نظام آموزشي ما نهايتاً بر قدرتپرستي بنياد شده است. اين ها هـمه دست به دست هم داده و مسأله تربيت انسان را براي اينكه بتواند عاقلانه اهميت خويش را نسبت به ديگر افراد بسنجد، بكلي مغشوش كرده است. به جاي اينكه اعتقاد به فرديت به طرز سنجيده با ديگرخواهي تأليف شود يعني به جاي اينكه كسي بگويد: آنچه براستي اهميت دارد افراد آدمي هستند، ولي غرض اين نيست كه خود من چندان اهميتي دارم آميزه اي از خودخواهي و اعتقاد به مسلك جمعي مبناي كار قرار گرفته است. چنان بر پايه بعضي تصورات رمانتيك، در اهميت دادن به خود و حيات عاطفي خود و فراتاباندن خود و كشاكش (شخصيت) فردي با گروه و جمع زياده روي شده كه ديگر جايي براي سايرين نمانده و ايجاد مناسبات شخصي خردمندانه از دايرهي امكان بيرون رفته است.

شعار سال : نظام آموزشي ما نهايتاً بر قدرتپرستي بنياد شده است. اينها هـمه دست به دست هم داده و مسأله تربيت انسان را براي اينكه بتواند عاقلانه اهميت خويش را نسبت به ديگر افراد بسنجد، بكلي مغشوش كرده است. به جاي اينكه اعتقاد به فرديت به طرز سنجيده با ديگرخواهي تأليف شود- يعني به جاي اينكه كسي بگويد: آنچه براستي اهميت دارد افراد آدمي هستند، ولي غرض اين نيست كه خود من چندان اهميتي دارم آميزه اي از خودخواهي و اعتقاد به مسلك جمعي مبناي كار قرار گرفته است. چنان بر پايه بعضي تصورات رمانتيك، در اهميت دادن به خود و حيات عاطفي خود و فراتاباندن خود و كشاكش (شخصيت) فردي با گروه و جمع زياده روي شده كه ديگر جايي براي سايرين نمانده و ايجاد مناسبات شخصي خردمندانه از دايرهي امكان بيرون رفته است.
** چنين طرز فكري متضمن اين معناست كه يا سلطه برانيد يا گردن بنهيد؛ يا به مقام رجل كبير برسيد و قهرمان شويد و با تقدير دست و پنجه نرم كنيد و نامور شويد به قول هراكليتوس (هرچه از بالاتر فرو بيفتيد، بلندآوازهتر ميشويد) يا به تودهها بپيونديد و قيادت رهبر را گردن بنهيد و خويشتن را در راه آرمانهاي والاي جمع فدا كنيد. در اين تكيه مبالغهآميز بر اهميت كشاكش بين فرد و جمع، عنصري از روان نژادي و هيستري وجود دارد و من شك ندارم كه راز اقبال مبتني بر قهرمانپرستي و چيرگي و تسليم، در همين هيستري و همين واكنش به فشار تمدن نهفته است...
** سياستمدار بايد به جاي پيكار در راه تحقق ارزش های مثبت و والا (از قبيل خوشبختي و مانند آن) مساعي خويش را به مبارزه با بدي ها و آفات محدود كند. اما معلم اصولاً در وضع ديگري است، زيرا اگر چه نبايد ارزش هاي والايي را كه خود بدأنها معتقد است به شاگردان تحميل كند، بدون شك بايد علاقه ايشان را به آن ارزش ها برانگيزد. معلم بايد غمخوار روح شاگردانش باشد (وقتي سقراط به يارانش مي گفت روح خود را تيمار بداريد، غم آنان را مي خورد).
** پس عنصری هنري و رمانتيك در آموزشوپرورش وجود دارد كه بايد از سياست دور نگاه داشته شود...از اين رو، سعي در تحميل ارزش هاي والا نه تنها با شكست روبرو ميشود، بلكه مسلماً به شاگردان آسيب ميرساند و نتيجهاي كه از آن بدست ميآيد، برخلاف آرمان هاي مورد نظر، هم كليت و هم جنبه خصوصي خود را از دست ميدهد...
** هدف نظام آموزشي ما بايد اين باشد كه آسيب نرساند و بنابراين آنچه را که كودكان و نوجوانان بيش از هرچيز بدان نيازمندند تا مستقل از ما شوند و خود راه خويش را برگزينند، به ايشان بدهد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از کانال اخبار فرهنگیان