شعار سال: آدرنالین باعث میشود چیزها را به یاد آوریم. زمانی این کارکرد نشاندهندۀ تکامل بود و در برابر خطرهای طبیعی از انسان محافظت میکرد؛ اما امروزه آدرنالین اغلب باعث میشود انسان مدرن وقایعی را به یاد بیاورد که بیشتر دوست دارد فراموششان کند. این موضوع ما را به پروپرانولول میرساند. این داروی شگفتانگیز و هولناک میتواند خاطرات تلخ را پاک کند و آشکارا معنای واقعیت را زیر سؤال ببرد.
• چقدر از خاطراتمان ساختگی است؟
بعضی مواقع خاطراتی را با جزئیات تعریف میکنیم که هرگز اتفاق نیفتاده است
کسانی که حافظۀ قوی دارند شاید خیلی به خود ببالند. اما پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا به این نتیجه رسیدند که بسیاری از خاطرههایی که به یادمان میآید چیزی مثل عکاسیِ دوربینها نیست، بلکه همچون نقاشیِ ذهن آدمهاست. در این نقاشی، علاوهبر جزئیات، پای تفسیر انسان هم در میان است. اگر این نتایج را بپذیریم، چه بلایی بر سر روزنامهنگاری میآید که صرفاً به روایتهای آدمها از اتفاقات استناد میکند؟ این محققان میگویند حافظه چیزی مثل مستند است: تفسیر مستندساز، با چاشنیِ واقعیت.
• چرا از سالهای اول زندگی چیزی به یاد نداریم؟
در فرهنگهایی که به گذشته توجه فراوان میشود، انسانها قادرند خاطرات بیشتری از کودکیشان به یاد بیاورند
تقریباً هیچکس از دو سال ابتدایی زندگیاش هیچ خاطرهای ندارد و خیلی از افراد از هفت یا هشت سال اول زندگیشان هم خاطرهای ندارند. این در حالی است که تواناییِ یادگیریِ ما در اوان کودکی، به شکلی خیرهکننده، بیشتر از مابقیِ سالهای عمرمان است. دلیل این «نسیان کودکی» چیست؟ دانشمندانِ مختلف تحقیقاتِ وسیعی دربارۀ این پدیدۀ مرموز انجام دادهاند که یافتههای آنها فهمِ ما را از سازوکارِ ایجاد خاطره دگرگون کرده است.
• از تاریخ چه آموختهایم؟ احتمالاً هیچ
از قرن بیستم هر چه را فراموش کنیم، جنگها را نباید از یاد ببریم
بله، تردیدی نیست که سرعت تغییرات جهانی آنچنان هولناک شده است که انگار دیگر از گذشته چیز چندانی نمیتوان آموخت. گذشته همچون رؤیایی دور یا کابوسی تلخ جلوه میکند که رفته و اثری از آن بهجای نمانده است. اما واقعیت این نیست. تونی جات به ما نهیب میزند که اعتقادِ افراطی به تازگی این دورانْ خطرناک است، زیرا هنوز در بر همان پاشنه میچرخد و جنگ از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است.
• فراموشی: خطر فرهنگهایی که به جنگ گذشتۀ خودشان میروند
ارزشزدایی نظاممند از گذشته بهشکل جدی در سدۀ نوزدهم آغاز شد
دنیای مدرن فراموشی را دوست دارد. اگر گذشته بهطور سیستماتیک تقبیح و انکار نشود، امید به آیندۀ درخشانی که مدرنیته مدام نوید آن را میدهد کمرنگ میشود. این ماجرا فراتر از گفتمانی خاص یا دورهای محدود است، از روانکاوی فرویدی و فلسفۀ تاریخ تا نظریۀ توسعه و اردوگاه چندفرهنگیگرایی، گذشته همواره عرصهای تاریک و تلخ تصویر میشود که باید از دست آن خلاص شد. کتابی جدید به جوانب گوناگون این فرهنگ فراموشی میپردازد.
• چه چیزی باعث میشود شخصی را دیگر همان شخص قبلی ندانیم؟
مهمترین ویژگی ذهنی در تشخیص هویتِ «خود» اعتقادات عمیق اخلاقی است
کشتیای را در نظر بگیرید که قطعاتش یکبهیک جایگزین شدهاند، تا جایی که کشتیای با قطعات کاملاً جدید ساخته شده است. آیا این کشتی همان کشتی قبلی است؟ آیا چنین چیزی درمورد انسان نیز میتواند صادق باشد؟ همزمان با پیرشدن، تقریباً تمام سلولهای بدن ما جایگزین میشوند و این جایگزینی بارهاوبارها تکرار میشود. باوجوداین، آیا هویت ما همچنان دستنخورده باقی مانده است؟ آیا هویت با ویژگیهای مادی گره خورده است یا اینکه بخشهایی از ذهن برای هویتبخشی به ما ضروریتر هستند؟
• خبری بد برای آنهایی که اسم اطرافیان را فراموش میکنند
آدمها فکر میکنند زندگیشان در این دنیا بامعناست، البته تا پیش از اینکه کسی نامشان را فراموش کند
حتماً پیش آمده که نام افراد دور و برتان را فراموش کنید و، برای مدتی طولانی، بدون اینکه نام طرف مقابلتان را بدانید، با او معاشرت کرده باشید. اما لحظۀ شرمآور آن وقتی است که میفهمد نامش را نمیدانید؛ انگار تشتی آب سرد در یقهاش خالی کردهاید. تحقیقات جدید میگوید فراموششدن تأثیرات مخربی بر انسانها میگذارد: آنها پس از اینکه میفهمند آنقدرها هم ارزش نداشتهاند تا در خاطر شما بمانند، برای چند لحظه احساس پوچی میکنند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته سایت ترجمان تاریخ انتشار 7دی 97، کدخبر: 9241، www.tarjomaan.com