
شعار سال : مي گويند مهم ترين نكته اي كه كشورها و ملت ها را به أوج يا به قهقرا مي برد ، وجود يا عدم وجود تاروپوديست از موسسات و سازمان هاي مستقل و خودسامان .بي ترديد اين خودساماني را بايد اكادمي و دانشگاه هر كشوري تعيين كند .چرا كه دانشگاه مهم ترين مدل رفتاري هر جامعه ايست ووقتي خود دانشگاه اعتبار خود را از ترتيباتي خارج از ديناميسم دروني اش اخذ كند ،از دانشگاه خودسامان و از جامعه خودسامان نمي توان سخن گفت .
در بخش هاي پيشرفته دنيا سلسله مراتب دانشگاهي و عزل و نصب ها از انچنان اصول آهنيني پيروي مي كند كه نه دولت ها و نه حتي خود مسئولين نمي توانند تغييري در ان ايجاد كنند . انتخاب مسيولين اموزشي و علمي بايد انتخابي بسيار نزديك به يك انتخاب طبيعي و نه انتخابي ضرورتا با راي مخفي باشد ! براي هر مسيوليتي ، معيارهاي لازم ،انتخاب را بين دو يا سه نقر محدود مي كنند و ان دو سه نَفَر هم معمولا با تفاهم در بين يكديگر مسئول مربوطه را بر مي گزينند .و اگر ان دور و بر كسي واجد ان ملاك ها نبود قطعا بايد فراخوان ملي و بين المللي صادر كرد . براي مناصب بالاتر حتما بايد سابقه مناصب پايين تر و يك سري تجارب وجود داشته باشد .
قرن هاست حوزه هاي علميه مذهبي در كشور ما بزرگان خود را از طريق يك انتخاب طبيعي و به شكلي كاملا مسالمت اميز بر مي گزينند . تفاوت مدارج علمي با مدارج اداري در ان است كه وجود سلسله مراتب اموزشي اجازه تشكيل يك ناوگان اموزشي منظم را ميدهد كه ميتوانند يك كار علمي و اموزشي را با انضباط و با نظارت علمي به مرحله عمل دراورند . سلسله مراتب تنها وجه مميزه اجتماعات انساني و علمي از گروه ها و اجتماعات بدوي و غير انساني است .
در سلسله مراتب اموزشي براي اساتيدي كه سال هاي طولاني تدريس كرده اند بازنشستگي به معناي فراغت از كار علمي و اموزشي معنايي ندارد .تهي شدن افراد از تمامي توانايي هاي علمي و اموزشي شان در طول ساليان ، يكي از مهم ترين اندكس هاي پوسيدگي وودرجا زدن در ان سيستم هاي اموزشي است .چه دانشگاهي است كه سي سال كار كردن در ان و شركت در صدها و شايد هزاران فعاليت علمي و اموزشي ان نميتواند از انحطاط شما جلوگيري كند ؟ منصب پروفسور أمريتوس منصب استاد بازنشسته ايست كه از وظايف و مسيوليت هاي اجرايي سنگين معاف ميشود تا شايد بيش از پيش - كارهاي علمي وراموزشي انجام دهد. در چنين فضايي هيچ كس نمي تواند از بازنشستگي ناخشنود باشد و بازنشستگي هم نخواهد توانست محكوميت و مثلا به دليل افت علمي به حساب ايد !! تدوين اساسنامه اي براي سلسله مراتب و نحوه تعيين مسيولين و مدارج علمي و الزام به رعايت دقيق ان در دانشگاه ها يك اولويت انكار ناپذير است . در رشته هاي پزشكي و مهندسي بسياري از ملاحظات و اختلاف نظرهاي موجود در علوم انساني وجود تدارند .بدون حضور چنين ايين نامه اعلام شده اي همواره مسيولين دررمعرض اين اتهام قرار خواهند داشت كه حتي يك عزل يا نصبي را هم كه به گمان خود بر اساس بسياري دلايل منطقي به عمل اورده اند ،مقاصد يا انتقام جويي شخصي يا گروهي شان به حساب ايد .
حتي اگر زماني تصميمي مي گيرند كه نزديك ترين تصميم به احساس برامده از داخل سيستم مي باشد هم از اين اتهام مبري نخواهند بود . و اي بسا كه با يك تصميم خلق الساعه باعث اعتبار و رونق براي پديده اي بشوند كه ميخواستند با ان مقابله كنند . كسي هم به اين نكته توجه نمي كند كه هر مديري كمافي السابق داردبا متابعت از يك سيستم ساختاري رفتار ميكند و بالطبع ان كاري را انجام ميدهد كه در افق ديد و نگاه خود اوست .منتقدين هم به جاي انتقاد از يك تصميم خاص بايد در جهت اصلاح ساختار عزل و نصب ها تلاش كنند و مصداق ها را تنها به عنوان نمونه اي از ضرورت اين تغيير در نظر اورند .
تدوين و رعايت ايين نامه اي جدي و اكادميك براي عزل و نصب در دانشگاه بر گرفته از دانشگاه هاي مشابه دنيا كه خود مستلزم يك تحقيق گسترده و عالمانه است والزام به رعايت جدي ان ،حتي اگر باعث تغيير مسيولين فعلي و عاملين تدوين اين ايين نامه هم بشود ، بزرگ ترين دستاورد دانشگاه هاي علوم پزشكي ما خواهد بود .بي ترديد استعفاي مسئول اصلي تدوين اين ايين نامه بر اساس ايين نامه تدوين شده برگ زريني است كه لياقت او در ادامه مسئوليتش را به اثبات خواهند رساند .
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از فضای مجازی