیت خرید و فروش و معاملات بهتر شده است. آیا همینطور است؟
 
درست است. در تجارت گالری‌ها طی دوران کرونا تغییری ایجاد نشده و جالب هم هست.
 
    در شرایط فعلی نمی‌توان به هنرمندان جدید امیدوار باشیم که فروش خوبی داشته باشند. اغلب آثاری که طی این یک سال و چند ماه معامله شده‌اند آثار افراد مطرحی هستند که آثارشان قبلا دیده و شناخته شده است.
 
دلیل این‌عدم تغییر یا حتی بهتر شدن اوضاع در خرید و فروش‌ها چیست؟
 
در شرایط فعلی نمی‌توان به هنرمندان جدید امیدوار باشیم که فروش خوبی داشته باشند. اغلب آثاری که طی این یک سال و چند ماه معامله شده‌اند آثار افراد مطرحی هستند که آثارشان قبلا دیده و شناخته شده است. خرید آثار مذکور برای خریداران سود خوبی دارد و خب اینگونه است که بازار تجاری با وجود فراز و نشیب‌های اقتصادی همچنان گرم است. به نظرم خرید آثار هنری نسبت به خرید ارز، سکه و موارد دیگر بازار امن‌تری داشته است.
 
    تداوم بحران کرونا به فعالیت گالری‌ها آسیب نمی‌رساند، اما به هنرمندان آسیب‌های بسیار می‌زند. گالری‌ها کار خودشان را می‌کنند برای کسب درآمد راه‌هایی بلدند. همین استفاده از اسامی و اعتبار هنرمندان مطرح در برگزاری نمایشگاه و دیگر رویدادها یکی از همان راه‌هاست.
 
در صورت تدام کرونا وضعیت هنرمندان و روند فعالیت گالری‌ها چه سمت و سویی پیدا می‌کند؟
 
اینطور بگویم که تداوم بحران کرونا به فعالیت گالری‌ها آسیب نمی‌رساند، اما به هنرمندان آسیب‌های بسیار می‌زند. گالری‌ها کار خودشان را می‌کنند برای کسب درآمد راه‌هایی بلدند. همین استفاده از اسامی و اعتبار هنرمندان مطرح در برگزاری نمایشگاه و دیگر رویدادها یکی از همان راه‌هایی است که وجود دارد. در حالی که هنرمندان بدنه جامعه هنرهای تجسمی هستند و به شدت مورد آسیب قرار می‌گیرند. دیده شدن کار و ارتباط برای هنرمندان مهم است و همه اینها برای خیلی‌ها از دست رفته است. همه اینها بر فعالیت باقی افراد مرتبط با زیرشاخه‌های هنرهای تجسمی تاثیر می‌گذارد. من با چهارچوب ساز و بوم ساز هم صحبت کرده‌ام می‌گویند میزان سفارش‌ها خیلی پایین آمده است. باید حمایت‌هایی وجود داشته باشد زیرا بسیاری از فعالان، بخصوص جوان‌ها خیلی متضرر شده‌اند. افرادی را می‌شناسم که آتلیه‌های‌یشان را از دست داده‌اند. خیلی‌ها به دلیل شرایط مالی بسیار بد به مشاغل غیر مرتبط و حاشیه‌ای روی آورده‌اند. واقعا دولت باید وارد عمل شود و چاره‌ای بیاندیشد.
 
     گالری‌ها به وام احتیاج ندارند و این وام باید به هنرمندان تعلق گیرد. این مبلغ اگر به انجمن نقاشان و مجسمه‌سازان داده شود، اتفاقات بهتری می‌افتد.
 
نهادهای دولتی طی یک سال و نیم گذشته هیچ خدماتی به هنرمندان تجسمی و گالری‌دارها ارائه نداده است؟
 
پارسال بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه به گالری‌ها مبلغ صدمیلیون تومان وام می‌دهند. اصلا گالری‌ها به وام احتیاج ندارند و این وام باید به هنرمندان تعلق گیرد. اتفاقا همین را مطرح کردم و در پاسخ گفتند شما وام را بگیر و آن را به هنرمندان بده. این که درست نیست و گالری‌ها نقش انجمن‌ها را بازی نمی‌کنند. این مبلغ اگر به انجمن نقاشان و مجسمه‌سازان داده شود، اتفاقات بهتری می‌افتد زیرا معمولا انجمن‌ها از هنرمندان سطح کشور لیستی دارند و کم و بیش از فعالیت‌های آن‌ها مطلعند. ما در نهایت وام را نگرفتیم و اینکه گالری‌های دیگر آن را دریافت کرده‌اند یا خیر، اطلاع ندارم. اما واقعا چه ایرادی دارد وزارت ارشاد با کمک انجمن‌ها از هنرمندان کار بخرد؟ کمک به هنرمندان باید اینگونه باشد و اعطای وام به گالری‌دارها اتفاق کاربردی نیست البته انجمن نقاشان از سوی شهرداری به هنرمندان کمک‌هایی کرده که بسیار محدود و ناچیز بوده است.

 
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایلنا ، تاریخ انتشار:  13اردیبهشت 1400، کدخبر: 1071162، www.ilna.news

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین