پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۸۹۸۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۲
برآوردها می‌گوید متعاقب کنفرانس اقلیمی پاریس در سال ۲۰۱۶ و حضور گسترده سیاستمداران، اقتصاددانان، روشنفکران و ستاره‌‌های نامدار عالم سینما و ورزش در اخبار و گزارش‌‌های مرتبط با موضوع تغییر اقلیم توجه مردم جهان و حتی رسانه‌‌های پرشمارگان و همه‌پسند به محیط زیست شتابناک افزایش یافته است.

شعار سال: برآوردها می‌گوید متعاقب کنفرانس اقلیمی پاریس در سال ۲۰۱۶ و حضور گسترده سیاستمداران، اقتصاددانان، روشنفکران و ستاره‌‌های نامدار عالم سینما و ورزش در اخبار و گزارش‌‌های مرتبط با موضوع تغییر اقلیم توجه مردم جهان و حتی رسانه‌‌های پرشمارگان و همه‌پسند به محیط زیست شتابناک افزایش یافته است. اما واقعیت این است که از دریچه تغییر اقلیم به محیط زیست نگریستن موضوع را برای توده مردم پیچیده و دشوار می‌کند. گرمایش جهانی، اثر گلخانه‌ای، انتشار دی اکسید کربن، توالی لانینیا و ال نینیو و ... عباراتی فنی هستند که اگر هم فهمشان دشوار نباشد، دست کم اینکه برای شهروندان عادی آسان نیست که بین زندگی روزمره خود و برخی از این مفاهیم ارتباط مستقیم ایجاد کنند. دشوارتر اینکه بخواهند کنشگری و واکنش در برابر چنین پدیده‌‌هایی را به حوزه سیاست برکشند. با این همه به نظر می‌رسد که محیط زیست در وجه عام آن ساده‌تر از بخشی جزئی‌تر و فنی‌تر همچون موضوع گرمایش جهانی باشد.

حتی اگر تعمد داشته باشیم لزوما محیط زیست را نه آنچنانکه معمول است، مرتبط با حیات روزمره و عمدتا در حوزه مسائل اقتصادی – اجتماعی بلکه پدیده ای عمیقا فلسفی و کاملا سیاسی بدانیم. برای واشکافت این سادگی، منظومه حیات روزمره یک شهروند جهان مدرن را یک چهاربر (مربع) تصور می‌کنیم که برهای آن عبارتند از محیط زیست، سیاست، اخلاق و یخچال. محیط زیست به عنوان مهمترین مسئله بشر در قرن بیست و یکم، سیاست به معنای عامل شکل دهنده حیات اجتماعی انسان، اخلاق در قالب نمایه جهان بینی و مجموعه باورهای ذهنی بشر و یخچال آشپزخانه آنچه که این هر سه در آن به هم درمی آمیزند و در نهایت تصویری نمادین از مدنیت در عصر مدرن ارائه می‌دهند. چرا یخچال؟

در نهایت همه تکاپوهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انسان برای مصرف است. و آنچه که تعیین می‌کند یک انسان در مدارای با محیط زیست است یا در تقابل با آن الگوی مصرف است. به همین نسبت می‌توان فرد را به اجتماع تعمیم داد و گفت متوسط و شکل غالب الگوی مصرف یک جامعه تعیین می‌کند که سرزمین در مسیر پایداری زیستبومی قراردارد یا روندی رو به قهقرا را طی می‌کند. البته که می‌توان برای سنجش شاخص پایداری محیطی یک سرزمین مولفه‌‌های گوناگونی را در نظر گرفت. اما در نهایت بررسی الگوی مصرف از همه دقیق‌تر است و در منتهای این نهایت به جایی می‌رسیم که مقصد نهایی مصرف است: آشپزخانه. و در آشپزخانه یخچال مثل یک گذرگاه است که تعیین می‌کند چه مصرف شده، چقدر مصرف شده، از کجا آمده و چطور مصرف شده است.

به همین سادگی است: به یخچال‌‌ها نگاه می‌کنیم در یک سرزمین فرضی و می‌گوییم با چطور جامعه ای روبرو هستیم، با چطور وضعیت سیاسی، با چه مایه دستاورد تاریخی و فرهنگی و البته با چه شاخص‌‌هایی از پایداری محیطی، که خود نماد آینده است. از این نظر فلسفه سیاسی حاکم بر یک چشم انداز از تعقیب سفر مواد غذایی به یخچال، زمان باقی ماندن این مواد در یخچال و مقصد خروج این مواد قابل بررسی است. این وضعیت سه گانه را می‌توان اینگونه شرح داد:

بخش اول از سفر سرنوشت: شما چقدر مواد غذایی می‌خرید؟ از کجا؟ با چه کیفیتی و با چه روندی از تولید؟ آیا بین نیاز واقعی شما به غذا و میزان مواد غذایی که می‌خرید تناسبی وجود دارد؟ آیا محاسبه ای از ردپای زیست‌بومی خود در هنگام خرید غذا دارید؟ آیا می‌دانید آب مصرف شده برای تولید فقط یک کیلو گوشت گاو ممکن است افزونتر از آب روزانه در دسترس برای یک روستای چند ده نفری در جنوب صحرا یا شاخ آفریقا باشد؟ خربزه مشهدی ترجیح می‌دهید یا ورامینی؟ اگر فرض کنیم شما ساکن تهران هستید کدامیک را می‌خرید؟ بله، خربزه مشهدی شیرینتر است. اما آیا می‌دانید که با طی کردن هزار کیلومتر مسافت برای رسیدن به یخچال شما این خربزه تا چه حد در افزایش ردپای کربن شما نقش داشته است؟ تا حالا به این فکر کرده‌اید که برای کاهش ردپای زیست‌بومی تان اخلاقی‌تر این است که عمدتا آن دسته از مواد عذایی را بخرید که در مکانی نزدیک‌تر به محل سکونت شما تولید شده اند؟

بخش دوم: مواد غذایی چه مدت در یخچال شما باقی می‌مانند؟ فرض بر این است که عمده خوانندگان این مطلب در شهر زندگی می‌کنند یا دست کم اینکه در مناطقی که چندان دور از فروشگاه‌‌های مواد غذایی نیستند. میدانیم که غذا یک ماده شیمیایی با خصوصیات کاهنده است. آنچه که امروز در یخچال دارید دقیقا همان نیست که سه روز پیش خریده اید. حجم همان است اما ارزش غذایی شاید حتی نصف شده باشد. اما شما می‌خرید و نگه می‌دارید. با همان غریزه بشر اولیه که نگران بود شاید توی چند روز آینده شکار تازه ای به چنگش نیفتد. یخچال خالی نگران کننده است. اضطراب می‌آورد. فیلم‌‌های آخرالزمانی البته به این اضطراب افزوده اند.در ناخودآگاهتان زامبی‌‌ها ته خیابان دارند پرسه می‌زنند و هر لحظه ممکن است ناچار شوید روزهای مدام در خانه محبوس بمانید پس بهتر است آب و غذا ذخیره داشته باشید.

بخش سوم: مواد غذایی از یخچال شما به کجا می‌روند؟ توی قابلمه و سر سفره یا توی سطل آشغال؟ الان ما در مقطع بزرگترین قحطی تاریخ بشر به سر می‌بریم. یک میلیارد انسان در معرض مرگ به خاطر گرسنگی هستند. هیچ مورخی در هزاره‌‌های گذشته بروز چنین قحطی بزرگی را گزارش نکرده است. اما جالب است بدانیم که حتی در کشوری مثل ایران که بارش جوی آن یک چهارم متوسط جهانی است (تا سی سال پیش یک سوم بود) و دو سوم مساحت کشور بیابان است و یک پنجم مساحت بیابان مطلق است و اساسا سرزمینی است که پروتئین در آن خیلی گران و دشوار تولید می‌شود نزدیک یک سوم مواد غذایی با سوء مصرف دور ریخته می‌شود. (ملاک این سنجش نسبت زباله‌تر به کل حجم زباله در مناطق شهری ایران است). بر این مبنا می‌توان نتیجه گرفت در حالی یک میلیارد انسان در معرض مرگ به خاطر گرسنگی هستند که به واقع تولید غذا در کره زمین افزونتر از جمعیت کنونی جهان انجام می‌شود و عامل قحطی کنونی (بر خلاف قحطی‌‌های تاریخی که بیشتر منشاء اقلیمی یا زیستی داشت) سوء مصرف است و نه کمبود. شما چقدر در رنج آن یک میلیارد انسان مسئولیت دارید؟ ساده است: ببینید مقصد نهایی مواد غذایی خانه شما پس از خروج از یخچال کجاست.

اما اینها چه نسبتی با اخلاق و سیاست دارند؟ اخلاق نسبت مسئولیت شخصی شما است با اثر زیستبومی مراحل سه گانه پیش گفته، و سیاست عبارت است از همین تناسب در مقیاس اجتماع. اگر شمار افراد مسئولیت گریز در قبال محیط زیست فقط بخشی اقلیت از جامعه را در بر می‌گیرد مشکل ناشی از آموزش و فرهنگ است. اما اگر اکثریت به واقع در ستیز با محیط زیست به سر می‌برند اینجا دیگر ما با نظام سیاسی رودررو هستیم.

حفظ آب و خاک یک کشور مسئولیت اول هر نظام سیاسی است (حتی نظام‌‌های فاسد استبدادی نیز در طول تاریخ صرفا به همین یک دلیل تلاش کرده اند برای خود مشروعیت سیاسی ایجاد کنند) و اگر این مسئولیت انجام نمی شود این نظام سیاسی است که باید مورد خطاب قرار گیرد. قرائت سنتی از تمامیت ارضی در جهان مدرن تغییر کرده است. اکنون حفظ منابع زیستی مثل آب و خاک و هوا همانقدر اهمیت دارد که حفظ مرزها. دانش مدرن به بشر آموزانده است که عرصه زیستی یک کشور فقط با اشغال توسط دشمنان از بین نمی رود. پدیده‌‌هایی همچون فرسایش خاک، بیابانزایی، نابودی تنوع زیستی، جنگل زدایی، فرونشست زمین و قهقرای منابع آب هم همانقدر می‌توانند عامل تقلیل گستره زیست یک کشور باشند.

در ایران شاهد هستیم که قهقرای زیست‌بومی موجب شده از شرق به سمت غرب و از جنوب به سمت شمال به تدریج ایران خالی‌تر شود. اکنون هشتاد درصد جمعیت ایران فقط در دو قطاع تبریز-مشهد و تبریز-شیراز (عمدتا منطبق بر پایکوههای کماکان آبدار البرز و زاگرس) زندگی می‌کنند. گستره‌‌های وسیعی از استان‌‌های فارس و هرمزگان و کرمان و سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی که بیش از نیمی از مساحت ایران را در بر می‌گیرند در همین چند دهه اخیر یا از جمعیت خالی شده اند و یا در حال خالی شدن هستند. این روندی است که پیشتر همسایگان ما همچون عراق و سوریه و افغانستان و پیشتر از آن کشورهای دیگری در جنوب مدیترانه و سواحل دریای سرخ طی کرده اند. حتی می‌توان این بحث را در مقیاس‌‌های بزرگتر تاریخی و جغرافیایی پی گرفت.

آنچه که باعث شده در دوهزار سال گذشته محدوده بسط مدنیت و فرهنگ از عرض مشخصی در محدوده پرفشار جنب حاره (چین-هند-ایران-بین النهرین-شمال آفریقا و آنسوتر اینکا و آزتک در آمریکای مرکزی) به تدریج به عرض‌‌های بالاتر و در محدوده اصطلاحا خط همدمای ۲۱ درجه (شمال اروپا و اسکاندیناوی- ایالتهای شمالی آمریکا و کالیفرنیا و ایالتهای محدوده جنوب شرق کانادا در نیمکره شمالی و نوار باریکی در استرالیا و نیوزیلند و آفریقای جنوبی در نیمکره جنوبی) نقل مکان کند. واقعیت این است که در مقیاس‌‌های کلان‌تر تاریخی و جغرافیایی جبر محیطی ملموس‌تر و قابل درک‌تر به نظر می‌رسد. اگر چه در مقیاس‌‌های کوچک‌تر اقتصائات سیاسی و تکنولوژیک بعضا سیطره این جبر را کاهش داده باشند.

این غافلگیری بزرگی است: هنوز رفاه بشری به شدت وابسته به پایداری زیستبومی و محیطی است. در همه جهان کماکان نامزدهای انتخابات حتی فلان شهر کوچک عکس خود را به دیوارها می‌آویزند و می‌گویند به ما رای دهید تا خوشبختتان کنیم. اما تجربه تاریخی می‌گوید که خوشبختی به زبانه‌‌های خورشیدی و تناوب دوره‌‌های ترسالی و خشکسالی بیشتر وابسته است تا اقتضای زودگذر سیاسی.

این نکته نافی اهمیت کنشگری سیاسی نیست. نظام سیاسی ناکارآمد یا فاسد شتابناک‌تر و افزون‌تر می‌تواند سرزمینی را به گرداب ناپایداری محیطی فرو برد و یا برعکس یک نظام سیاسی اخلاقگرا و مسئول می‌تواند با حفظ آب و خاک سرزمین را به سلامت از دوره‌‌های گذرای عسرت اقلیمی و محیطی عبور دهد. این بحث خیلی پردامنه است. عجالتا به یخچالتان نگاه کنید و ببینید در کجای این مسئولیت اخلاقی ایستاده اید. شما و سرزمین تان.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازسایت انرژی امروز ، تاریخ انتشار ----، کدمطلب:48405، www.iranenergy.news


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
پرهام
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۰
0
0
دیگه واقعا همه چیز و نمیشه گردن دولت و مسئولا انداخت.مسائل زیست محیطی اکثرا برمیگرده به فقر فرهنگی خودمون.الف م
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین