شعار سال: «حسین نقاشی»، فعال سیاسی اصلاح طلب، در رابطه با الزام جوانگرایی در جریان اصلاحات اظهار کرد: فعالیت سیاسی و کار در حوزه گفتمان سیاسی و تشکیلات سیاسی مثل کار اداری نیست که بتوانیم بگوییم سن بازنشستگی دارد و مثل مدیریت نهادها و دستگاهها و وزارتخانهها است و نمیتوان برایش حدی در نظر گرفت و محدودیتی برای افراد ایجاد کرد و مثلا گفت اگر افراد به سن ۷۰ سال رسیدند، دیگر امکان گفتمان سازی در عرصه مسائل نظری سیاست و یا حضور در ارکان تشکیلاتی یک سازمان سیاسی را ندارند.
او افزود: این مساله را نمیتوان به این صورت و به این ترتیب شامل محدودیت سنی کرد و در حقیقت به این صورت اصلا امکان پذیر نیست، ولی آنچه موجب دغدغه است این است که چه در حوزه گفتمان سازی و چه در مباحث نظری، عالم سیاست و چه در موقعیتها و جایگاههای حزبی و یا سازمانهای سیاسی میبایست که جوانترها در کنار کسانی که از سابقه بیشتری برخوردار هستند، قرار بگیرند و از تجارب آنها استفاده کنند و با علمی که دارند و علم دانشگاهی مرتبط در این حوزهها و یا تجارب سیاسی خود در این سن در کنار بزرگترها و افرادی در سنین بالاتر قرار بگیرند و به نوعی بالندگی برسند.
نقاشی تاکید کرد: من اعتقادی به کنار رفتن افرادی با سن بالا از عرصه سیاست کشور ندارم، ولی این نباید موجب کنار کشیدن جوانترها باشد این اتفاق نباید بیفتد.
او یاداور شد: به صورت ایجابی نمیتوان برای حضور افراد در گفتمان سازی سیاسی و طرح نظریات و یا ارکان سیاسی مثل احزاب محدودیتی ایجاد کرد و این نفی نباید موجب شود جوانترها امکان بالندگی و رشد و ارتقا را در این حوزه پیدا نکنند همانطور که برای این طیف نباید چنین محدودیتی را ایجاد کرد بزرگترها هم نباید به صورت سازمان یافته محدودیتی برای جوانترها ایجاد نکنند این کار غلط است و حداقل دو مساله ایجاد میکند اولا مانع از شایسته سالاری میشود، چون جوانترهایی هستند که امکان حضور و بروز و تاثیر گذاری دارند و مانع شدن برای کار و فعالیت آنها ضد شایسته سالاری است.
انتقاد از عدم استفاده از جوانان در برخی لایههای قدرت
اوافزود: از لحاظ آینده نگری برای یک جریان سیاسی این رفتارها و این عملکرد که موجب محدودیت جوانها میشود آینده سیاسی یک جریان و حزب سیاسی را میسوزاند، چون مانعی در راه جوانها ایجاد شده و نمیتوانند بالنده شوند و رشد کنند و تجربه کسب کنند و جریانی سیاسی ابتر میشود و میسوزد. من عقیده دارم با توجه به وجود برخی احزاب که مدار سنی آنها حول و حوش ۴۰ سال است این پوست اندازی در اصلاحات اتفاق افتاده است و ترکیبی از کسانی که سن بالاتری دارند و جوانتر هستند بوجود آمده است و فضایی ایجاد شده تا جوانترها موثر واقع شوند و حضور آنها به طور جدی تری در سیاست گذاریها بروز پیدا کند.
نقاشی با انتقاد از عدم استفاده از جوانان در برخی لایههای قدرت گفت: نکته اساسی این است که در ساخت قدرت و در بخش بروکراسی اداری کشور افراد موثری که در ساحت قدرت حضور دارند هنوز این جوانترها را در سیستم اداری جایگزین نکرده اند و این برخلاف برخی احزاب سیاسی است که ترکیبی از جوانترها و مسن ترها در کنار هم هستند. من عقیده دارم در اصلاح طلبان و اصولگرایان ترکیب جوانترها و مسنترها را میبینید در اصولگرایان این ترکیب را در موتلفه و پایداری میبینید در اصلاحات در اعتماد ملی و اتحاد ملت و در کارگزاران میبینید و احزابی مثل ندا نیز از گروههای سنی پایینتر هستند و میانگین سنی آنها از بیشتر احزاب پایینتر است، اما میبیبنیم سن بالاترها هنوز از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار هستند، چون جوانترها در ساختار بروکراتیک کشور مثلا سازمانها و شهرداریها و وزارتخانهها و نهادهای انتخابی به شکل موثر و مداوم حضور معناداری پیدا نکرده اند شبکه ارتباطاتی پیدا نکرده اند و شبکه ارتباطات ایجاد قدرت سیاسی میکند.
اوافزود: نباید انکار کرد که برخی از نیروهای سیاسی اعتقاد و اعتنایی به حضور موثر و غیر ویترینی جوانترها در عرصه سیاست ندارند من منکر این نیستم برخی از مسنها از حضور جوانترها تنها جنبهای زینتی و ویترینی را میپسندند، ولی مجبور خواهند شد به تغییر و تحولات نسلی تن بدهند.
جدایی پروژه اصیل اصلاح طلبی در قالب دموکراسی خواهی و تغییر به نفع مردم و پیشبرد زمینههای برابری خواهانه در جامعه از جریانی که اصلاحات برایش نام و نان است
نقاشی اضافه کرد: بحث اصلاحات اگر به موضوع جوانگرایی و تاثیر گذاری جوانان بنگرد نگاهی تقلیل گرایانه است و فروکاستن و نازل کردن مفهوم اصلاحات است. یکی از فروع فروعات و مساله اصلاح اصلاحات نباید مساله جوانگرایی باشد بحث عمده اصلاح اصلاحات به فهم من بحثی گفتمان – برنامهای است و بحثی فراتر و مهمتر است و به این بر میگردد که اصلاح طلبی در یک دهه اخیر به مفهومی بروکراتیک، معطوف به کسب مناسک و جایگاههای سیاسی مثلا نهادهای انتخابی و انتصابی است. جریانی در میان اصلاح طلبی به دنبال این است که مفهوم اصلاح طلبی را به این معطوف کند که حضور تنها در نهادهای قدرت است.
او در پایان گفت: به زبان سادهتر کسب پستها و موقعیتها در دولت و شهرداری و مجلس و جاهایی دیگر با این نگاه به نوعی کاسبکارانه است و به دنبال این نیستند که با کسب این موقعیتها پروژه دموکراسی خواهی و برابری به نفع مردم پیش برود. عمده مساله و مساله واقعی اش دغدغه نام و نان است و عنوان مدیر کل و عنوان معاون وزیر و مشاور و فلان مقام مسئول برایش اصل ماجرا و مهم است. در اصل پروژه اصلاح اصلاحات، نقد این نگاه است و جدا کردن پروژه اصیل اصلاح طلبی در قالب دموکراسی خواهی و تغییر به نفع مردم و پیشبرد زمینههای برابری خواهانه در جامعه از جریانی است که اصلاحات برایش نام و نان است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از برنا، تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۲۰۷۰۰۲، www.borna.news