پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۵۵۳۱۰
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۳:۰۶
برای بسیاری از ایرانیان سرنوشت امروز افغانستان بسیار اهمیت دارد و اخبار به قدرت رسیدن طالبان را دنبال می‌کنند. در این گزارش تاریخ معاصر افغانستان را روایت کرده تا بدانید در این کشور چه گذشته است.
شعارسال: ایران و افغانستان از جهات عدیده‌ای دارای اشتراکات فرهنگی و تاریخی هستند. افغانستان و ایران در طول تاریخ قلمروی مشترک به حساب می‌آمدند و حتی زمانی که مناطق غربی ایران کنونی در قلمرو خاک ایران نبودند (مانند دوره خلفا و سامانیان) افغانستان در محدوده ایران بود و زبان فارسی و اشتراکات فراوان فرهنگی با مناطق مرکزی ایران داشت.


پیشینه و تاریخ افغانستان

افغانستان به عنوان کشور و قلمروی مستقل ایران پس ازمرگ نادرشاه به وجود آمد. با مرگ نادرشاه آشفتگی سیاسی تمام کشور را گرفته بود مناطق مختلف هرکدام علیه مرکز شورش می‌کردند و تاج و تخت پادشاهی رقبای فراوانی داشت. احمدخان ابدالی مشهور به احمد خان درانی یکی از سرداران افغانستانی و پشتون تبار نادرشاه بود که در دوران جوانی به لشکر نادر پیوسته بود و با تلاش فراوان توانسته بود به فرماندهی لشکر نادر در مناطق پشتون زبان بشود. احمدخان پس از مرگ نادر به سرعت خود را به افغانستان رساند و قبایل مختلف را با یکدیگر متحد کرد و یک پادشاهی مستقل از ایران به وجود آورد. احمدشاه در سال ۱۷۴۷ توانست کابل را نیز تصرف کند و به کل قلمرو خود نظمی سیاسی و نظامی بدهد. سپس در طول ۲۶ سال سلطنت خود به مناطق مختلف لشکر کشید و مناطق وسیعی را بر قلمرو افغانستان افزود.


ایده حکومت اسلامی در افغانستان از کجا آمد؟
 

احمدخان دست به کشتار عظیمی در مناطقی زد که سابقا تحت قلمرو گورکانیان هند قرار داشت و دلیل این کشتار نیز نوعی یکسان‌سازی دینی بود. وی نسل‌کشی‌های متعددی را علیه سیک‌ها اجرا کرد و معابد بسیاری از پیروان ادیان دیگر را تخریب کرد. او سودای برپایی یک حکومت فراگیر اسلامی را به سروری پشتون‌ها در سر می‌پروراند، اما رقبای قدرتمندی، چون ایران و روسیه مانع از تحقق رویای وی شدند. نهایتا احمدخان در ۱۷۷۳ درگذشت و پادشاهی به فرزندان وی رسید.

جانشینان احمدخان راه سلف خود را در یکسان سازی مذهبی و ایجاد حکومت اسلامی ادامه دادند و همین امر نیز باعث اختلاف آن‌ها با دیگر قدرت‌ها شد. بریتانیای کبیر که به پادشاه افغانستان درباره اشغال پیشاور و کشتار سیک‌ها هشدار داده بود، سرانجام در سال ۱۸۳۸ به افغانستان حمله کرد و آن را به راحتی تحت تصرف خود درآورد.


احمد خان ابدالی موسس افغانستان


طالبان در افغانستان چگونه به قدرت رسید؟


نقش بریتانیا در تاریخ افغانستان
 

به گزارش رویداد‌۲۴ اشغال افغانستان توسط بریتانیا باعث شد افغان‌ها علیه اشغالگران متحد شوند و دو جنگ گسترده بین بریتانیا و افغانستان شکل گرفت که در هر دو آن‌ها بریتانیا پیروز شد. اما اشغال افغانستان برای بریتانیا بیش از حد هزینه داشت و سود چندانی هم نداشت. بنابرین بریتانیایی‌ها در سال ۱۸۷۸ تصمیم گرفتند از افغانستان خارج شوند و یکی از معتمدین خود، عبدالرحمان خان پسر عموی امیر تبعید شده وقت و نوه‌ای دوست محمدخان را به پادشاهی افغانستان گماشتند.

عبدالرحمن خان و جانشینان وی پادشاهانی بودند که به دلیل گرایش به غرب از سیاست‌های قومی و اسلام‌گرایانه دوری می‌کردند و سعی در مدرن کردن کشور خود داشتند.

با بیرون رفتن بریتانیایی‌ها افغانستان دوباره صحنه درگیری اقوام مختلف شد. اقوامی که هر کدام خود را برتر می‌دانستند و حکومت را حق مسلم خود و بزرگان طایفه. نژادپرستی و قوم‌گرایی در افغانستان با توجه به موقعیت جغرافیایی و مردم‌شناختی آن بسیار زیاد بود و تا امروز نیز وجود دارد. این قوم‌گرایی به همراه نوعی اسلام‌گرایی بنیادگرا از دوران استقلال افغانستان تا زمان کنونی دو عامل اصلی عدم پیشرفت و مدرنیزاسیون سیاسی و اقتصادی افغانستان بوده اند. با وجود چنین مشکلاتی عبدالرحمن‌خان با کمک بریتانیا سعی داشت قبایل سرکش و خواستار استقلال را سرکوب کند و افغانستان را به یک دولت-ملت تبدیل کند. پس از مرگ وی پسرش حبیب الله خان به سلطنت رسید و راه پدر را ادامه داد.

حبیب الله خان برده‌داری را ممنوع کرد و پزشکی مدرن را در کشور ترویج داد. همچنین نخستین مدرسه مدرن کشور را پایه‌گذاری کرد. اما دوران سلطنت وی با جنگ جهانی اول همراه شد که در نتیجه آن افغانستان از جهات مختلف تحت فشار قرار گرفت. حبیب الله خان با بریتانیایی‌ها قراری گذاشت مبنی بر اینکه در عوض اعلام بی‌طرفی افغانستان در جنگ جهانی اول، بریتانیا پس از اتمام جنگ استقلال این کشور را به رسمیت بشناسد. افغانستان در نتیجه این پیمان اعلام بی‌طرفی کرد، اما بریتانیا به وعده خود وفا نکرد و حبیب الله خان نیز در سال ۱۹۱۹ به قتل رسید.
 


جنگ اول بریتانیا و افغانستان


طالبان در افغانستان چگونه به قدرت رسید؟

تاثیر انقلاب اکتبر روسیه بر استقلال افغانستان
 

این خلف وعده بریتانیا احساسات ضد انگلیسی را در میان مردم افغانستان گسترش داد و پادشاه جدید یعنی امان الله خان جنگ سومی را علیه بریتانیا آغاز کرد. اما بریتانیا که در نتیجه جنگ جهانی اول فرسوده شده بود پیشنهاد آتش‌بس داد و در سال ۱۹۲۱ استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. از طرفی انقلاب اکتبر نیز در روسیه رخ داد و روسیه دیگر فشاری بر افغانستان نمی‌آورد و بنابرین افغانستان به معنای واقعی کشوری مستقل از دخالت بیگانگان شد.

امان‌الله خان اصلاحات گسترده‌ای را در افغانستان آغاز کرد. وی تحت به ایران و ترکیه سفر کرد و تحت تاثیر پیشرفت‌های این دو کشور قرار گرفت. امان الله خان پس از بازگشت به اقداماتی نظیر رفع حجاب زنان، دادن آزادی‌هایی برای زنان، دموکراتیزه کردن جامعه، رایج ساختن لباس‌های اروپایی در دفاتر و ادارات دولتی دست زد و همچنین سعی کرد سیستم آموزش و بهداشت را مدرن کند.
 


موج دوم اسلام‌گرایی در افغانستان
 

اقدامات امان الله خان مورد پسند مذهبیون نبود و شخصی به نام ملای لنگ در مناطق جنوبی افغانستان دست به تحریکات علنی علیه امان‌الله خان زده و علیه وی فتوای جهاد داد. از سوی دیگر نادرخان و برادران نیز دست به‌کار شده توطئه و دسیسه‌سازی علیه امان‌الله خان را آغاز کردند. همچنین جوانی بنام حبیب الله کلکانی به کمک روحانیون که لقب خادم دین رسول‌الله را به وی اعطا کردند، با تنی چند از یاران وفادار و جانباز خود به سوی کابل راه افتاد تا حکومت شرک را سرنگون کند. امان الله خان نیز بدون اینکه درگیر جنگ شود سریعا به هند فرار کرد و تا پایان عمر آنجا ماند.

اسلام‌گرایان به رهبری حبیب الله خان در سال ۱۹۲۹ وارد کابل شدند و به مدت ۹ ماه حکومت را در دست گرفتند. حکومت آن‌ها بر پایه شریعت اسلامی بود و اساسا با حکومت مدرن امان الله تفاوت داشت.

اما به زودی فردی از خاندان بارکزایی‌ها که فرمانده ارتش بود با هماهنگی بریتانیا وارد کابل شد و حکومت اسلامی را سرنگون کرد. این فرد کسی نبود جز محمد نادر خان، پدر محمد ظاهرشاه، که پادشاه اخیر آخرین پادشاه افغانستان بود که سرنوشت این پدر و پسر شباهت بسیاری به پادشاهان پهلوی در ایران دارد.




دوران استبداد سلسله بارکزایی در افغانستان
 

ژنرال محمد نادر خان، پیش از آن وزیر جنگ بود و از وزیر مختاری در فرانسه استعفا کرده بود و در شهر نیس زندگی می‌کرد. وی به کمک برادرانش قصد کابل کرد و سرانجام به کمک قبایل مخصوصاً افراد دو قبیلهٔ جاجی و وزیری در ۲۱ مهر ۱۳۰۸ (۱۳ اکتبر ۱۹۲۹) خود را به آنجا رسانید و شهر را در اختیار گرفت. با آنکه حبیب‌الله و یارانش را به شرط تسلیم وعدهٔ عفو داده بودند، اما به دستور نادر خان همه به دار آویخته شدند، به همین دلیل به محمد نادرشاه لقب پادشاه غدار داده شد.

محمدنادر شاه حکومتی پلیسی به وجود آورد و هزاران نفر را به جرم وطن‌فروشی روانه زندان کرد و بسیاری از مخالفانش نیز اعدام شدند. در این نقطه نیز سرنوشت افغانستان شباهت زیادی به ایران داشت. در دوران امان الله خان حکومت مشروطه بوجود آمده بود و ساختار سیاسی اساسا دموکراتیک شده بود، اما با قیام مذهبیون این دموکراسی نیم‌بند از میان رفت و نهایتا حکومت استبدادی با به قدرت رسیدن فردی نظامی بازتولید شد. محمدنادر شاه اگرچه در جهت مدرنیزاسیون کشور می‌کوشید، اما یکسره به دموکراسی و آزادی‌های مدنی و اجتماعی بی‌اعتنایی می‌کرد و از این جهت به قدرت رسیدن وی مصادف با از میان رفتن ساختار‌های دموکراتیک در افغانستان شد.

محمدنادرشاه در سال ۱۹۳۳ توسط یکی از طرفداران امان الله خان ترور شد و به قتل رسید و بلافاصله پس از مرگش خاندان وی ترتیب به قدرت رسیدن فرزند نوزده ساله اش، محمد ظاهر را، داد و محمدظاهر در سال ۱۹۳۳ پادشاه افغانستان شد. محمدنادر به رضاشاه پهلوی شباهت‌های بسیاری داشت، از روحیه نظامی‌گری تا رسیدن به قدرت با حیله و گرایشات تکنوکراتیستی و ضد دموکراسی وی به رضاشاه شباهت داشت. اما شباهت فرزند وی، محمدظاهر شاه، به محمدرصاشاه پهلوی از این هم بیشتر بود.


آغاز سلطنت محمدظاهر شاه در افغانستان
 

محمدظاهر در ۱۶ اکتبر ۱۹۱۴ در کابل به دنیا آمد. محمدظاهر کمتر از ده سال داشت که به فرانسه اعزام شد، وی الی شانزده سالگی در اروپا به‌سر برد، معلوم نیست که وی در آنجا در کجا تحصیل کرده‌است، بعد از شانزده سالگی به افغانستان بازگشت و شامل مدرسه نظامی کابل شد.

زمانی که محمدظاهر پانزده ساله بود پدرش با اعدام حبیب الله خان به سلطنت رسید. در نوزده سالگی با از دست دادن پدر به پادشاهی رسید، اما عموهاش به دلیل سن کم وی در حکومت دخالت می‌کردند و عملا قدرت را در دست داشتند. به همین دلیل پسرعموهایش نیز بعد‌ها مدعی تاج و تخت شدند.

ظاهرشاه حدود ۴۰ سال بر افغانستان حکومت کرد و در دوران حکومت وی افغانستان درگیر هیچ جنگی نشد و در صلح و آرامش به سر می‌برد. وی در جنگ جهانی دوم نیز اعلام بیطرفی کرد و اشتباه ایران را نکرد و در نتیجه افغانستان مانند ایران اشغال نشد.

ظاهرشاه در سال ۱۹۶۴ قانون اساسی مدرنی را برای افغانستان تصویب کرد که در آن اختلافات قومی جایی نداشتند و همه شهروند و افغانستانی نامیده می‌شدند. وی مدارس مدرن و نظام آموزشی جدید برای افغانستانی‌ها ایجاد کرد و بسیاری از دانشجویان را برای ادامه تحصیل روانه اروپا و آمریکا کرد. همچنین حقوق اساسی زنان را با وجود مخالفت گسترده مردمی احیا کرد و زنان در دوره او حق تحصیل و کار و حتی رای پیدا کردند.

ظاهرشاه ترتیبی داد که هیچ کس در افغانستان برای جرایم سیاسی اعدام نشود و تا جایی که توانست علیه مجازات اعدام در دیگر زمینه‌ها فعالیت کرد. ظاهرشاه همچنین برای گسترش روابط بین المللی افغانستان با جامعه جهانی کوشید. وی هم با بلوک شرق روابط خوبی داشت و هم با بلوک شرق. ظاهرشاه جزو معدود حکمرانان آن دوره بود که در اوج جنگ سرد همزمان با مائو و کندی دیدار می‌کرد و در سخنرانی‌هایش اعلام می‌کرد که سوسیالیسم و کاپیتالیسم به یک اندازه برای افغانستان نامناسب هستند.

طالبان در افغانستان چگونه به قدرت رسید؟

 
طالبان در افغانستان چگونه به قدرت رسید؟
 
 
 


اصلاحات سکولار ظاهرشاه مورد اقبال بنیادگرایان و متعصبان ایلیاتی قرار نگرفت در از ابتدای دهه هشتاد بسیاری از آن‌ها دست به کار ساقط کردن وی از حکومت شدند. ایجاد آموزش و پرورش، حق حجاب اختیاری، احیای برخی از حقوق زنان و انتخابات آزاد پاره‌ای از دستاورد‌های این دوره بودند. مورخان دهه هفتاد افغانستان را دوران دموکراسی می‌نامند که مدرن‌سازی‌های آن دوره به چشم بسیاری از علمای سنتی و بنیادگرا‌ها خوش نمی‌آمد. در کشوری که قرن‌ها به صورت قبیله‌ای و سنتی اداره شده بود حق آموزش و رای زنان و اصلاحات سکولار طبعا با واکنش شدید مواجه می‌شد. جنگجو‌های افراطی به هر نحو ممکن می‌خواستند این اصلاحات را متوقف کنند. از طرف دیگر چپ‌گرایان متاثر از کمونیسم شوروی نیز از منظری مترقی‌تر با وی دشمنی داشتند بنابراین در افغانستان نیز مانند انقلاب ایران، اسلامگرایان و چپ‌گرایان برای سقوط سلطنت محمد ظاهرشاه متحد شده بودند. اما نهایتا کسی که علیه او کودتا کرد و قدرت را در دست گرفت پسرعمویش محمد داوود خان بود.





دوران کمونیسم در افغانستان
 

ظاهرشاه در سال ۱۹۷۳ برای عمل جراحی چشم به ایتالیا رفته بود و داوودخان از این فرصت استفاده کرد و با کودتایی بدون خونریزی حکومت پادشاهی را ملغی اعلام کرده و خود رئیس جمهور افغانستان شد. محمد داوود خان پنج سال بر افغانستان حکومت کرد و دو برنامه متمرکز اقتصادی را پیش برد که به رشد پنجاه درصدی نیروی کار منجر شد. اما اختلاف وی با چپ‌گرایان باعث شد در سال ۱۹۷۹، همزمان با انقلاب اسلامی ایران، انقلابی کمونیستی در افغانستان روی دهد که به انقلاب ثور معروف است.

کمونیست‌های افغان برنامه مدرن‌سازی کشور را به سرعتی بیش‌تر از ظاهرشاه و امان الله خان تعقیب می‌کردند، اما یک سال بیشتر از حکومت آن‌ها نگذشته بود که ایالات متحده آمریکا و جنگجویان مذهبی علیه مدرنیته در افغانستان متحد شدند و جنگ داخلی افغانستان آغاز شد.

ایالات متحده به تازگی از جنگ ویتنام خلاص شده بود و افکار عمومی و منافع ملی اجازه حضور ارتش آمریکا در افغانستان را نمی‌داد. بنابرین آمریکایی‌ها سلاح و مهمات جنگی برای مجاهدان افغان ارسال کردند. شوروی نیز به صورت کامل بر افغانستان مسلط شد و فرد مورد اعتماد خود را به جای دبیر کل حزب دموکراتیک خلق به ریاست حکومت برگزید. برژینسکی مدام با نمایندگان مجاهدان دیدار می‌کرد. در یکی از این دیدار‌ها به نقطه مشترک آمریکا و مجاهدین نیز اشاره کرده بود: «ما از اعتقاد عمیق شما به خدا را آگاهیم و اطمینان داریم نبردتان همراه با موفقیت خواهد بود. آن سرزمین متعلق به شماست و روزی به آن باز خواهید گشت، زیرا مبارزه‌تان به پیروزی منجر می‌شود و بار دیگر خانه‌ها و مساجدتان را باز خواهید یافت، زیرا هدفتان صحیح و خدا در کنار شماست.»
 


انقلاب کمونیستی افغانستان

 
 
 
طالبان در افغانستان چگونه به قدرت رسید؟
 
 
 
 


تجهیز اسلامگرایان توسط آمریکا برای مقابله با سوسیالیسم افغانستان
 

بلوک غرب علاوه بر ارسال سلاح و مهمات احساسات مذهبی مجاهدین را نیز تحریک می‌کرد. از این دوره علاوه بر جنگ، موضوع ترور هم آغاز شد و مجاهدین برای پیروزی در این نبرد، صاحب‌منصبان دولتی و اعضای ارتش سرخ را ترور می‌کردند. از طرفی هم بسیاری از افراطیون از کشور‌های دیگر، کسانی، چون اسامه بن لادن به افغانستان رفتند تا با کمونیست‌ها بجنگند و همه این وقایع باعث سقوط سوسیالیست‌ها و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان شد. طالبان با هر آنچه که آن را مظاهر کفر می‌دانست به مقابله پرداخت و تمام دستاورد‌های مدنیت در افغانستان را نابود کرد.

مدرنیزاسیون افغانستان از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده بود و با حکومت کسانی، چون امان الله خان قدرت گرفته بود و افغانستان در دهه شصت و هفتاد میلادی کشوری رو به توسعه و رشد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بود. از زمان ورود مدرنیته به افغانستان اسلامگرایان در پی جلوگیری از آن و بازگشت به ساختار‌های قبیله‌ای و دینی بودند، اما به دلیل فقدان تشکیلات منسجم، پول و اسلحه موفق به شکست حکومت‌های مدرنیست نمی‌شدند. اما در دهه هفتاد میلادی که بلوک غرب پول و سلاح مجاهدین را تامین کرد و طالبان با حمایت عربستان، ایران و آمریکا به قدرت رسید، اسلامگرایان بار دیگر قدرت یافتند تا علیه دنیای نو و نهاد‌های تازه تاسیس مدنی قد علم کنند.

تعداد بازدید : 2
 مروری بر ۳ دهه حضور طالبان در افغانستان

شعارسال، بااندکی تلخیص و اضافات برگرفته از رویداد ۲۴، تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، کدخبر: ۲۷۵۰۰۸، rouydad۲۴.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین