خروج آمریكا از منطقه باعث ایجاد خلائی در منطقه می شود که باید پر شود، به همین دلیل باعث ایجاد اضطراب می شود. به نظر می رسد که تاکنون تنها نهادی که به اندازه کافی سازمان یافته و مصمم است تا این خلاء را پر کند، محور مقاومت شامل ایران و متحدان منطقه ای آن از جمله سوریه، حزب الله لبنان، حوثی های یمن و شبه نظامیان شیعه در عراق هستند.
شعارسال: مارکو کارنلوس، سفیر اسبق ایتالیا در سازمان ملل و عراق در میدل ایست آی نوشت: کشورهای خاورمیانه همیشه با افتخار ادعا میکنند که فرهنگ خود را دارند و مهمتر از همه، مقاومت خاصی در برابر به اصطلاح مدرنیته غربی دارند. اما طی دو دهه گذشته، شرایط دشوارتر شده است.
۲۰ سال قبل فاجعه بار بوده است و وقایع آینده حتی میتوانند نگران کنندهتر نیز باشند. خلاء قدرت به ویژه در شرایطی که آمریکا سیگنالهای متعددی مبنی بر خروج از خاورمیانه مطرح کرده وپیش بینی میشود که به لحاظ سیاسی و نظامی از منطقه کنار بکشد، در حال ظهور است. به استثنای اسرائیل، مطمئناً سایر شرکای محلی واشنگتن قادر به سازگاری با محیط استراتژیک جدید نخواهند بود.
در تابستان سال ۲۰۰۰، دولت کلینتون معتقد بود که میتوان درگیری تاریخی اسرائیل و فلسطین را سر و سامان داد و حل و فصل کرد، اما فقط پس از چند ماه، مقامات واشنگتن به این نتیجه رسیدند که این طرح فقط روی کاغذ شدنی است.
در آن زمان، آمریکاییها و اسرائیلیها به این نتیجه رسیدند که هر چقدر هم که استراتژیهای بازاریابی آنها موثر باشد، نمیتوان فلسطینیها را که ادعای یک کشور را دارند و دههها برای تحقق حق مسلم خود در تعیین سرنوشتشان تلاش کرده اند، به کمتر از آن راضی کرد. از آن زمان، به اصطلاح روند صلح تحت رهبری ایالات متحده اساساً به یک استراتژی روابط بین الملل برای مدیریت درگیری تبدیل شده است. از سوی دیگر، موضع واشنگتن به اسرائیل کمک میکند تا در نزاع تاریخی فلسطین که هنوز تحت کنترل تل آویو نیست، زمان بیشتری بخرد.
دولت ترامپ که ترجیح میداد صادقانهتر عمل کند یا ریاکاری کمتری داشته باشد، تلاش کرد تا با جانبداری آشکار از اسرائیل، مسئله را حل کند. هدف ترامپ این بود که راه حلهای قدیمی را تحت عناوین جدید همچون توافق آبراهام به سرانجام برساند. برای موفقیت این طرح، واشنگتن به نزدیکی رسمی به برخی از کشورهای عربی در درجه اول عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیاز داشت. با این حال، در حالی که برخی از کشورهای عربی به سرعت روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل برقرار کردند، عدم حضور ریاض در این پروژه بلند پروازانه هالهای از عدم اطمینان را در ارتباط با آن ایجاد کرد.
آشفتگی در اسرائیل و فلسطین
آخرین درگیریهای فلسطینی اسرائیلی در خیابانهای بیت المقدس، در داخل جوامع فلسطین و اسرائیل و در نوار غزه ماندگاری چنین راه حلی را منتفی کرده است. این شرایط نشان میدهد که مسئله فلسطین هنوز ادامه دارد.
اسرائیل اکنون در حالی که با یک چارچوب سیاسی بسیار قطبی و یک جبهه داخلی تا حدودی در حال فروپاشی روبرو است، به صورت متناقضی قویترین قدرت نظامی و فناوری منطقه نیز به شمار میرود. به منظور حذف نخست وزیر پیشین بنیامین نتانیاهو از قدرت، سیاستمداران اسرائیلی ناهمگنترین ائتلاف در تاریخ این کشور را با هم رقم زدند. به طوری که افراطیترین نخست وزیر این کشور یعنی نفتالی بنت برای دستیابی به قدرت مجبور شده است که به حمایت یک حزب عربی با ریشههای اسلام گرایانه اعتماد کند.
در همین حال، فلسطینیان نیز درگیر یک رهبری رسمی به طور فزاینده ناکارآمد در رام الله یعنی تشکیلات خودگردان فلسطین و یک رهبر به طور فزاینده محبوب، اما تروریست در غزه یعنی حماس هستند.
پس ازحادثه ۱۱ سپتامبر، عامل اصلی سیاسی غرب برای منطقه تغییر کرد. جنگ علیه تروریسم به رهبری ایالات متحده در منطقه با تمرکز بر لبنان، سوریه، عراق، ایران و یمن در دستور کار واشنگتن قرار گرفت تا یک بار برای همیشه این موضوع در خاورمیانه حل شود و آمریکا رویکرد خود را بر منطقه تحمیل کند.
دو دهه بعد، این استراتژی در حال فروپاشی است. ایالات متحده بدون دستیابی به هیچ چیز مهمی از افغانستان خارج میشود و پس از صرف هزاران میلیارد در عراق، پارلمان بغداد از ایالات متحده خواسته است تا آنجا را ترک کند. یک منطقه کوچک در شرق سوریه تحت کنترل ایالات متحده باقی مانده است، اما تمام مناطق مفید این کشور دوباره تحت کنترل رئیس جمهور بشار اسد قرار گرفته اند.
انتشار اضطراب
خروج آمریکا از منطقه باعث ایجاد خلائی در منطقه میشود که باید پر شود، به همین دلیل باعث ایجاد اضطراب میشود. به نظر میرسد که تاکنون تنها نهادی که به اندازه کافی سازمان یافته و مصمم است تا این خلاء را پر کند، محور مقاومت شامل ایران و متحدان منطقهای آن از جمله سوریه، حزب الله لبنان، حوثیهای یمن و شبه نظامیان شیعه در عراق هستند.
از زمان انقلاب ۱۹۷۹، ایران اصلیترین مخالف مدرنیته غربی و رویکرد آمریکایی در منطقه بوده است. بلندپروازیهای هستهای تهران و فعالیتهای منطقهای آن، باعث نگرانی دائمی واشنگتن و متحدان منطقهای آمریکا اعم از کشورهای عربی و اسرائیل شده است. در این شرایط، توافق هستهای ۲۰۱۵ به سرعت توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا کنار گذاشته شد و با اعمال تحریمهای سنگین علیه تهران، استراتژی فشار حداکثری اعمال شد. البته این پروژه به اهداف خود دست نیافت، چرا که نه حکومت ایران تغییر کرد و نه رفتارش.
کنار آمدن با نظم جدید جهانی
از آنجایی که دولت جدید ایالات متحده تحت رهبری جو بایدن در حال تلاش برای پیوستن مجدد به توافق هستهای است، واشنگتن امید دارد که شرایط را بهبود بخشد. اما ایران با انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور بعدی این کشور کاملاً تحت کنترل محافظه کاران است. بنابراین، تلاش برای ایجاد توافق با رقبای ایالات متحده در خاورمیانه امری محتمل به نظر میرسد.
همچنین باید توجه داشت که کشورهای دیگری نیز در منطقه حضور دارند که خواستار سهم خود هستند و میخواهند در منطقه قدرت داشته باشند. در همین ارتباط، به نظر میرسد ترکیه در حالی که میخواهد گذشتهی عثمانی اش را احیا کند و با اخوان المسلمین روابطی داشته باشد، یک تهدید برای بسیاری از کشورهای عربی به شمار میرود.
از سوی دیگر، سیاست روسیه با تکیه بر دیپلماسی تقویت شده توسط قدرت نظامی هوشمندانهتر و موثرتر از واشنگتن عمل کرده است. مهم اینکه، آمریکا همواره تلاش دارد که از دیپلماسی فقط برای توجیه استفاده از نیروی نظامی استفاده کند، به همین دلیل سیاست هایش معمولاً موثر نیستند. واقعیت این است که مسکو در سوریه قدرت دارد، اهرمهای مهمی در لیبی بدست آورده و روابط خوبی با همه بازیگران منطقه برقرار کرده است. این در حالی است که دو دهه پیش، روسیه در خاورمیانه قدرت مطرحی به شمار نمیرفت. اما اکنون تبدیل به یک بازیکن در این منطقه شده است. کارتهای ضعیفی دارد، اما میتواند به مراتب موثرتر از بقیه از آنها استفاده کند.
چین، طبق معمول، به لحاظ عملی و نه از نظر ایدئولوژیک در حال نزدیک شدن به منطقه است. پکن قصد دارد از خلاء قدرت موجود استفاده کند تا بتواند پایههای مستحکمی برای اهداف بلندپروازانه اش در این منطقه به وجود بیاورد. گفتنی است، چین میخواهد بزرگترین بلوک اقتصادی و تجاری جهان را خارج از کنترل سیاسی و مالی ایالات متحده شکل دهد.
واقعیت این است که خاورمیانه طی دو دهه گذشته از یک جانبه گرایی آمریکا رنج برده و دچار نابسامانی شده است. حال این سوال مطرح است که آیا خاورمیانه پس از خروج آمریکا با شرایط بدتری روبرو خواهد شد.
در حالی که به نظر میرسد ایالات متحده درگیر چالشهای ساده لوحانه با چین و روسیه است، اما اروپا طبق معمول دچار معضل چگونگی موقعیت خود شده است. در آینده این احتمال وجود دارد که خاورمیانه با هرج و مرج بیشتری روبرو شود. چرا که با چالشهایی همچون مهاجرت، محیط زیست و مسائل دیگر روبرو خواهد شد.
البته این احتمال هم وجود دارد که پس از خروج آمریکا از خاورمیانه، مشکلات حادی برای منطقه به وجود نیاید. ولی ما باید خود را برای رویارویی با بدترین شرایط آماده کنیم.
شعارسال، بااندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت انتخاب، تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۰، کد خبر: ۶۲۵۶۲۷، entekhab.ir.