پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۳۰۲۹
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۶
تحليل وضعيت حزبي موجود نشانه‌هايي از تغيير ماهيت نظام حزبي ايران، از نظام، در واقع، «دوحزبي» به «نظام حزب مسلط» دارد. به نظر مي‌رسد با حاشيه‌نشيني تدريجي جريان اصلاح‌طلبي، اكنون فقط جريان اصولگرايي با حضور در سه قوه و ساير عرصه‌هاي قدرت، به وضوح بر راي‌دهندگان، ساير احزاب سياسي، تشكيل دولت و برنامه سياست عمومي تسلط دارد و نقش حزب مسلط را ايفا مي‌كند. حزب مسلط (در اينجا، جريان اصولگرايي) در اكوسيستم سياسي وجود دارد كه اجازه رقابت انتخاباتي را مي‌دهد اما از آن، حزب مسلط در چرخه‌هاي متعدد انتخاباتي پيروز بيرون مي‌آيد و با ايجاد رابطه نزديك با قوه مجريه به «حزب قدرت» تبديل مي‌شود. نظام حزبي ايران به نظام تك‌حزبي مبدل نمي‌شود، زيرا ميان نظام تك‌حزبي و نظام حزب مسلط تفاوت وجود دارد. تفاوت نظام تك‌حزبي با نظام حزب مسلط در اين است كه در نظام تك‌حزبي، احزاب ديگر ممنوع هستند، اما در نظام‌هاي حزب مسلط، احزاب سياسي ديگر تحمل مي‌شوند و بدون مانع قانوني آشكار عمل مي‌كنند، اما شانس واقعي براي پيروزي ندارند.

شعارسال: این روز‌ها هنوز تنور انتخابات داغ نیست، اما تنور بررسی صلاحیت‌ها گرم است. فعالان حزبی و انتخاباتی در نقد وضعیت موجود به خالص‌سازی، عدم رقابت احزاب در انتخابات و در نتیجه عدم حضور مردم در پای صندوق‌های رای اشاره می‌کنند. اما در واقع به نظر می‌رسد ایران یک بار دیگر در حال تغییر و پوست‌اندازی نظام حزبی است؛ آهسته و آرام. گفتم «یک بار دیگر»، چون از ابتدای انقلاب چندین بار ماهیت نظام حزبی ایران بی‌صدا تغییر کرده، اما ذی‌نفعان سخنی بر زبان نیاورده‌اند.

پوست اندازی نظام حزبی در ایران + از حزب حاکم تا نظام چند حزبی، تک حزبی و حاکمیت غیر معتقد به احزاب

در میان دانشمندان علوم سیاسی، وجود انتخابات آزاد و منصفانه و به‌طور منظم حداقل شرط یک دموکراسی (رژیم دموکراتیک) در نظر گرفته می‌شود (دال ۱۹۷۱؛ دیاموند ۱۹۹۹). حزب سیاسی نیز به عنوان یک گروه سیاسی تعریف می‌شود که دارای ساختار سازمانی ثابت و پایدار است، رسما بخشی از فرآیند انتخابات را برعهده دارد و می‌تواند به‌طور منظم از نامزد‌های انتخابات (آزاد یا غیرآزاد) حمایت کند (سارتوری ۱۹۷۶). به این ترتیب، احزاب سیاسی به دنبال در دست گرفتن کنترل مکانیسم دولتی با حمایت عمومی و مردمی در قالب ترتیباتی به نام نظام حزبی هستند که احزاب سیاسی در آن فعالیت می‌کنند. باید گفت که ماهیت احزاب سیاسی، یا به‌طور خاص سازمان آنها، یک عامل ضمنی، اما یک متغیر کلیدی برای تحلیل نظام حزبی خارج از تعداد آن‌ها ظاهر می‌شود. بر این مبنا، نظام‌های حزبی قابل شناسایی هستند که عبارتند از:

نظام تک‌حزبی: نظامی که در آن یک حزب سیاسی، معمولا بر اساس قانون اساسی موجود، حق تشکیل دولت را دارد، یا تنها یک حزب کنترل انحصاری بر قدرت سیاسی دارد.

نظام حزبی مسلط: نظامی که در آن دسته‌ای از احزاب/ سازمان‌های سیاسی وجود دارد که در انتخابات پیروز شده‌اند و شکست آینده آن‌ها قابل تصور نیست یا برای آینده قابل پیش‌بینی بعید است.

نظام دوحزبی: نظامی که در آن تنها دو حزب یا اتحاد که معمولا در دو طرف مرکز قرار می‌گیرند، شانس واقعی برای تشکیل اکثریت را دارند. احزاب دیگر بسیار جزیی یا صرفا منطقه‌ای هستند.

نظام چندحزبی: نظامی که در آن احزاب سیاسی متعددی توانایی به دست آوردن کنترل ادارات دولتی را به صورت جداگانه یا ائتلافی دارند.

نظام غیرحزبی: نظام حکومتی یا سازمانی به گونه‌ای که انتخابات سراسری و دوره‌ای بدون اشاره به احزاب سیاسی انجام شود.

در ایران، اما نظام حزبی در ابتدای انقلاب، نظام چندحزبی بود. از انتخابات مجلس سوم، با وجودی که ظاهرا هنوز نظام چندحزبی برقرار بود، اما رقابت برای کسب قدرت به دو گفتمان «چپ» و «راست» اسلام‌گرا مبدل شد.

سال‌ها است که در واقع، احزاب سیاسی مختلف با دو ایدئولوژی سیاسی مشترک، تحت عنوان دو جریان اصلی، اصولگرایان (راست) و اصلاح‌طلبان (چپ)، عمده فعالیت‌های انتخاباتی و بسیج مردم پای صندوق‌های رای به منظور رقابت برای کسب قدرت را برعهده داشته‌اند و همواره حضور یکدیگر را، کم و بیش، به دلیل نیاز به حضور «دیگری» برای رقابت قطبی شده و برگزاری هیجان‌انگیز انتخابات و حضور حداکثری مردم برمی‌تابیدند. به نظر می‌رسد آن‌ها منعکس‌کننده یک نظام حزبی دوتایی واقعی در داخل یک نظام چندحزبی ظاهری بودند که کشور را به دو تیم آشتی‌ناپذیر تقسیم می‌کردند: یکی که خود را نماینده ارزش‌های اسلامی سنت‌گرا می‌داند و ساختارگرا است و دیگری که خود را نماینده ارزش‌های مردم‌سالاری دینی تجدیدنظرطلب می‌داند و ساختارشکن است. هر دو معتقدند که آن‌ها ایران واقعی هستند. ایرانی‌ها بر سر حمایت از احزاب سیاسی - نه فقط در مورد اینکه از کدامیک حمایت کنند، بلکه در مورد اینکه آیا اصلا از احزاب سیاسی حمایت کنند یا خیر - اختلاف نظر دارند. بسیاری از همذات‌پنداری با آن‌ها اجتناب می‌کنند.

برخی دیگر به وفاداران سرسخت تبدیل شده‌اند. برخی دیگر هرازگاهی، به خصوص در فصل انتخابات، آن‌ها را دنبال می‌کنند، اما نه برده‌وار. افراد و گروه‌های زیادی که به‌طور منظم در یکی از این دو تیم جای نمی‌گیرند، جای دیگری برای رفتن ندارند. این دو جریان سال‌ها حضور یکدیگر را تحمل کردند و هر چند وقت یک‌بار، یکی از آن دو، عرصه قدرت را در دست گرفتند تا مشکلات را حل کنند. اما مشکلات حل نشد و سیاست با حاصل جمع صفر و قطبی شده، نارضایتی مردم از سیاست دو حزب را در بالاترین حد خود قرار داد؛ به گونه‌ای که درصد بالایی از ایرانی‌ها می‌گویند که اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در نمایندگی از رای‌دهندگان خود چنان ضعیف عمل می‌کنند که باید راهکاری اندیشید.

تحلیل وضعیت حزبی موجود نشانه‌هایی از تغییر ماهیت نظام حزبی ایران، از نظام، در واقع، «دوحزبی» به «نظام حزب مسلط» دارد. به نظر می‌رسد با حاشیه‌نشینی تدریجی جریان اصلاح‌طلبی، اکنون فقط جریان اصولگرایی با حضور در سه قوه و سایر عرصه‌های قدرت، به وضوح بر رای‌دهندگان، سایر احزاب سیاسی، تشکیل دولت و برنامه سیاست عمومی تسلط دارد و نقش حزب مسلط را ایفا می‌کند. حزب مسلط (در اینجا، جریان اصولگرایی) در اکوسیستم سیاسی وجود دارد که اجازه رقابت انتخاباتی را می‌دهد، اما از آن، حزب مسلط در چرخه‌های متعدد انتخاباتی پیروز بیرون می‌آید و با ایجاد رابطه نزدیک با قوه مجریه به «حزب قدرت» تبدیل می‌شود.

نظام حزبی ایران به نظام تک‌حزبی مبدل نمی‌شود، زیرا میان نظام تک‌حزبی و نظام حزب مسلط تفاوت وجود دارد. تفاوت نظام تک‌حزبی با نظام حزب مسلط در این است که در نظام تک‌حزبی، احزاب دیگر ممنوع هستند، اما در نظام‌های حزب مسلط، احزاب سیاسی دیگر تحمل می‌شوند و بدون مانع قانونی آشکار عمل می‌کنند، اما شانس واقعی برای پیروزی ندارند.

اما تغییر نظام حزبی در ایران و ایجاد نظام حزب مسلط و حضور یک‌تنه اصولگرایان در جریان انتخابات‌های گوناگون، به خصوص انتخابات مجلس شورای اسلامی، ممکن است موجب شود که بخشی از مردم ایران با وضعیت موجود هم‌ذات‌پنداری نکرده، به سمت صندوق‌های رای جذب نشوند.

به نظر می‌رسد، جریان مسلط راه‌حل را در ایجاد «دیگری» حزب مسلط در داخل همان جریان مسلط دیده است. به این معنا که جایگاه جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات آتی به‌وسیله جریان دیگری در داخل جریان اصولگرایی پُر شده، قطبی‌سازی و تلاش برای ایجاد هیجانات انتخاباتی و بسیج مردم پای صندوق رای شکل خواهد گرفت. به احتمال قوی، دلیل رد «نظام انتخاباتی تناسبی» نیز همین تفکر شکل‌گیری «نظام حزب مسلط» است، زیرا نظام انتخاباتی تناسبی با «نظام چندحزبی» باید همراه باشد که در آن احزاب به نسبت تعداد آرایی که اعضای‌شان کسب می‌کنند، کرسی‌های پارلمان را به دست می‌آورند. از این رو، در غیاب نظام چندحزبی، همان «نظام انتخاباتی حداکثری دومرحله‌ای» را باید ادامه داد تا رقابت درون جناحی بتواند شکل گیرد. تحلیل این وضعیت نشان می‌دهد احزاب اصولگرا با حضور رقابتی در داخل جریان مسلط اصولگرایی در نظر دارند هیجان انتخاباتی را خود رقم بزنند و تلاش کنند نظام حزبی جریان مسلط را شکل داده، تقویت کنند.

شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت پیشخوان، تاریخ انتشار: 11آذر1402، کدخبر: 309826، www.pishkhan.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین