پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۳۷۰۵
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۳
واتسلاو هاول در کتاب " قدرت بی قدرتان" در وصف حکومت های توتالیتر معتقد است این حکومتها چون در همان آغاز همه نیروهای سیاسی مخالف را از بین می برند مجبورند در مرحله بعد به زندگی روزمره مردم تجاوز کنند و با در اختیار گرفتن ابعاد متفاوت زندگی روزمره مردم بر آنها اعمال قدرت کنند. هاول معتقد است در اینجا سیاست تبدیل به منازعه میان دو برداشت مختلف از زندگی می شود: « زندگی در دایره حقیقت »؟ یا «زندگی در دایره ریا و دروغ و سکوت».؟به باور هاول، رژیم های توتالیتر زندگی روزمره مردم را تبدیل به زندگی در ریا و دروغ و سکوت می کنند.هاول معتقد است قدرت اصلی یک نظام توتالیتر سربازان و اسلحه ها و باتوم های آن رژیم نیستند. برعکس، قدرت اصلی این نظام های سیاسی مردمی هستند که به «زندگی در دایره ریا و دروغ ادامه می دهند».به باور هاول، قدرت واقعی یک نظام سیاسی توتالیتر ریشه در جامعه ای دارد که «از اخلاق دل بریده است» و «در دایره ریا و دروغ زندگی می کنند و به جامعه خود تعرض و تجاوز می کنند».

شعارسال: آوازه حکومت‌های توتالیتر یا تمامیت‌خواه، پس از جنگ جهانی دوم بر سر زبان‌ها افتاد. امروزه نیز به واسطه تحولاتی که در فضای سیاسی جهان اتفاق افتاده است، بار دیگر زمزمه‌های توتالیتاریسم شنیده می‌شود.

اما این تمامیت‌خواهی چیست و چنین حکومت‌هایی دنبال چه هستند؟ چه ویژگی‌هایی این نظام‌ها را از دیگر اشکال حکومت متمایز می‌کند؟ کدام کشور‌ها در طول تاریخ تحت این طلسم قرار گرفته‌اند و در نهایت سرنوشت این حکومت‌ها چه بوده است؟

زندگی در سایه وحشت؛ حکومت توتالیتر چه بر سر جامعه بشری می‌آورد؟

در این مقاله قصد داریم به این سؤالات پاسخ بدهیم و درباره توتالیتاریسم بیشتر بدانیم. تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.

به چه حکومتی توتالیتر می‌گویند؟

توتالیتاریسم یا تمامیت‌خواهی به شکلی از حکومت سیاسی است که در آن هیچ‌چیز قدرت دولت را محدود نمی‌کند و تقریباً همه‌چیز و همه جنبه‌های زندگی عمومی و خصوصی مردم تحت کنترل دولت است.

همانطور که از نام این سیستم برمی‌آید، دامنه آنچه تحت قدرت و کنترل توتالیتر‌ها قرار می‌گیرد، بسیار وسیع است و تمام موضوعات سیاسی، اقتصادی و عقاید و باور‌ها و سبک زندگی مردم را شامل می‌شود.

تمامیت‌خواهی صفت رژیم‌هایی است که با استفاده از قدرت و با اصل ایجاد وحشت در جامعه، در کلیه امورد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به شکل انحصاری و با ایجاد فضای خفقان دخالت می‌کند.

کنترل شدید همه ابعاد زندگی مهم‌ترین ویژگی یک حکومت توتالیتر است

هانا آرنت، فیلسوف آلمانی که به خاطر آثارش در حوزه فلسفه سیاسی مشهور است، در کتاب مهم خود با عنوان توتالیتاریسم چنین معتقد است هر اندازه که حضور فردی انسان‌ها در جامعه کمرنگ‌تر شود، هویت و فردیت از بین برود و عرصه خصوصی در اجتماع گم شود، به همان میزان آزادی و برابری در مقابل قانون نیز از بین می‌رود. در چنین شرایطی است که حکومت تمامیت‌خواه مجال بروز و ظهور می‌یابد.

کتاب توتالیتاریسم یکی از بهترین کتاب‌هایی است که درباره حکومت‌های توتالیتر، ظهور و سقوط آنها، ریشه‌های شکل‌گیری توتالیتاریسم و مقابله با آن نوشته شده است. مطالعه این کتاب یا خلاصه آن را از دست ندهید.

مفهوم توتالیتاریسم در فضای سیاسی ملتهب قرن بیستم و در میان فاشیست‌های ایتالیایی شکل گرفت که حاکمیت بنیتو موسولینی را به دنبال داشت.

یکی از بارزترین ویژگی‌های این رژیم‌ها، آن‌گونه که در ایتالیای موسولینی و آلمان نازی هم آشکار بود، وجود ایدئولوژی ملی است که برای معنا و جهت دادن به باور‌ها و تحرکات جامعه به کار گرفته می‌شود.

به گفته برخی محققان، عصاره تفکر توتالیتاریسم را در این جمله موسولینی می‌توان یافت: «همه‌چیز در داخل کشور [است]. هیچ چیز در خارج از کشور [نیست]. هیچ‌چیز و هیچ‌کس مخالف دولت نیست.»

ویژگی‌های نظام تمامیت خواه

محققان سیاسی چند ویژگی مهم را برای شناسایی نظام‌های توتالیتر برشمرده‌اند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

تبلیغات گسترده و همه‌جانبه دروغین (استفاده حداکثری از پروپاگاندا)
اعمال نظارت شدید بر رسانه‌ها و سانسور گسترده در مطبوعات، رسانه‌ها، کتب و…
اقتصاد بسته دولتی و سیاست‌های اقتصادی سوسیالیستی
سرکوب مخالفان و زیاد بودن شمار زندانیان سیاسی
حاکم بودن یک ایدئولوژی رسمی و حکومتی که معیار سنجش همه‌چیز است
سیستم اطلاعاتی و امنیتی پیچیده
نظام تک‌حزبی و سرکوب احزاب مخالف
انحصار رسانه‌ای و عدم وجود رادیو و تلویزیون خصوصی
شخصیت‌پرستی و مقدس‌سازی سران حکومت و ارزش‌ها و آرمان‌های حاکمیت
محدود بودن آزادی‌های فردی

تفاوت حکومت توتالیتر با حکومت پساتوتالیتر

در سال‌های اخیر مفهومی جدید در کنار توتالیتاریسم شکل گرفته است که تحت عنوان پساتوتالیتاریسم شناخته می‌شود. حکومت‌های پساتوتالیتر را واتسلاف هاول در کتاب قدرت بی قدرتان برای اولین بار توصیف می‌کند.

او می‌گوید حکومت‌های استبدادی را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول حکومت‌هایی هستند که آشکارا ظالمانه‌اند. حاکمان با زور سرنیزه به حکومت رسیده‌اند یا از حمایت بیگانگان بهره برده‌اند و دستگاه قدرت با هر روشی مردم را به اجرای اراده خود مجبور می‌کند.

نوع دوم حکومت‌های استبدادی، حکومتی است که مثل نوع اول، مردم را مطیع خود می‌خواهد و کنترلی همه‌جانبه بر مردم اعمال می‌کند. اما تفاوت در اینجاست که این حکومت‌های نوع دوم، کمتر نیازمند زور سرنیزه است؛ چرا که مردم خواه ناخواه و براساس باور‌های عمدتاً ایدئولوژیک با سیاست‌های دولت همراه می‌شوند.

چنین حکومتی که در آن دستان حکومت در هر قدم، مردم را لمس می‌کند، اما با دستانی که از آستین ایدیولوژی بیرون آمده است، نظام پساتوتالیتر خوانده می‌شود.

نمونه‌هایی از نظام‌های توتالیتر

هانا آرنت در کتاب توتالیتاریسم که پیشتر به آن اشاره کردیم، درباره دو حکومت صحبت می‌کند که نماد بارز تمامیت‌خواهی و نمونه‌های واقعی چنین نظامی هستند: آلمانِ نازی و شوروی در زمان استالین. با این حال در حال حاضر نیز تعدادی از کشور‌ها در گوشه گوشه جهان، درگیر چنین حکومت‌هایی هستند.

آلمان نازی

بسیاری از محققان دوران حکومت هیتلر بر آلمان را مشهورترین و آشکارترین حکومت توتالیتری تاریخ می‌دانند. این دوران سیاه که برای بسیاری از ما تداعی‌کننده جنگ جهانی، هولوکاست، یهودستیزی، نژادپرستی و ملی‌گرایی افراطی است، تقریباً همه ویژگی‌های مذکور را داشت.

پروپاگاندای حکومتی (یکی از ویژگی‌های مهم این حکومت‌ها) در آلمان نازی نقش بسیار مهمی ایفا می‌کرد، به گونه‌ای که وزارت پروپاگاندا در دولت هیتلر برای رسیدگی به این امر ایجاد شد.

اقداماتی مانند برگزاری المپیک و نشان داده چهره‌ای مثبت از آلمان به جهان، راهپیمایی‌های گسترده و پخش مکرر سخنرانی‌های هیتلر بخشی از تبلیغات گسترده و دروغین آلمان نازی بود که هدف آن سرپوش گذاشتن بر جنایاتی مانند کشتار یهودیان در اردوگاه‌های کار اجباری بود.

اقیانوسیه

یک نمونه دیگر از حکومت‌های تمامیت‌خواه، آن چیزی است که جورج اورول نویسنده انگلیسی در کتاب ۱۹۸۴ شرح می‌دهد. این کتاب یکی از معروف‌ترین کتاب‌های سیاسی جهان است که در قالب رمان نگاشته شده است و داستان زندگی در سایه یک رژیم تمامیت‌خواه را شرح می‌دهد.

جورج اورول در این کتاب که در ژانر پادآرمانشهری به خوبی حکومتی را به تصویر می‌کشد که تمام ویژگی‌های یک حکومت توتالیتر را نشان می‌دهد. حکومتی در شهری خیالی که شدیدترین سانسور‌ها را بر مطبوعات اعمال می‌کند و دستگاه‌هایی را تعبیه کرده است که ناظر تمام اعمال شهروندان است.

در لندن ویران که اکنون بخشی از کشور اقیانوسیه است، مردم جاسوس یکدیگر هستند، تبلیغات گسترده بر در و دیوار شهر دیده می‌شود، اما غذا جیره‌بندی است، عشق ممنوع است و از آزادی تنها نامی بر جای مانده است.

وقایع کتاب ۱۹۸۴ اگرچه خیالی است، اما غیرواقعی نیست چرا که بار‌ها و بار‌ها در تاریخ چنین حکومت‌های توتالیتری ظهور کرده‌اند. این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که قدرت گرفتن این حکومت‌ها تا حد می‌تواند خطرناک باشد و چه پیامد‌های فاجعه‌باری دارد.

کوبا

کوبا یکی از معدود حکومت‌های مارکسیست-لنینیست و تک‌حزبی باقی‌مانده در جهان است که پس از مرگ فیدل کاسترو، برادرش رائول رهبری آن را در دست دارد. سال‌ها سرکوب مخالفان و سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد، ویرانه‌ای از این کشور برجای گذاشته است.

با وجود رشد چشمگیر در زمینه‌هایی، چون سوادآموزی و سیستم درمان، مشکلاتی، چون فقر کمرشکن و نبود آزادی‌های اجتماعی و فردی کیفیت زندگی اهالی کوبا را به شدت تحت‌تأثیر قرار داده است. اقتصاد این کشور به‌طور کامل در قبضه دولت است و بخش خصوصی اجازه فعالیت ندارد؛ مسئله‌ای که باعث کمبود گسترده مواد غذایی و سایر کالا‌های مصرفی شده است.

چه عاقبتی در انتظار نظام‌های توتالیتر است؟

بار دیگر به کتاب توتالیتاریسم هانا آرنت برمی‌گردیم. آرنت معتقد است در طول حیات یک نظام تمامیت‌خواه سه مرحله رخ می‌دهد.

مرحله اول زمانی است که این نظام پا می‌گیرد و ظهور می‌کند. در این مرحله مردم به سادگی حکومت جدید را می‌پذیرند و چه بسا به آن علاقه‌مند هستند.

آن‌ها سرمست از ایدئولوژی حاکم، از رهبران حکومت حمایت می‌کنند و باور دارند که این ایدئولوژی و این حکومت اجتماع و زندگی آن‌ها را سامان خواهد داد. آن‌ها چنان خوشحالند که گویی بهشت گمشده خود را یافته‌اند.

اما کمی بعد و با گذشت زمان ورق برمی‌گردد و وارد مرحله دوم می‌شوند. در این مرحله مردم چشمشان را به روی واقعیت‌ها باز می‌کنند. آن‌ها در می‌یابند که هیچ یک از وعده‌های حکومت تحقق نیافته و هیچ یک از ابعاد زندگی که در کنترل شدید دولتی قرار دارد، سامان نیافته است.

در این مرحله بقای نظام آرام آرام به خطر می‌افتد. برخی به فکر اصلاحات می‌افتند، اما چون اصول ایدئولوژیک غیرقابل‌تغییر هستند، اصلاحات نیز راه به جایی نمی‌برد.

در نهایت لاجرم به مرحله سوم و نهایی می‌رسیم. زمانی که نارضایتی‌ها به حداکثر رسیده و خطر سقوط بیش از پیش حکومت را تهدید می‌کند.

در این مرحله رهبران و سران حکومت برای بقا به هر چیزی متوسل می‌شوند و حتی از متوسل شدن خشونت آشکار نیز ابایی ندارند. سرکوب معترضان، از بین بردن احزاب مخالف، تشدید سانسور و ارعاب و پروپاگاندا در این مرحله به اوج می‌رسد.

اما به نظر می‌رسد هیچ یک از اقدامات حکومت دیگر راهگشا نیست. دایره افراد معتمد حکومت روز به روز تنگ‌تر، ناکارآمدی‌ها گسترده‌تر و اعتراضات شدید‌تر می‌شود. در نهایت سیل اعتراضات مردمی، سد را می‌شکند و همه‌چیز را با خود می‌برد.

سخن آخر

حکومت توتالیتر، حکومتی است که تمام ابعاد زندگی شهروندان را به شدت کنترل می‌کند و با ایجاد وحشت و بهره‌گیری از ایدئولوژی و پروپاگاندای گسترده به بقای خود ادامه می‌دهد.

شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت بوکاپو، تاریخ انتشار:-، کدخبر:-، bookapo.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین