پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 27
کد خبر: ۵۴۶۲۴
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۸
مرتضی زمانیان اقتصاددان می گوید:«نمی توان ارز مبادله ای را به این سادگی از مراودات تجاری و اقتصاد حذف کرد،چون افراد زیادی آسیب می بینند.»

شعار سال: يكسان سازی نرخ ارز خواسته بخش خصوصی است؛البته مسئولان بانك مركزی هم اجراي آن را وعده داده اند. استدلال بانك مركزی اين است كه اجراي اين سياست، حتما شرايط خاص خود را مي طلبد.شرايطي كه بايد بانك مركزی آن را مهيا شده ببيند تا شوك تازه ای به اقتصاد وارد نشود.در حال حاضر فاصله ارز رسمي مبادله ای با ارز بازار آزاد رقمی در حدود 400 تومان(درنوسان) است.در خوشبينانه ترين حالت اگر تورم كنوني حفظ شود و فاصله دو نرخي - آزاد و رسمی- در بازار آزاد تا نيمه اول سال حفظ شود،امكان يكسان سازي نرخ ارز وجود خواهد داشت.چرا كه در اين شرايط شوك ناشي از اين رقم چندان بالا نخواهد بود.اما اگر تورم بين المللي و قدرت گرفتن دلار را در بازار جهانی محاسبه كنيم،قيمت ارز در محدوده كنونی باقي نخواهد ماند.اين پيش بينی را خيلي از موسسات مطالعات اقتصادی و كارشناسان اقتصادی مطرح كرده اند.البته بانك مركزي،دورنمای اين شرايط را ديده است؛شايد درست به همين دليل بود كه اجراي سياست ارز تك نرخی را در سال جاری از دستور كار خارج كرد.با اين حال بخش خصوصی به عنوان مهمترين بخش مطالبه كننده اجراي اين سياست، در تمام محافل اين خواسته را مطرح مي كند.تازه ترين مورد آن اظهارات مسعود خوانساری رييس اتاق بازرگانی و صنايع و معادن تهران است كه روز گذشته از بانك مركزی خواست ، سال آينده يكسان سازي نرخ ارز را اجرايی كند.درمقابل گروهی هم معتقدند كه اجراي سياست ارز تك نرخي بدون توجه به شوك هايي كه به اقتصاد وارد مي شود،براي اقتصاد ايران تبعاتی درپي خواهد داشت. مرتضی زمانيان از آن گروه اقتصادداناني است كه معتقد است سياست ارز تك نرخی بايد به تدريج اجرايي شود. با مديرگروه مطالعات اقتصادي انديشكده مطالعات حاكميت و سياست گذاری دانشگاه صنعتی شريف در كافه خبر خبرآنلاين گفت وگو كرده‌ايم:

*یکسان سازی نرخ ارزیکی از موضوعاتی است که مطالبه بخش خصوصی در سال جاری بوده است،اما به دلیل نوسان نرخ ارز این طرح اجرایی نشده است. امسال حتی ارز چند نرخی هم شد.به نظر شما موانع اجرای ارز تک نرخی چیست؟

تک نرخی کردن هزینه ای دارد.مکانیزمی پیچیده دارد. شما پرسیدید چه موانعی وجود دارد؛پاسخ این سئوال را با یک سئوال دیگر می توان تکمیل کرد که آیا دولت و شرایط کنونی اقتصاد ایران، توان این شوک را دارد که ارزمبادله ای حذف شود؟ این مهمترین موضوع دراجرای سیاست ارز تک نرخی است.دو نظر در این رابطه وجود دارد؛ گروهی معتقدند که اگر نرخ ارز مبادله ای حذف شود، به دلیل آنکه میزان کالاهای وارداتی یا واسطه ای افزایش می یابد، تولید کننده ای که با ارز مبادله ای تولید می کرد،دچار شوک می شود.قیمت کالاها افزایش می یابد.در نتیجه ممکن است برخی تولیدکننده ها از دور تولید خارج شوند. در نتیجه آنها می گویند اینگونه اقتصاد کشور آسیب می بیند. در مقابل گروهی می گویند مفاسد ارز مبادله ای آنقدر بالاست که اصلا صرف نمی کند که ارز را تک نرخی نگه داریم.هرچند موافقانی هم همانطور که اشاره کردید در بین صادرکننده ها دارد.اما درباره اینکه آیا این امکان برای تک نرخی کردن ارز در سال آینده وجود دارد، را باید بانک مرکزی پاسخ بدهد که آیا این ظرفیت را در اقتصاد ایران می بیند،یا خیر؟ از سویی شرایط کنونی هم فسادبرانگیز است. ارز چند نرخی خود منشا فساد است.از سویی باید در نظر داشت ارز مبادله ای بخش نیازمند به ارز ارزان را تحت پوشش قرارداده است و حذف این ارز ممکن است به این گروه آسیب بزند.

*از چه لحاظ؟

چون وقتی مکانیزم حمایتی را از ارز مبادله ای جدا کنید، مثلا کسانی که نیاز به داروی خاصی دارند،دچار آسیب می شوند.درحالی که باید برای این گروه چاره اندیشی شود و تحت پوشش ارز ارزان تر قرار بگیرند.نمی توان ارز مبادله ای را به این سادگی حذف کرد چون افراد زیادی آسیب می بینند.البته گروههایی که به دولت فشار می آورند که ارز یکسان شود، عمدتا این مسایل را در نظر نمی گیرند.با این حال مفاسد دو نرخی هم مشخص است.تنها راه این است که دولت مکانیزم جایگزین برای حل این مشکل پیدا کرد.

البته اقتصاددانان طرفدار بازار آزاد معتقدند که دولت باید به سرعت ارز را برای حمایت از صادرات تک نرخی کند.

همیشه این بحث وجود داشته است؛اصلاحات نرخ ارز به دو شیوه است.تدریجی و دفعی است. اصلاحات دفعي تاکید می کند که اگر یکباره نرخ ارز آزاد شود،منافع گروهی به خطر می افتد. اما در مقابل گروهی می گویند یکبار شوک را به جامعه وارد کنید و اثرات ارز تک نرخی را در همان یک شوک جبران کنید. از سویی گروهی معتقدند که همان یک شوک هم ممکن است جامعه را بهم بریزد. اقتصادی که موانعی مثل اقتصاد ما دارد،بهتر است ارز به صورت تدریجی یکسان سازی شود. اقتصادی که این موانع را ندارد، بهتر است به صورت دفعي ارز را یکسان سازی کند.چون در این شیوه یکبار تطبیق کفایت می کند.

*یعنی توصیه به یکسان سازی تدریجی نرخ ارز دارید؟

به نظرم این بهترین راهکار است.

*موضوع دیگری در حوزه بازار پول برای سال آینده، وضعیت بحرانی بانکهاست.آنطور که مسئولان دولتی اعلام می کنند تسهيلات تکليفي جا مانده از سالهای گذشته سبب شده تا مطالبات زیادی برای بانکها شکل بگیرد وتوان تسیهلات دهی بانکها کاهش یابد. البته از سویی هم آماربدهی های بانکی نشان می دهد که سهم تسهيلات تکليفي است رقم چندان بالایی نیست.به نظر شما برای عبور از بحرانی که بانکها را تهدید می کند،چه باید کرد؟

به نظر من مساله بحران بانکي تسهيلات تکليفي نيست. زیرا تسهيلات تکليفي مربوط به بانکهاي دولتي است.اگر در گذشته دولت بانکها را مجبور کرده که به گروهي تسهيلات پرداخت کنند که افراد ذي صلاحي نبوده و هم اکنون به همين دليل نتوانسته اند آنرا بازپرداخت کنند،چطور بانک‌های خصوصی هم مشکل تسهیلات دهی دارند؟ الان بانک‌هاي خصوصي هم مطالبات غير جاري قابل توجهی دارند. چرا اين ميزان مطالبات غيرجاري ایجاد شده؟

*چرا اين اتفاق افتاده است؟

يک مورد همان داستان حسابداري تعهدي است که سبب شده تا مديران بانک‌ها انگيزه اي براي پيچ و خم هاي نقدکردن مطالبات خود نداشته باشند. در نتيجه چون مديربانك نمي خواهد در دوران مديريتش زياني شناسايي شود، زيان ناشی از عدم وصول مطالبات بانک را به تاخير مي اندازند و در عين حال ، سود بيشتري را به نام خودش ثبت کند. لااقل به نظر مي رسد بانکهاي دولتي از لحاظ مطالبات غيرجاري بهتر عمل کرده اند. البته منظور من اين نيست که تسهيلات تکليفي مهم نيست، اما اگر کسي مي گويد، مشکل اصلي مطالبات غيرجاري تسهيلات تکليفي است، بايد اين توضيح را بدهد که چرا بانکهاي خصوصي وضعيت بدتري دارند؟

*در حوزه بانكي، نرخ سود بانكي یکی از چالش های سال آینده است.رقابت بانكها در اين رابطه سبب شده تا بانكها حتي مصوب شوراي پول و اعتبار را زيرپا بگذارند و سودهايي به مراتب بيشتر از آنچه بانك مركزي در مرداد ماه ابلاغ كرد، پرداخت كنند.چرا چنین اتفاقی افتاده است؟

بانكها زماني ورشكست مي شوند كه مردم بخواهند پول خود را از بانك بيرون بكشند يا به تعبيري به بانك ديگري انتقال بدهند. يک محرك اين انتقال هم پيشنهاد سود بيشتر است. نرخ هاي سود هم بسته بهزمان آن یعنی ميان مدت،كوتاه مدت يا بلند مدت متفاوت است. صدها نوع قرارداد با شرايط مختلف وجود دارد كه مي تواند رقابت ها بين بانكها را براي پرداخت سود بالاتر تند تر كند.از سويي موضوع خلق پول هم اتفاق مي افتد.مجموعه اين عوامل باعث مي شود بانك از روز اول بدهكار تر شوند و اين بسيار خطرناك است . در مجموع روش هاي مختلف محاسبات وجود دارد که در نهايت بانکها بتوانند سود مورد نظر خود را اعمال کنند و کنترل بانك مركزي به صورت دستوري راه حل شدني و مناسبي نيست.

*آقای دکتر سال آینده،پیش بینی هایی که درباره بودجه شده است رشد اقتصادی 7.4 درصد است. البته استمرار تورم تک رقمی و کاهش نرخ بیکاری هم از دیگر شاخص هایی است که برآن تاکید شده است.به نظر شما رشد 7.4 درصدی چقدر قابل تحقق است؟

اصلی در اقتصاد وجود دارد که می گوید،گذشته را بررسی کنید ولی آینده را پیش بینی نکنید.بنابراین معلوم نیست که سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.سال آینده قرار است اولین سال اجرای برنامه ششم باشد. در رابطه با برنامه ششم دو نکته وجود دارد؛اول اینکه در برنامه ششم راهکارهای دستیابی به رشد اقتصادی میانگین 8 درصدی در طول برنامه دیده نشده است.همه رشدها قابل تحقق است، اما مکانیزمی برای آن اندیشیده نشده است.آیا برنامه ای برای افزایش بهره وری وجود دارد؟ آیا برنامه ای برای اصلاح نظام بانکی دیده شده است؟ پاسخ اینها همه خیر است. بنابراین تحقق رشد اقتصادی 7 درصدی که دولت اعلام می کند،کمی بعید به نظرمی رسد.

ولی استدلال این است که دو فصل رونق را پشت سر گذاشته ایم و از رکود خارج شده ایم.

به نظر این پرش بزرگي است؛ اما نکته این است که اقتصاد ایران یک دوره زمانی کاهش زیاد درآمد نفتی را پشت سرگذاشته است.با از عبوراز این دوران وافزایش دوباره قیمت نفت، در این اقتصاد هیچ کاری هم نکنید رشد منفی صفر می شود.حتی اگر افزایش تولیدی هم اتفاق نیفتد.بنابراین اگربخشی از رشد منفی اقتصاد در اثر کاهش قیمت نفت بوده،با بازگشت قیمت ها بدون افزایش تولید رشد صفر و به سمت مثبت شدن می رود.حال به این رشد مثبت هم افزایش تولید اضافه کنید،قطعا رشد ها مثبت می شود.درنتیجه رشد 7.4 درصدی با این استدلال معنا می یابد. از سویی در این دوران شوکی هم به اقتصاد وارد نشده است.بنابراین رشد منفی به رشد مثبت خیلی کار خاصی نیست.مگر اینکه کشور در شرف روشکستگی بزرگ باشد.از سویی در نظر داشته باشید که افزایش تولید و قیمت نفت در سال جاری اتفاق افتاده است . تازمانی که مکانیزم و پیشنهاد سازنده ای برای دستیابی به رشد اقتصادی 7 درصدی سال آینده نبینم، نمی توانم بگویم این رشد اتفاق می افتد یا خیر.از طرفی رشد نفت رانباید خیلی در اقتصاد ایران جدی گرفت.زمانی که نفت رشد می کند،معمولا بقیه اقتصاد تکان می خورد.به این معنی وقتی رشد به7 درصد جهش کرد پربیراه نیست که بقیه اقتصاد رشد داشته باشد.اگر این مکانیزم کار کند،رشد نفت به سایر بخش های اقتصاد هم می رسد.بنابراین در اینکه رشد نفت بتواند در سالهای آینده اقتصاد را حرکت بدهد،بسته به همبستگی بین رشد اقتصاد با رشد نفت دارد.

دولت از سال گذشته برای خروج از رکود دولت چند بسته ارایه کرد.این بسته ها بیشتر شبیه مُسکن بود و تاثیر بلند مدت نداشت اما برخی ها می گویند این بسته ها برای برخی صنایع از جمه صنعت خودروسازی بسیار مفید بوده و الان دیگر خودروسازها تولیداتشان در انبار نمی ماند.اما بقیه صنایع وضعیت خوبی ندارند.

سیاست های حمایتی این گونه ا، عموما در اقتصاد همه جای دنیا وجود دارد و آثار کوتاه مدت هم دارد.مطالعه ای که انجام شده این است که هر زمان دولت شروع به خرج کردن می کند، اقتصاد تکان مثبتی می خورد. در آمریکا هم وقتی جنگی اتفاق می افتد،اقتصادش رونق می یابد چون دولت شروع به خرج می کند.اما در دوره هایی که اقتصاد در رکود است،دیگر این مکانیزم کار نمی کند.یعنی در دوره های رونق است که اقتصاد تکان می خورد. هرصنعتی هم اگر ورشکست باشد به او پول بدهید،نجات می یابد.

*اما آیا تزریق پول می تواند کل اقتصاد را ازرکود خارج کند؟

به نظر من حمایت های اینچنینی در دوران رکود کمکی به خروج کل اقتصاد از رکود نمی کند،به این دلیل که همیشه در رکود عرضه و تقاضا با هم هماهنگ هستند.اگر طرف عرضه از رکود خارج شود ولی در طرف تقاضا مشکل داریم ،اتفاقی نمی افتد.اقتصاد ایران در هر دو طرف دچار رکود است. فرض کنید دولت به کارخانه ای مثل کیک سازی که در حال ورشکستگی است پول تزریق کند.این کارخانه شروع به کار کند،اما محصول او را ما به عنوان خریدار قدرت نداشته باشیم بخریم.چه اتفاقی می افتد؟ شرایط رکودی هم همین است. بنابراین مشکل همیشه از طرف عرضه یعنی تولید نیست.

هرچند من فکر می کنم بیشترین مشکل ما طرف تولید است ونه تقاضا؛ یعنی تقاضا داریم اما عرضه کم است. وام های حمایتی تا زمانی که اجرایی شود،جواب می دهد، اما وقتی پول تمام می شود تولید هم تمام می شود.یعنی وقتی مشکل طرف تقاضا حل نشود،اتفاقی نمی افتد.حل مشکل تقاضا هم با توجه به وضعیت معیشتی و بالا بودن نرخ کنونی بیکاری،کار فوق العاده سختی است.بنابراین بسته های حمایتی مثل وام خودرو مشکل را حل نخواهد کرد.

با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از خبرگزاري خبرآنلاین، تاریخ انتشار: 18 اسفند 1395، کد مطلب: 643902:www. khabaronline.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین