پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۶۰۴۲۱
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۶:۱۹
در مقاله حاضر ابتدا نشان می‌دهیم که چرا واکنش ایران به تصمیم ترامپ، بدترین سناریویی بود که می‌توانست برای آمریکا رقم بخورد؛ سپس از منظر منافع راهبردی خودمان به سنجش چرایی مطلوبیت این تصمیم خواهیم پرداخت.

شعارسال: در مقاله حاضر ابتدا نشان می‌دهیم که چرا واکنش ایران به تصمیم ترامپ، بدترین سناریویی بود که می‌توانست برای آمریکا رقم بخورد؛ سپس از منظر منافع راهبردی خودمان به سنجش چرایی مطلوبیت این تصمیم خواهیم پرداخت.

جمهوری اسلامی ایران پس از خروج ترامپ چه تصمیمی گرفته است؟

پس از خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت امکان حفظ برجام با اروپا، چین و روسیه را در شرایطی متوازن و معقول بسنجد. ما گزینه‌های متعددی داشتیم، از خروج تلافی‌جویانه از برجام تا بی‌اعتنایی به رفتار آمریکا و پیگیری برجام بر همان روال سابق. تصمیم جمهوری اسلامی، خروج از برجام نبود. به اینکه چرا خروج از برجام در چنین شرایطی، انتخاب غلطی بود، در ادامه خواهیم پرداخت، اما بسیار مهم است که به خاطر داشته باشیم که تصمیمی که جمهوری اسلامی اتخاذ کرد و ریاست محترم جمهور آن را بلافاصله پس از اعلام خروج ترامپ، به اطلاع عموم رساند؛ ابدا بی‌اعتنایی به تصمیم آمریکا و عمل به برجام بر روال پیش از خروج آمریکا نبوده و نیست. بسیاری ممکن است با توجه به تبعات فعلی تصمیم جمهوری اسلامی ایران تا این لحظه، به اشتباه چنین تصور کنند که پس از خروج آمریکا و با تصمیمی که ما گرفته‌ایم، عملا هیچ چیز تغییر نکرده است. البته که اینچنین نیست:

اولا، ما ادامه عمل به برجام را مشروط کرده‌ایم و این یعنی از نظر ما تصمیم آمریکا، برجام را در معرض نابودی قرار داده است. ما اعلام کردیم که برجام از خروج آمریکا زیان دیده‌ است و آنها که می‌خواهند برجام را حفظ کنند باید این زیان را جبران کنند. پس ما نه تنها به خروج آمریکا از برجام بی‌اعتنا نبوده‌ایم، بلکه تصمیم ما پس از خروج آمریکا به این معناست که ما آسیبی که به برجام وارد آمده است را دیده‌ایم، آن را جدی گرفته‌ایم، و اشتیاقی هم برای ماندن در این توافق معیوب نداریم. اگر برجام همچنان برای اروپایی‌ها و روسیه و چین ارزشمند است، آنها باید آثار ناشی از خروج آمریکا از برجام بر اقتصاد ایران را جبران کنند.

ثانیا، جمهوری اسلامی ایران با تصمیمی که گرفت نشان داد که سرنوشت برجام، برخلاف آنچه آمریکا با خروجش از برجام دنبال می‌کرد نه در واشنگتن (کاخ سفید) و نه در نیویورک (سازمان ملل متحد) بلکه کماکان در تهران (پایتخت جمهوری اسلامی ایران) تعیین می‌شود. تصمیم ما به این معناست که حتی اروپا نیز نمی‌تواند سرنوشت برجام را تعیین کند. این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم و اروپا نهایتا باید بتواند نظر ما را جلب کند. پس از این نظر نیز ما نه تنها به خروج آمریکا از برجام بی‌اعتنا نبودیم، بلکه اروپا را هم به نحوی مجازات کرده‌ایم، آنها متعهد بودند که مانع خروج آمریکا از برجام شوند و تاوان قصور، برای اروپا هم آن است که هرچند در برجام مانده است، اما قابلیت تصمیم‌گیری دربارۀ آیندۀ برجام از اروپا نیز گرفته شده است. حالا سرنوشت برجام صرفا وابسته به تصمیمی است که در ایران گرفته می‌شود و ما برای هر تصمیمی که از این پس، درباره برجام بگیریم مانعی حقوقی و سیاسی نیز نخواهیم داشت

حال که معنای دقیق تصمیم جمهوری اسلامی ایران پس از خروج آمریکا از برجام را دریافتیم؛ بهتر است در این باره بیندیشیم که چرا تصمیم ما مبنی بر سنجش اعتبار برجام با اروپایی‌ها بهترین تصمیمی بود که می‌توانست اتخاذ شود. به این منظور ابتدا این تصمیم را از منظر قوۀ عاقلۀ هیأت حاکمۀ آمریکا می‌سنجیم و ثابت می‌کنیم که چرا واکنش ایران به تصمیم ترامپ، بدترین سناریویی بود که می‌توانست برای آمریکا رقم بخورد؛ سپس از منظر منافع راهبردی خودمان به سنجش چرایی مطلوبیت این تصمیم خواهیم پرداخت.

چگونه تصمیم ایران، نقشۀ آمریکا را به شکست کشانید؟

در مقام تحلیل، می‌بایست دشمن را واجد قوۀ عاقلۀ تصمیم‌گیری فرض کرد. هر تحلیلی که بر مبنای بی‌کفایتی و ناتوانی دشمن در پیگیری منافع خودش استوار شود؛ تحلیلی خطرناک و انحرافی است. ما باید دشمن را در هر شرایطی، هوشیار و مترصد بهره‌مندی از فرصتها در نظر آوریم. بنابراین اگر چنانچه کسی تصور کند، تصمیم ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از برجام، یک تصمیم ناپخته بوده است که منافع آمریکا در آن در نظر گرفته نشده است و مثلا ترامپ فقط به دنبال لجاجت با دموکرات‌ها و با اروپا بوده است؛ چنین تحلیلی نه تنها از عقل سیاسی به دور است، بلکه اساسا صورت مساله را نیز پاک می‌کند. اگر آمریکا با پشت پا زدن به منافع خودش تصمیم ناپخته‌ای گرفته است، پس دیگر چه حاجت به بررسی چرایی و چگونگی مقابله با آمریکا در فقرۀ برجام است؟ بنابراین فرض ما این است که تصمیمی که آمریکا برای خودش در قبال برجام گرفته است، اگرچه از نظر ما تصمیم مردودی است، اما با علم به منافع و مضرات برجام برای ایالات متحده اتخاذ شده است، در اینجاست که واکنش جمهوری اسلامی به این تصمیم مهم می‌شود و این واکنش می‌بایست بتواند نقشۀ آمریکا برای تحقق منافع خودش از خلال خروج از برجام را نقش بر آب کند. آیا تصمیم جمهوری اسلامی پس از خروج آمریکا از برجام اینچنین کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش می‌بایست ببینیم آمریکا از خروج از برجام دقیقا به دنبال چه هست تا دریابیم که آیا تصمیم ما خواسته‌های او را برآورده کرده یا ناکام گذارده است. اگر از برخی مسائل داخلی ترامپ که جنجال‌آفرینی او در خروج از برجام را برایش به گزینه‌ای مطلوب تبدیل می‌کرد بگذریم؛ به طور خلاصه، آمریکا با خروج از برجام، دو هدف اساسی را دنبال می‌کند:

اولا نباید از یاد ببریم که آمریکا می‌توانست به برجام ادامه دهد و همچون گذشته، در مواردی، دلبخواهانه بعضی مفاد برجام را نقض کند؛ آمریکا حتی می‌توانست بدون خروج از برجام، دست به نقض فاحش تفاهم‌نامه بزند، اما آمریکا هیچ‌کدام از این دو گزینه را انتخاب نکرد. ترامپ کاملا از برجام خارج شد چون می‌دانست که حفظ اعتبار برجام و زنده ماندن آن، حتی اگر تخطی‌های موردی از برجام برای آمریکا میسر باشد، سایۀ سنگین ساز و کار حقوقی برجام را بالای سر کلیۀ تصمیمات آمریکا در قبال ایران، نگاه خواهد داشت. برایان هوک که اخیرا به عنوان مدیر «گروه اقدام ایران» در کاخ سفید منصوب شده است این را صراحتا گفت که برجام، دست و پای آمریکا برای هرگونه اقدامی بر علیه ایران را بسته بود. بنابراین تداوم برجام برای آمریکا مطلوب نبود، نه چون برجام برای آمریکا فوایدی نداشت، بلکه چون آمریکایی ها در طول دو سال که از اجرای برجام گذشت، این را به خوبی دریافتند که برجام، اگر برایشان فوایدی هم دارد اما به لحاظ راهبردی، مانع گسترش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. آنها می‌دانستند که نمی‌توانند اروپایی‌ها را قانع کنند که از برجام خارج شوند. اروپا به برجام به عنوان دستاورد دیپلماسی مشترک می‌نگرد که نگرانی‌ها درباره برنامه هسته‌ای ایران را کاهش می‌دهد، پس آمریکا برای از هم پاشیدن برجام فقط یک راه داشت و آن اینکه با خروج کامل از برجام، منتظر خروج کامل ایران از برجام بماند تا به هدف‌اش که پایان دادن به برجام بود برسد. جمهوری اسلامی ایران با تصمیمی که پس از خروج آمریکا گرفت، عملا مانع شد که آمریکا به این هدف‌اش برسد.

ثانیا برجام به لحاظ راهبردی، هدف چندین و چند سالۀ لابی صهیونیست‌ها در آمریکا و اروپا که به دنبال آن بودند که «مسألۀ ایران» را به یک مسألۀ یکپارچۀ جهانی تبدیل کنند، به شکست کشانید. صهیونیست‌ها برای ایجاد بلوکی واحد علیه ایران و ساده سازی فشار بر جمهوری اسلامی، سالها تلاش کرده بودند که تمام چالش‌های ما با چند کشور بزرگ دنیا را اولا به چالشی جهانی تبدیل کنند و ثانیا اینگونه وانمود کنند که مسائل مختلفی که چند کشور با ایران دارند، مثل موضوع موشکی، موضوع هستهای، موضوع حقوق بشر، موضوع حمایت از گروههای مقاومت در منطقه، و موضوعات دیگر، مسائل متعدد و جدا از هم نیست، بلکه دنیا با ایران یک مسألۀ واحد دارد و می‌بایست به همۀ مسائلش با ایران به یک چشم بنگرد. اینچنین می‌توانستند اولا غلبۀ جمهوری اسلامی بر این مسأله‌سازی‌های بین‌المللی را سخت کنند و ثانیا مانع شکل‌گیری فرآیندهای فنی برای حل هریک از مسائل به نحو جداگانه شوند. متأسفانه در موضوع هسته‌ای به هدف اولشان رسیدند. آنها با ورود پروندۀ ما به شورای امنیت توانستند یک موضوع ادعایی، که مسألۀ سه چهار کشور بود را به موضوعی جهانی تبدیا کنند. برجام با خارج کردن پرونده ایران از شورای امنیت، این پیروزی مقطعی را به شکست آنان تبدیل کرد. علاوه بر این، برجام با تعریف رویه‌ای دیپلماتیک و فنی که یکی از مسئلهسازی‌های دشمن (موضوع هسته‌ای) را بدون وارد کردن باقی مسائل، حل و فصل می‌کرد، مانعی بزرگ برای رسیدن لابی مذکور به هدف دوم (یکپارچه سازی تهدید ایران) محسوب می‌شد. اگر با خروج آمریکا از برجام، ما هم بلافاصله از آن خارج می‌شدیم، لابی صهیونیستی برای رسیدن به هر دو هدف مذکور، کار ساده‌ای داشت. پروندۀ ایران مجددا به شورای امنیت می‌رفت و نیز شکست سازوکار حل و فصل فنی- دیپلماتیک مسأله هسته‌ای، راه را برای طرح یکپارچۀ همۀ مسائل – با هم- بر علیه ایران هموار می‌کرد. تصمیم جمهوری اسلامی مبنی بر ماندن در برجام به شرط جبران مافات اروپا، اولا باعث شد که مسألۀ ما با آمریکا به مسأله با دنیا تبدیل نشود و ثانیا باعث شد که برخلاف آنچه که آنها می‌خواهند، موضوعی که روی میز است، کماکان یک موضوع (موضوع هسته‌ای و توافق برجام) و نه همۀ موضوعات باشد.

حال که به طور خلاصه نشان دادیم که تصمیم جمهوری اسلامی، چگونه اهداف ایالات متحده و لابی صهیونیستی فعال در آمریکا را از خروج از برجام به شکست کشانیده است، به چرایی مطلوبیت این تصمیم از منظر منافع ملی و راهبردی خودمان می‌پردازیم.

چگونه تصمیم ایران، مانع از تهدید منافع راهبردی کشور شد؟

برای پاسخ به این سوال، نخست باید ببینیم که ما چه اهدافی را از مذاکرات هسته‌ای، دنبال می‌کردیم. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای مذاکرات هسته‌ای (ابتدا با سه کشور و سپس با 5+1) به دنبال تأمین دو دسته اهداف تاکتیکی و راهبردی بود. مراد از هدف تاکتیکی، هدفی است که می‌بایست در کوتاه‌مدت به ثمر نشیند و نتایج آن نیز فورا و در کوتاه مدت به دست آید. در مقابل، هدف راهبردی، هدفی است که چشم‌اندازی کلان و بلند دامنه دارد و نتایجش نیز در بلند مدت خود را نشان می‌دهد. ما در مذاکرات هسته‌ای، از ابتدا هر دو دسته از اهداف را مدنظر داشتیم.

-1اهداف تاکتیکی

در سطح تاکتیکی، هدف ما از ابتدا آن بود که مانع از آن شویم که برنامۀ هسته‌ای ایران، به عنوان یک تهدید علیه امنیت جهانی معرفی و القا شود. پس از ورود پرونده به شورای امنیت نیز هدف تاکتیکی ما خروج پرونده از شورا و رفع تحریم‌های شورای امنیت بر علیه برنامه ایران بود. ما از ابتدا چندان نگران تحریم‌های یک‌جانبۀ آمریکا نبودیم، چه آنکه سابقۀ این تحریم‌ها به پیش از پروندۀ هسته‌ای بازمی‌گشت. البته همین تحریم‌های یکجانبه، زمانی که با تحریم‌های شورای امنیت و سپس اتحادیۀ اروپا همراه شد، از قوۀ قوی‌تری برخوردار شد و عرصه را بیش از زمانی که به تنهایی بر علیه کشورمان اعمال می‌شد، بر ما تنگ کرد. بنابراین رفع تحریم‌ها و خارج کردن پروندۀ هسته‌ای از زیر سایۀ سنگین فضاسازی جهانی، اهداف تاکتیکی ما بود که مشخصا از آغاز دور جدید مذاکرات در دولت دکتر روحانی، پیگیری شد.

-2 سطح راهبردی

در سطح راهبردی، هدف ما از مذاکرات برجام، خارج شدن از فضای انزوای جهانی بود که غرب، و مشخصا ایالات متحدۀ آمریکا و رژیم صهیونیستی، که بعدا عربستان سعودی نیز به آنان پیوست، به دنبال قرار دادن ما در چنان فضایی بودند. فضای انزوا، فضایی است که در آن، کلیۀ امکانات یک کشور برای پیگیری منافع‌اش در محیط بینالملل، سلب می‌شود و بازوهای دیپلماتیک و حقوقی آن کشور، قطع شده و یا بی‌نهایت ضعیف می‌شود. در اینجا لازم به یادآوری است که جمهوری اسلامی ایران، هرچند بر اساس آرمان‌های انقلاب اسلامی و اصول مصرح قانون اساسی، از همان ابتدا مناسبات ظالمانه و استعماری و استکباری در فضای بین‌الملل را نپذیرفت، اما دکترین سیاست خارجی ما از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و اندکی پس از آن، «مشارکت انتقادی» در محیط بین‌الملل بود. ما بر اساس خط مشی‌یی که رهبران انقلاب برای سیاست‌خارجی کشور ترسیم کرده‌اند، به هیچ وجه زیر بار سلطۀ قواعد ناعادلانۀ محیط بین‌الملل و زیر بار قوۀ اجبار کشورهای زورگو نمی‌رویم، نه سلطه‌گریم و نه سلطه پذیر، حفظ توأمان این دو، مستلزم مشارکت انتقادی در مناسبات محیط بین‌الملل است. با مشارکت انتقادی، هم امکان حضور در مجامع جهانی و دفاع از حق و عدالت و حقوق و منافع ملی خودمان را خواهیم یافت و هم با نقدِ نظری و عملی مناسبات ظالمانۀ جهانی، مانع از تحقق اهداف زورگویانه بر علیه کشور خودمان و نیز بر علیه متحدان‌مان و مستضعفان جهان خواهیم شد. غرب از خلال پروندۀ هسته‌ای ایران، علاوه بر پیگیری فشار و تحریم بر علیه کشورمان، به دنبال سلب امکان مشارکت انتقادی جمهوری اسلامی در مناسبات جهانی، و نیز قطع بازوهای دیپلماتیک و حقوقی ایران برای تحقق این اصل راهبردی سیاست‌خارجی‌اش بود. آنها این هدف را با تلاش برای انزوای کشورمان دنبال می‌کردند که در برجام، به دلیل قدرت دانشمندان جوان کشورمان و نیز دیپلمات‌های خلاق و زبردست ما، با اکراه، مجبور به پذیرش شکست این سیاست شدند. اعتراف آمریکایی‌ها به اینکه پس از برجام فعالیت‌های منطقه‌ای ایران در حمایت از متحدین منطقه‌ای اش افزایش یافته است را در همین چارچوب باید تحلیل کرد.

بر این اساس و با توجه به اهدافی که کشورمان از ابتدا در مذاکرات هسته‌ای و برجام دنبال می‌کرد، تصمیم ایران پس از خروج آمریکا از برجام، دستکم به سه دلیل، بهترین تصمیم ممکن و تصمیمی هوشمندانه است:

اولا همانظور که گفتیم آمریکا با خروج از برجام، به دنبال نابود کردن برجام و بازگشت تحریم‌های اجماعی و همه جانبه علیه کشورمان است. آنها که به لحاظ دیپلماتیک، نتوانستند اروپا را مجاب به خروج از برجام کنند، تنها در صورتی می‌توانند اجماعی جهانی علیه ایران ایجاد کرده و تحریم‌های اجماعی را بازگردانند که ایران از برجام خارج شود. تصمیمی که جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است اما در مقابل این تلاش آمریکا، موفق شده نه تنها ایالات متحده را از بازگرداندن تحریم‌های اجماعی علیه کشورمان، مأیوس کند؛ بلکه از طریق برانگیختن مخالفت سیاسی جهانی و گسترده با تحریم مجدد ایران، عملا بی‌اعتباری ابزار تحریم در دستان ایالات متحده آمریکا را آشکار سازد. توجه داشته باشید که با تصمیمی که جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ادامۀ برجام با اروپا، روسیه و چین گرفته است، آمریکا تنها در صورتی می‌تواند ابزار تحریم بر علیه برنامۀ هسته‌ای ایران را اِعمال کند که دولتها، بانک‌ها و شرکت‌های اروپایی و غیره را به دلیل همکاری با ایران، تحریم کرده و یا دستکم تهدید به تحریم نماید. به نظر نمی‌رسد این رویه، قابلیت استمرار طولانی مدت را داشته باشد.

ثانیا جمهوری اسلامی ایران با واداشتن اروپا به تلاش عملی برای حفظ برجام، ظرفیت‌های «دیپلماسی منهای آمریکا» را نه تنها در پروندۀ هسته‌ای ایران، بلکه در دیگر پرونده‌های بین‌المللی فعال و تقویت کرده است. توجه داشته باشید که دیپلماسی منهای آمریکا، تداوم منطقی همان ایدۀ مشارکت انتقادی در مناسبات جهانی است که اگر در این مرحله موفق شود، تبعا به تداوم رابطه با اروپا محدود نخواهد شد، بلکه اساسا این ظرفیت را برای همه دیگر کشورها و همه دیگر مسائل بین‌المللی خواهد گشود که بدون حضور آمریکا مسائل فی‌مابین و جهانی، قابل حل و فصل شدن است. در بلند مدت، این روند به منزوی شدن آمریکا در جهان و تشکیل بلوکی قدرتمند از کشورهایی که تن به روابط زورگویانه و استکباری با ایالات متحدۀ آمریکا نمی‌دهند خواهد انجامید و تحقق یکی از اساسی ترین آرمان‌های انقلابی سیاست خارجی ما خواهد بود انشاالله. توجه شما را جلب می‌کنیم به پژواکهایی که از هم‌اکنون در اعتراض به اقدام آمریکا در خروج از برجام و در مخالفت با یکجانبه‌گرایی آمریکا در محیط بین‌الملل، در سطح سیاستمداران کشورهای قدرتمندی نظیر آلمان و نیز در سطح افکار عمومی دنیا به وضوح شنیده می‌شود. این نشانه مثبت را ابدا نمی‌توان نادیده گرفت.

ثالثا این را نیز نباید از یاد ببریم که رابطه هدفمند با اروپا، به خودی خود نیز واجد اهمیت است. چه آنکه اروپا – خصوصا پس از سازماندهی ذیل اتحادیه- یک سایۀ سنگین بر سر ایالات متحده آمریکا است. اگر تاریخ روابط اروپا و آمریکا را بخوانید درخواهید یافت که از زمان تشکیل اتحادیه، آمریکا برای کاستن از قدرت اروپای واحد، متوسل به ترفندهای مختلف شده است. در اینجا مجال طرح تفضیلی این موضوع نیست اما همانقدر اشاره کنیم که آمریکا در تمام طول این مدت تلاش کرده است که اختلافات بالقوه و بالفعلی که با برخی قدرت های اروپایی دارد و خصوصا تضاد منافع‌اش با اروپا در بسیاری از موارد را با اهرم اقتصاد جهانی و امپراطوری دلار، پنهان نگاه دارد. اروپا این برتری را اجبارا پذیرفته است اما این پذیرش، لزوما ابدی نیست. یکی از فواید تصمیم اخیر کشورمان درباره برجام، آشکار کردن این گسست‌ها و تضادها و کشیدن آن به رخ دو طرف است. چیزی که آمریکا با تلاش فراوان، سالها در پی پنهان نگاه داشتن و فروکاستن آن بوده است. حرکت در گسست میان اروپا و آمریکا و تعمیق کردن آن، و به بیان دیگر، واقعی کردن رابطۀ اتحادیه اروپا و ایالات متحدۀ آمریکا، اهرم فشاری جدی بر آمریکا است که ابدا نباید آن را دستکم گرفت. فی‌الحال، شاید اینچنین به نظر برسد که قدرت اروپا بر آمریکا نخواهد چربید؛ اما باز شدن و عمیق شدن این شکاف، می‌تواند دستاوردهایی برای آیندۀ سیاست جهانی و بر علیه موقعیت برتر ایالات متحده باشد که روز به روز رو به افول است.

جمع‌بندی

بنابر آنچه گفتیم، تصمیمی که جمهوری اسلامی ایران، پس از خروج آمریکا از برجام اتخاذ کرده است، تصمیمی هوشمندانه است که منافع جمهوری اسلامی ایران را تأمین کرده و اهداف ایالات متحده را در خروج از برجام، ناکام خواهد گذارد. البته تداوم این روند، همانطور که مقام معظم رهبری و ریاست محترم جمهوری فرموده‌اند بستگی به تعهد عملی اروپا به حفظ برجام دارد. گزینۀ خروج از برجام، همچنان پیش روی ما قرار دارد و تا آبان‌ماه و موعد آغاز تحریم‌های نفتی آمریکا، بسته به رفتار اروپا، نظام در این زمینه تصمیمات مقتضی را اتخاذ خواهد کرد. ممکن است ما در آن تاریخ از برجام خارج شویم، این احتمال نیز وجود دارد که بسته به نوع تعهدات و اقدامات اروپا و سطح آن، ما برخی از تعهدات مهم برجامی خودمان را لغو کرده و برجام را در شرایط جدیدی تجربه کنیم. اما مهم این است که هریک از این گزینه‌ها که اختیار ‌شود، پس از طی فرآیندی است که اکنون با اروپا در حال طی کردن آن هستیم و این یعنی، حتی اگر پس از طی این فرآیند، از برجام خارج شویم، همچنان دست بالا را خواهیم داشت و وضعیت برای ما به نسبت خروج آنی از برجام (بلافاصله پس از اعلام آمریکا) بسیار متفاوت خواهد بود. دستکم اینکه، به فرض خروج در آبانماه، اروپا به راحتی نخواهد توانست در فرستادن برنامه هسته‌ای ایران به شورای امنیت، با آمریکا همکاری کند، چه آنکه مسئول خروج ایران از برجام در آن صورت، نه فقط آمریکا، بلکه اروپا هم هست.

 

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی ، تاریخ انتشار: 11مهر 1397 ، کدخبر:182292 ،www.npps.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین