شعار سال: شناخت فرهنگ و تمدن مشرقزمین از موضوعات پرجاذبه در بین پژوهشگران غربی است که در دورههای مختلف تاریخی و بهطور خاص از عصر روشنگری به بعد به اهداف و انگیزههای گوناگون جالب توجه بوده است. درحالیکه جنبههای استعماری در مطالعات شرقی انگلیسیها و فرانسویها بیشتر دیده میشد، در دنیای آلمانیزبانها این نگاه سودجویانه کمرنگتر بود. دستاورد نگرش اخیر، پیدایی تحقیقاتی شد که محققان آن رویکردی علمیتر داشتند. آنهماری شیمل مشرقشناس، مورخ تاریخ اسلام و مولویپژوه از برجستهترین این اندیشمندان است.
آنهماری شیمل هفتم آوریل سال 1922میلادی در اِرفورت آلمان و در خانوادهای پروتستان مذهب متولد شد. مادرش خانهدار و پدرش کارمند اداره پست و تلگراف بود. خانواده مادری او دریانورد بودند که مهمترین رهآورد زندگی در کنار آنها امری نبود جز اشتیاق آنهماری به آشنایی با فرهنگ ملل مختلف و برخورداری وی از روحیه تسامح و تساهل. عرفان و فلسفهدوستی پدر و کوشش او بهمنظور آموزش مهارتهای متعدد به دخترش، چون نامهنگاری و تندنویسی، یا تشویق او به دانشاندوزی بهنوعی دیگر بر شخصیت آنه کوچکسال تأثیر گذاشت.
در هفتسالگی با خواندن کتاب داستانی که ریشه در فرهنگ شرقی داشت، بسیار زودهنگام اما مصمم، راه آینده را برای خود ترسیم کرد. «انسانها در خواباند و آن هنگام که میمیرند، بیدار شوند»بندی از آن روایت بود که به نقل از شیمل، چون آذرخش بر خاطر او اثر گذاشت. او میگوید «در این لحظه میدانستم که این راه، راه من است و مشرقزمین، این شرق حکمت عارفانه مقصود من است». 10 سال بعد متوجه شد آن گزاره نغز و نیکو سخنی از محمد(ص) پیامبر مسلمانان است.(1)
سال 1933 وقتیکه یازده ساله بود، آدولف هیتلر به صدراعظمی آلمان رسید. شیمل در خاطرات خود یادآور میشود تا چه حد این موضوع موجب ناراحتی پدر و مادرش شد. در پانزدهسالگی بهعلت شیفتگی فراوان به زبانهای شرقی، مطالعه زبان عربی را زیرنظر دکتر هانس النبرگ آغاز کرد. این در حالی بود که در آن تاریخ، بعضی از مردم آلمان بهعلت برخی احساسات نژادپرستانه دید مثبتی به عربها نداشتند و آنه آموختن این زبان شرقی را از همکلاسیهای خود پنهان میکرد. دو سال بعد، در سربازی نیز کتاب آموزش عربی آنهماری از او گرفته و از خواندنش محروم میشود.
پس از اخذ دیپلم شیمل ناچار به انجام 6 ماه خدمت سربازی شد چون بدون انجام این خدمت امکان نامنویسی در دانشگاه نبوده است.
وی در دوران سربازی با نگاشتن نامهای به امامجماعت مسلمانان در برلین، از او میخواهد فرصتی فراهم آورد تا به لاهور سفر کند. او در نامهاش نوشته بود، بهمنظور آشنایی بهتر با آیین محمدی و زبانهای هندی و عربی تمایل دارد بهمدت یک سال با خانوادهای لاهوری زندگی کند. این خواسته و آرزوی وی تحقق نیافت، اگرچه بعدها در 1982 خیابانی در لاهور به نام آنهماری شیمل نامگذاری شد. سپتامبر 1939 همزمان با حضورش در اردوگاه، آتش دومین جنگ جهانی افروخته شد.
با شروع جنگ آنهماری برای رهایی از خدمت اجباری دو راه بیشتر نداشت، یا پزشکی بخواند یا علوم طبیعی که راه دوم را برگزید. ضمناً با تحصیل در رشته علوم طبیعی در کلاسهای شرقشناسی هم حاضر میشد. سرانجام متأثر از ارنست کونل، مدرس مطالعات هندی – اسلامی، بهطورکلی رشته طبیعی را کنار گذاشت. مطالعه رسمی زبانهای عربی و فارسی و ترکی و پژوهشهای شرقشناسانه او از همین مرحله آغاز شد.
سال 1941 با شروع جنگ آلمان و شوروی، وقتیکه فقط نوزده سال داشت از رساله دکترای خود با عنوان «خلیفه و قاضی در مصر در اواخر سدههای میانه» دفاع کرد. دوران دانشآموختگی در کنار درس و پژوهشهای دانشگاهی، تابستانها در کارخانه تولید تلفن کار میکرد. پس از فارغالتحصیلی اما شغلی مناسبتر یافت و در وزارت امورخارجه استخدام شد. وظیفه اصلی او در وزارتخانه، ترجمه نامهنگاریها و نوشتههای ترکی بود.
همزمان با اشتغال در دستگاه امورخارجه، دو تحقیق تاریخی تدوین کرد، یکی تصحیح تاریخ حلب ابنندیم و دیگری تنظیم فهرست اعلام عربی ابنایاس. شیمل در همین مدت و در آخرین سال جنگ، یعنی 1945 که پدرش را در آوردگاه جهانی از دست داد، رساله استادی خود را هم بهپایان رساند. موضوع این رسالهاش حاکمان نظامی در امپراطوری مملوکان بود. در خاتمه جنگ زیرنظر امریکاییها در شهر ماربورگ مدتی در اسارت زیست تا پس از صلح که بهتدریج زمینه آزادی او و دیگر کارکنان وزارتخانه فراهم شد.
بین سالهای 1946 – 1953 تدریس در رشتههای زبان و ادبیات عربی و معارف اسلامی را در دانشگاه ماربورگ برعهده داشت. در همین روزهای آموزگاری در دانشگاه یادشده موفق شد در سال1951 دومین مدرک دکترای خود را در رشته تاریخ ادیان دریافت کند. عنوان این پایاننامه شیمل «عشق عرفانی در اسلام» بود. در سال 1954 دانشگاه آنکارا از او بهمنظور تدریس در رشته تاریخ دعوت کرد. او پس از پذیرفتن این دعوت راهی ترکیه شد. سکونت در آن کشور فرصت مناسبی فراهم آورد که پژوهشهایی نو در باب زبان ترکی و تاریخ اسلام حاصل شود.
آنهماری شیمل در سیوهفت سالگی به آلمان برگشت اما زندگی دوباره در زادگاه چندان برای او خوشایند نبود. در این برهه، نداشتن شغل و پریشانی و افسردگی ناشی از آن موجب شد به خودکشی هم فکر کند. او تصمیم گرفته بود در رود راین به این سرگردانی خود پایان دهد.اما سرانجام، سال 1965 پس از سفری به امریکا زمینه تدریس او در دانشگاه هاروارد مهیا شد. او در دوره لیسانس تاریخ، کلاسهای فرهنگ هند و اسلامی برگزار میکرد. در کنار تدریس در هاروارد بین سالهای 1967 – 1992 همایشهای گوناگونی در خصوص خوشنویسی اسلامی برگزار کرد. 10 سال نیز در موزه متروپولیتن آن کشور در جایگاه کارشناس خطهای اسلامی افتخار همکاری داشت. خواندن متنهای عربی و فارسی و دیگر زبانهای شرقی در آثار هنری، وظیفه اصلی او در موزه بود.
بخش عمدهای از پژوهشهای شیمل بررسی زوایای گوناگون زیست مولوی (604 – 672 هجری قمری) شاعر، صوفی و عارف شرقی است. کتاب «شکوه شمس» در کارنامه او نشانی آشکار از شیفتگیاش به مولانای فارسیزبان است. استادی و مهارت او در بررسی تاریخ حیات مولانا و آثارش موجب شده است، همانا از شیمل در مقام مولویشناسی برجسته یاد شود. از دیدگاه او «گستره شعر رومی آنقدر وسیع است و از نظر جنبههای مختلف تجربه عرفانی به قدری غنی است و در عین حال بهقدری انسانی که جای تعجب ندارد. آثار عظیم او طی قرنها بارها تفسیر شده است و بخش عظیمی از شعر عرفانی اسلام از او متأثر شده است و شگفتانگیز نیست که اشعار او در گستره امپراطوری عثمانی یا در سواحل هندوستان و شرق بنگلادش یا در سراسر گیتی خوانده شود.»
شیمل همواره در فرصتهای گوناگون با مسافرت به کشورهای آسیایی و آفریقایی کوشید از نزدیک با زیست مردمان مشرقزمین آشنا شود. بهطور خاص، از 1958 به سرزمینهای شرقی – اسلامی متعددی چون سوریه، اردن، مصر، سودان، تونس، مراکش، عربستان، افغانستان، پاکستان و... سفر کرد.
او پیش و پس از انقلاب اسلامی به ایران هم آمد. نخستین سفر او در 1936 بود و دیگر بار در 1971 با هدف حضور در جشنهای دوهزاروپانصد ساله رهسپار ایران شد. سالهای پس از انقلاب هم در 1995 و سپس 2002 به کشورمان سفر کرد. در مسافرت اخیرش با برپایی همایشی تحت عنوان عرفان: پلی میان فرهنگها از شخصیت علمی شیمل تجلیل شد و دکترای افتخاری از دانشگاه الزهرای تهران دریافت کرد.
دوران بازنشستگی شیمل نیز با پژوهش و کوشش در حوزههای تاریخ اسلام و شرقشناسی سپری شد. ازجمله فعالیتهای او در این برهه همکاری با سازمان کنفراس اسلامی(2) بود که در مطالعات تاریخ و فرهنگ هندی – اسلامی با این سازمان مشارکت داشت. آنهماری شیمل در هشتادویکسالگی و پس از سالها سختکوشی در مسیرشناخت و شناسایی دنیای شرق، در 26ژانویه2003 درگذشت. بر آرامگاه او به زبان عربی چنین نگاشتند که آدمیان خفتگانند چون بمیرند بیدار شوند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازروزنامه ایران ، تاریخ انتشار -------، کدمطلب:457691، www.iran-newspaper.com
ا.ف75
ن.ف83
ن.ف83