شعار سال: پنجمین پیشنشست همایش ملی «فرهنگ، رسانه و تحولات نسلی در ایران: روندها، چالشها و راهکارها» با عنوان «مواجهه مطالعات علم با تحولات نسلی در ایران امروز» امروز چهارشنبه ۵ مهرماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
سیده زهرا اجاق، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست با موضوع «نسل در سپهر دانشگاه و تحولات فرهنگی» سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
ما در پیشنشستهای این همایش سعی کردهایم موضوع نسلها را در ابعاد مختلف مورد توجه قرار دهیم چراکه به نظرم باید مطالعات علم را در ایران استراتژیک بدانیم و تا زمانی که علم را استراتژیک ندانیم به نظر میرسد قدمی برنداشتهایم و تحولات نسلی هم از مسائلی است که جامعه علمی با آن مواجه است و در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و جاهای دیگر همواره مورد توجه بوده است. دانش و فرهنگ ما در فضای آکادمیک شکل میگیرد و فضای آکادمیک هم جنبههای هنجاری، شناختی، ادراکی و اجتماعی دارد و این وجوه مختلف مبتنی بر سبک زندگی و عملکردها و تجربیاتی است که چه ما و چه ذینفعان بیرونی با آن در ارتباط هستیم.
مسئله مهم در تحلیل نسلها
یکی از موضوعات مهمی که در دگرگونیهای اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد تضاد میان گروههای پیر و جوانان بر سر فرهنگها و هنجارها است، اما این فرهنگ و هنجارها از کجا میآید؟ این فرهنگ و هنجارها ناشی از تقابل ما با موقعیتهای مختلف است که در برخی موارد ممکن است ناسازگار تلقی شود. به همین دلیل است که عمدتا وقتی یک تغییر اجتماعی و محیطی مهم اتفاق میافتد از این حرف میزنیم که ظاهرا نسل جدیدی متولد شده است و در واقع شکل مواجه جدیدی با پدیدهها به وجود آمده است و این شکل مواجه است که نسل را میسازد.
ما روی جوانان تأکید زیادی داریم، چون تجربه تاریخی نشان داده که نسل جوان عامل اصلی تغییر هستند. اما مسئله این است که باید ویژگیهای نسلی را هم در نظر بگیریم و به عبارتی همانطور که از لحاظ علمی میتوانیم رویکردهای مختلفی را داشته باشیم در مواجهه با یک پدیده هم شیوه مواجه ما است که ما را در میان نسل قرار میدهد لذا نباید افراد را بر اساس سن آنها ارزیابی کنیم بلکه شیوه مواجهه آنها با رویداد اهمیت دارد. به نظر میرسد نکته مهمی که باعث تحول نسلی در ایران شد مواجه با تغییرات ارتباطی نوین بود. در واقع زمانی فهم نسل جوان سخت شد که فناوریهای ارتباطی به منصه ظهور رسیدند.
انواع فرهنگهای دانشگاهی
تعاملات نسلی در خلأ اتفاق نمیافتد بلکه در یک فضا رخ میدهند که ارزشها و فرهنگ را ایجاد میکند. عمده مطالعاتی که در فرهنگ پژوهش و فرهنگ آکادمیک انجام شده است نشان میدهند ساختارهای رسمی بر فضاهای غیر رسمی غلبه دارند و به قول هابرماس، زیست جهان را مستعمره خود قرار داده و در نتیجه فضای امید تضعیف شده است. علت این وضعیت را خیلیها سیستم متمرکز آموزش عالی میدانند. تجربه زیسته دانشگاهیان در این فضا اتفاق میافتد و پر از خودبیانگری و خلاقیت است. در این شرایط با دانشجویان به صورت خودجوش تعامل برقرار میکنیم، اما ضررش این است که ممکن است انگاره مثتبی که از خود و همکاران داریم و اساسا سرمایه دانشگاه زیر سوال برود. درباره رابطه علم و جامعه لازم است اشاره کنم که فضای زیستِ هیئت علمی در فضای علم، بینابینی تلقی میشود. یعنی بین فضای داخلی و بین الملل است. ما به عنوان هیئت علمی باید با این جامعه ارتباط برقرار کنیم.
فردی به نام یوهان گالتونگ معتقد است چهار نوع فرهنگ دانشگاهی را میتوان از هم متمایز کرد که یکی فرهنگ ساکسونی است که در آن بحث گفتگو تشویق میشود و عمدتا رهیافت تجربهمحور مد نظر است. فرهنگ تیوتونیک عمدتا به روابط استادی و شاگری تأکید میکند. فرهنگ گالیک به رابطه خطی و برابر بین استاد و شاگرد اشاره دارد. فرهنگ نیپونیک نیز که بیشتر در گذشته رواج داشته روابط عمودی و سلسله مراتبی را مورد توجه قرار داده است.
گالتونگ میگوید هر جامعهای فرهنگ دانشگاهی خاص خود را تولید میکند. در اینجا ما افراد متمایز از جامعه نیستیم و در واقع در برج عاج ننشستهایم که از بیرون بیخبر باشیم بلکه ما جامعهپذیر شدهایم و به همین واسطه در حوزه علم قرار میگیریم. به عبارتی ساختارها و روابط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، به سیستم دانشگاهی شکل میدهند. گالتونگ این حرفها را در سال ۱۹۸۱ یعنی چهل و اندی سال قبل زده و به رابطه علم و دانشگاه اشاره کرده است.
نقاط ضعف فرهنگ پژوهشی در کشور
درباره نقاط ضعف فرهنگ پژوهشی در کشور باید بگویم مطالعهای در سال ۱۳۷۸ مشاهده کردم که به ویژگیهایی همانند تقلیدگرایی، پرهیز از برخورد نقادانه و پرسشگرانه، تفرد و بیاعتنادی افراد دانشگاهی به همدیگر، و ضعف منطق علمی و شکِ سازمانیافته به عنوان برخی نقاط ضعف در فرهنگ دانشگاهی ایران اشاره شده بود. در سال ۱۳۸۵ نیز آقای مقصود فراستخواه، تحقیقی در همین زمینه انجام داده و به تقلبات و اخلاق علمی تمرکز کرده بود و تأکید داشت آنچه باعث میشود فرهنگ دانشگاهی توسعه پیدا نکند عدم توسعه فرهنگ ارزشیابی و وضعیت بحث برانگیز اخلاق حرفهای در محیطهای علمی و دانشگاهی است. وی معتقد است فرهنگ ارزشیابی نیازمند روحیات و اخلاق خودارزیابی و خودتنظیمی و التزام درونی به کیفیت، در میانِ یاران و ذینفعان آموزش عالی است. از نظر وی اخلاق علمی هم وضعیت بحثبرانگیزی در ایران دارد که خود ناشی از مسئلهآمیز بودن زمینههای موجود فرهنگ دانشگاهی و فرهنگ اجتماع علمی در کشور است.
وی به صورت مشخص سه منطق محیطی و زمینهای و ساختاری را مطرح میکند که بر فرهنگ دانشگاهی در ایران تأثیر میگذارد و اگر قرار است فرهنگ دانشگاهی درست شود ابتدا باید این سه مورد درست شده و ما در صورت بندی مسئله، سطوح مادی تعارض نسلی را نیز به خوبی درک کنیم. راه حل وی بسترهای تعاملی است یعنی خود دانشگاهیان باید دست به کار شده و با ایجاد انجمنهای علمی و نهادهای حرفهای، مشکلات را حل کنند.
آقای احمدی و همکاران نیز در سال ۱۳۹۵ کار خوبی انجام دادهاند و روند فرهنگ دانشگاهی از سال ۷۹ تا ۸۲ و ۸۲ تا ۹۴ را مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج جالبی در این پژوهش به دست میآید و مشخص میشود در زمینه بیتوجهی به هنجارهای اخلاق علمی مانند سرقت علمی مطالب دیگران، ضعف منطق علمی و شک سازمان یافته، توانایی یادگیری مستقل و تشویق به یادگیری مادام العمر، شاهد روند افزایش بودهایم. این وضعیت حرفهای زیادی در مورد فرهنگ دانشگاهی برای ما دارد و به صورت خلاصه تغییری که در این بازه زمانی داشتهایم این است که همچنان به روابط سلسله مراتبی علاقه داریم و دوست داریم دانشجو همچنان ما را استاد بداند، اما به سمت گفتگو هم برویم. به نظرم این روند همچنان خواهد داشت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۲، کدخبر: ۴۱۷۱۵۵۸، iqna.ir