شعار سال: هرچند حسن عباسی را معمولاً از پشت تریبون دانشگاهها میشناسیم اما او به شدت به وضعیت امروز دانشگاهها حمله میکند و معتقد است که در آینده نسل چهارم دانشگاه با مدلی شبیه به اندیشکده یقین شکل خواهند گرفت. عباسی در این گفتوگو درباره سیاست و اعتقادش به مرگ اصلاحطلبی و اصولگرایی هم سخن میگوید. علاوه بر اینها حضور این سخنران پرشور دانشگاههای کشور در خبرگزاری دانشجو فرصتی بود تا کمی هم به انتقاداتی که علیه او مطرح است بپردازیم. در ادامه متن کامل این گفتوگو تقدیم میشود.
آقای عباسی، شما را دکتر صدا بزنیم؟
نه به من دکتر نگویید. به چند دلیل از این صفت برای من استفاده نکنید. اولین نکته این است که در دین ما اعتباریات به شرط و شروطی معتبر است به علاوه اینکه در روز قیامت اولین چیزی که باطل میشود اعتباریات است.
نکته مهمتر در حوزه تمدنسازی است. تمدن با شاخصها ساخته میشود. الآن غرب در آموزش و پرورش شاخصی دارد به نام ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان یا در دانشگاه لیسانس، فوق لیسانس و دکترا، حالا کی گفته باید ۱۳۶ واحد پاس کنی تا لیسانس بگیرید کسی نمیداند. هرکس این شاخصها را وارد نظامش کند تمدن غربی را پذیرفته است. وقتی مناسبات اجتماعی شکل میگیرد شما سنجه نیاز دارید. برخی از سنجههای مادی هستند مانند سنجههای متریک و اینچ و پوند برخی هم غیر مادی هستند؛ مانند سنجههای آموزش، سنجههای نظامی و غیره. وقتی ما مدعی تمدن نوین اسلامی هستیم باید تکلیف خودمان را با این سنجهها مشخص کنیم. ناکارآمدی این سنجهها در جامعه امروز بیش از پیش خودش را نشان داده است. شما میدانید از سال ۷۹ که مسئله کرسی نظریهپردازی مطرح شد، حکومت التماس کرده که اندیشمندان بیایند کرسی نظریهپردازی راه بیاندازند اما بر اساس آماری که مسئول این بخش در شورای عالی انقلاب فرهنگی داد در ۱۵ سال گذشته یک نفر هم نتوانسته کرسی نظریهپردازی برگزار کند. ۷۰ هزار استاد دانشگاه داریم. اگر از هر هزار نفر یک نفر کرسی نظریهپردازی برگزار میکرد الآن ۷۰ کرسی نظریهپردازی داشتیم. این دلیل بیاعتبار شدن مفهوم دکترا در ایران است.
شگل دیگری از بیاعتباری مدرک در ایران، مصاحبه چند روز پیش معاون وزیر علوم بود که اعلام کرد چند هزار دکترای بیکار در کشور است. یک سنجه غلط وارد کشور ما شد که هرکس مدرک دکترا Phd داشته باشد دیگر حکیم است. Phd یعنی در آن علم مورد نظر فیلسوف است. این امروز دیگر معتبرنیست. امروز استفاده از واژه بیاعتبار و بیآبرویی مثل دکتر برای افرادی که واجد تفکر و علم هستند، نقض غرض است. ما به هیچ وجه نباید از سنجههای تمدن غربی برای جامعه اسلامی استفاده کنیم.
نظام دانشگاهی ما آبرویش با گزارش مجله ساینس و نشریات دیگر رفت. جلوی دانشگاه تهران تز دکترا و فوق لیسانس را با چند میلیون تومان میخرند. ما در اندیشکده سالی ۳۰۰ الی ۴۰۰ مورد پروژه را باید به دانشگاههای اصلی کمک کنیم تا موضوعاتی که کارشناس برایش ندارند را انجام دهند. نظام دانشگاهی ما بیاعتبارتر از آن است که مدرکش برای کسی ارزش بیاورد.
جامعه ما در دوره جدید با سنجههای جدیدی در عرصه اقتصاد، علم، مسائل نظامی و غیره آشنا خواهد شد. ما دفاع مقدس را بدون مدارج معمول نظامی طی کردیم. من به عنوان کسی که تنها کرسی نظریهپردازی تهران را در ۱۵ سال گذشته با ۶ الی ۷ هزار دانشجو برگزار کردم، موجب شرمندگی میدانم که واژه دکتر را برای خودم یا شاگردانم استفاده شود. آنهایی که آدمهای کوچکی هستند، بگذارید سرگرم این واژهها باشند. یک روزی کلمه تیمسار آبرویی در ایران داشت. مقام معظم رهبری تذکر دادند که این واژه معنی بدی دارد. عوضش کردند جایش امیر گذاشتند حالا امیدوارم تا کسی به اینها نگفته است واژه دیپلم معنی بدی دارد خودشان عوضش کنند. اینها امروز مد است.
من معتقدم شاخص مهم برای دانش افراد این است که فرد بتواند کرسی نظریهپردازی داشته باشد. یک دورهای گفتند اعتبار به مقالات است. خب امروز همه میدانیم این بیاعتبار شده است. امروز در جهان شاخص دانش این است که شما کرسی داشته باشید و حرف بزنید. وقتی اساتید نمیتوانند مثل شریعتی در حسینه ارشاد حرف جدید بزند و هر ترم میرود سر کلاس درسهای تکراری میدهد خب بساط تحصیلات تکمیلی را جمع کنید.
پ
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، تاریخ 3 فروردین 96، کد مطلب: 49191: www.mobarakena.ir