شعار سال:پیرو یادداشتهای پیش، اینک طی چند شماره و در دل عنوان «منظومه نقدپژوهی»، به پارهای از اقتضائات مطالعات نقدپژوهی در حوزۀ علوم انسانی اشاره خواهیم کرد؛ از جمله تجربه زیر:کتاب دو جلدی «نقد در تراز جهانی» اولین تجربه نقد متونِ در تراز جهانی توسط شورای بررسی متون و کتب ع.ا. (در ایام مسئولیت بنده در این شورا) بود که در سال 1394 به بار نشست و پژوهشگاه ع.ا. و مطالعات فرهنگی مبادرت به چاپ آن کرد. در این مجموعه، 46 کتاب از رشتههای مختلف ع.ا. توسط صاحبنظران، مورد نقد قرار گرفت. هنگامی که در سال 1390 این پیشنهاد را در جمع اعضاء شورا مطرح کردم، در این اندیشه بودم که بایستی از نقد متون درسی و علمی دانشگاهی، به سمت نقد و تحلیل نظریههای اصلی حوزه ع.ا. در سطح جهانی پیش رفت چرا که هر متنی، از آبشخور نظریههای علمی و پارادایمهای حاکم بر آن بهره میبرد. بدین ترتیب، تصمیم بر آن شد که کتب حاوی نظریههای مطرح و ترجیحاً نظریههای مادر، به بوتۀ نقد سپرده شود.
با هدف ایجاد نوعی وحدت رویه، شیوه نامهای کوتاه تهیه کردیم (ر.ک: حسینی، سید حسین وهاشمی، سید ضیاء،1390، شیوهنامه نقد و تحلیل آثار و کتب در تراز جهانی، تهران، انتشارات پژوهشگاه ع.ا. و مطالعات فرهنگی) و به گروههای مربوط ارسال، و در نهایت به کتاب «نقد در تراز جهانی» ختم شد. در آن شیوهنامه از منتقدین آثار خواسته شده بود اصول، ویژگیها و قالبهای ارائۀ نقد را مورد توجه قرار دهند. مضافاً، کاری که در آن کتاب انجام دادم این بود که هر یک از مقالات نقد را (که پیرامون کتابی نوشته شده بود)، با توجه به معیارهای نقد شکلی و نقد محتوایی مورد بررسی قرار داده و در انتهای هر مقاله، بخشی را با عنوان «تحلیل نقد»، طی دو فراز «امتیازات نقد» و «کاستیهای نقد» افزودم. هدف این بود که در ذیل مطالعات روششناسی نقد، هر یک از نقدهای ارائه شده را بر اساس مولفهها و شاخصههای نقد کتب و بر مبنای اصول و فرمهای نقد و بررسی، تحلیل کرده تا نقاط قوت و ضعف یک «مقالۀ نقد» آشکار شود و بدین ترتیب سعی شد شیوه و اسلوب کار یک مقالۀ نقد با توجه به اصول شکلی و محتوایی سنجیده شود. به بیانی در این شیوه، در باب درستی و نادرستی اصل محتوا، ادعا و مواضع علمی یک مقالۀ نقد اظهار نظر نکردم بلکه هدف، «تحلیل متدیک» روش نقد ناقد بود. این امر و ترویج این فرآیند میتواند به تدریج به آغاز «جریان نقدِ نقد» بینجامد تا ضمن روشن شدن صورت یک مسئلۀ علمی و پیگیری پژوهش پیرامون آن، ابعاد و شاکلۀ مولفههای یک نقد جامع و علمی نیز آشکار شود. در نهایت در پایان جلد دوم کتاب، به جمعبندی گزارش نهایی «تحلیل نقد مقالات» پرداخته و از همۀ نکاتی که در خصوص وجوه امتیازات و کاستیهای مقالات نقد مطرح شد، به اسلوب راهنمایی جهت تهیه مقالۀ نقد متون در تراز جهانی دست یافتیم که حاوی اصولی 31 گانه بود. توجه و رعایت این اصول، لازمۀ دستیابی به الزامات یک نقد پویا، علمی و جامع خواهد بود (ر.ک: حسینی، سیّد حسین،1394، نقد در تراز جهانی، تهران، پژوهشگاه ع.ا. و مطالعات فرهنگی و نیز: هم او، 1393، برنامهها و رویکردهای شورای بررسی متون و کتب ع.ا.، تهران،پژوهشگاه ع.ا. و مطالعات فرهنگی). این اصول و معیارها در سالهای بعد در جزوهای با عنوان «اصول راهنمای تنظیم مقالات نقد» و سپس کتاب «الگوی نقد»، تجمیع و نهایی شد (ر.ک: حسینی، سیّد حسین، 1400، الگوی نقد، تهران، انتشارات نقد فرهنگ).
*سیّد حسین حسینی (استاد دانشگاه)
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی ، تاریخ انتشار: 9 تیر 1400، کدخبر: 20707، www.hamdelidaily.ir