
شعار سال : جوامع را میتوان به لحاظ ارتباط میان سه مقولهی «علم»، «کنترل» و «تولید» به سه گروه دستهبندی کرد: جوامع پیشتاز، جوامع ایستا و جوامع رو به قهقرا.
1جوامع پیشتاز:
اگر در جامعهای ارتباط میان سه مقولهی علم، کنترل و تولید - «روان» باشد آنگاه آن جامعه، جامعهای «پیشتاز» است.
2جوامع ایستا:
اگر در جامعهای ارتباط میان علم و تولید و همچنین علم و کنترل - «نامفهوم» باشد و ارتباط میان کنترل و تولید نیز «مچگیرانه» باشد آنگاه آن جامعه، جامعهای «ایستا» است.
3جوامع رو به قهقرا:
اگر در جامعهای علم، کمترین جایگاهی در فرایند مدیریتش نداشته باشد(یعنی دیمی و اللهبختکی یا حسینقلیخانی اداره شود) و رابطهی میان کنترل و تولید نیز «مچگیرانه» باشد آنگاه آن جامعه، جامعهای «رو به قهقرا»ست.
ایران تنها کشوری استکه پرشمارترین دانشگاهها را در دنیا دارد! تعداد دانشگاههای ایران حتی از چین بعنوان پرجمعیتترین و یکی از پر وسعتترین کشورهای جهان، بیشتر است!
در دانشگاههای ایران بیش از ۸۵هزار عضو هیات علمی، حدود ۱۱۷هزار دانشجوی دکترا، حدود ۷۰۰هزار دانشجوی کارشناسی ارشد و کمابیش ۵میلیون دانشجو درحال پژوهش، تدریس و تحصیلاند ولی این کشور در زمرهی فاسدترین و مفلوکترین کشورهای دنیا قرار دارد!
با اینکه یک ظرفیت علمی چندمیلیونی از سرمایههای انسانی در دانشگاههای ایران حضور دارند و رهبران و سیاستگذارانش مدعیاند؛ "دارند موشک میسازند" ولی آن کشور حتی قادر به تولید پوشک بچه، کارت ملی هوشمند یا دیگر اقلام ضروری شهروندانش نیست. این درحالیستکه مدیران بخش علم در ایران مدعیاند سالانه کمابیش ۵۰هزار مقاله در ژورنالهای معتبر بینالمللی بهچاپ میرسانند! به سخنی دیگر، رابطهی میان علم و تولید در ایران، نامفهوم است! یعنی زایشهای علمی در ایران مبتنی بر نیاز واقعی جامعه نیست.
یکی از دستاوردهای پیشرفتهای علمی در هر جامعهای، ایجاد سازوکارهای نظارتیِ فناوریپایه برای ایجاد شفافیتهای مالیِ مسئولان ریز و دُرشتش است. ولی در ایران با ازدیاد دانشگاهها و اعضای هیات علمی و دانشجویانش؛ پیشرفتهای غالبا موهومیِ علمی موجب گسترش فساد، چپاول ثروتهای ملی، تورم، رکود، طلاق، ترافیک، آلودگی هوا، تخریب محیطزیست و انواع کجرَوی و بیاخلاقیها در طول و عرض و عمق جامعه میشود! و یا میتوان گفت: "پیشرفتهای غالبا موهومیِ علمی موجب «کنترل» یا «مهارِ» نابسامانیهای سیاسی - اجتماعی و اقتصادی جامعه نمیشود"! یعنی رابطهی میان پیشرفتهای علمی با کنترلِ هرجومرجها و نابسامانیهای جامعه نیز «نامفهوم» است.
اگر هر ایرانی میخواهد مفهوم «مچگیری» را در میدان عمل بفهمد، کافیست برای گرفتن مجوز یا موافقت اصولی یک کسبوکار یا واحد تولیدی، با فرایندهای پیر و بوروکرات اداری در سازمانهای دولتی یا حاکمیتی ایران درگیر شود!
تحلیل بالا توصیفی از وضعیت ایستایی جامعه ایران در سطح خُرد بود. ولی از دیدگاه مدیریت کلان نیز، مقولهی علم در نظام کشورداری ایران کمترین جایگاهی ندارد. یعنی کشور ایران با تکیه بر دانش و روشهای روز مدیریتِ نوین اداره نمیشود بلکه بیشتر بر اساس غریزه یا بر پایهی نظر و ارادهی اشخاص اداره میشود و بر پایهی ارادت اشخاص دیگر نیز مورد تایید و تمجید قرار میگیرد!
از سوی دیگر، رابطهی میان نهادهای نظارتی(بعنوان نماد کنترل) با دیگر دستگاهها در ایران نیز غالبا مچگیرانه است. رابطه میان دولت و مردم، مجلس و دولت، شورای نگهبان و مجلس، پلیس و مردم، قوه قضائیه و مردم، و ...؛ همگی مچگیرانهست.
بنابراین جامعه ایران از منظر مدیریت کلان، جامعهای رو به قهقراست!
جمعبندی:
درحالیکه جامعه ایران جامعهای ایستا و رو به قهقراست ولی رهبران و دولتمردان غالبا پوپولیستش مدعیاند آن جامعه یکی از کم مشکلترین و پیشتازترین کشورهای دنیاست!
درحالیکه بهدلیل رویکردهای مچگیرانهی نهادهای حکومتی و دولتی ایران در مدیریت انواع سرمایهها، سالانه حدود ۱۸۰هزار نفر از سرمایههای انسانی آن کشور بهسوی کشورهای توسعهیافته مهاجرت میکنند ولی رهبران و دولتمردان غالبا پوپولیستش مدعیاند: "ما بدان دلیل که میتوانیم بر جهان مدیریت کنیم پس لاجرم جمعیت ایران باید به ۲۵۰میلیون نفر افزایش یابد"!
درحالیکه رسانههای ایران هر روز و هر شب از چپاول و غارت ثروتهای ملی توسط اشخاص وابسته به نهادهای قدرت و فرزندان یا برادران صاحبمنصبان حکومتی رونمایی میکنند ولی رهبران و دولتمردان غالبا پوپولیست ایران حاضر به طراحی سازوکارهای شفافِ مالی برای مسئولان نیستند!
شعار سال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از ایران و ابر چالش های آینده