شعار سال: نسل امروز، در اين سالها چه تغييراتي از سر گذرانده است؟ چه کساني در اجتماع امروز، در کنار مراجع فکري پيشين، مطرح شدهاند؟ اولويتهاي زنده آنها هماينک چيست؟ پرسشهايي که معمولا در رسانههاي عمومي به عمق آن پرداخته نميشود، تکمضرابهايي نواخته ميشود که اتفاقي به نظر ميرسند اما باز هم به گوش خوشايند هستند. يکي از آنها در همين سهشنبهشبي که گفته شد، رخ ميدهد؛ مسابقهاي زنده از شبکه سه سيما در حال پخش است که در استاديوم بزرگي در انگلستان برگزار ميشود. «آنفيلد» را مطبوعات لندني معبد جوانان ميخوانند! حساسيت بازي در آن مکان، بسيار بالاست؛ زيرا تيم فوتبال میهمان، بارسلونا، خواب پادشاهي در ليگ قهرمانان اروپا را ميبيند و ميخواهد کار را براي حريف سرسختش تمام کند. دقايق نخست اين مسابقه است، تصويري از يک بازيکن تيم ليورپول ديده ميشود که خارج از زمين فوتبال، کنار تماشاگران روي سکوها نشسته است.
گزارشگر ايراني، او را چنين معرفي ميکند؛ محمد صلاح، بازيکن تأثيرگذاري که امشب به سبب مصدوميت، بازي نميکند. مزدک ميرزايي ادامه ميدهد اين بازيکن مسلمان، چنانکه خودش گفته، ميخواهد تمام ماه رمضان را روزه بگيرد و بازيهاي پيشرو، نميتوانند مانعي بر سر راه او باشند. اين جمله فرامتني بسيار بااهميت است که دقيقا ميتواند بر ذهن و دل بينندگان پرشمار تلويزيون مؤثر واقع شود؛ زيرا فرد يادشده، محبوبيت زيادي دارد و براي يک مخاطب، فقط يک يادآوري کافي است تا پيام رسانه تصميمساز شود و کارهاي زيادي بکند. قطعا اگر پيامي هرچند کوتاه در شرايط مناسبي ادا شود، ميتواند تأثيرگذار باشد. کاري که تلويزيون براي آن برنامه مدوني ندارد و بهجاي آن با تکرار برنامههاي کليشهاي بلندمدت خود فکر ميکند که توانسته رسالت خود را به نحو مطلوب به انجام برساند اما در واقعيت قضيه، همان برنامههاي شعاري که بدون نيازسنجي واقعي به توليد رسيدهاند، منجر به نوعي مقاومت و سرخوردگي بين جوانان شده است؛ مسئلهاي که در محفلهاي غيررسمي از آن به نام «دينگريزي» تعبير ميکنند. مدتهاست عناصر تدبير و مخاطبشناسي در اين رسانه فراگير، حضور چشمگيري ندارد. عموما افرادي مجري کار ميشوند که رسانهاي نيستند بلکه شايد با سفارش آمده باشند. گويا دروازه سازمان به اين پاشنه ميچرخد تا اشخاص موردنياز و متخصص رسانه و اجرا، در سايه بايستند يا به شکل ناگواري تخطئه شوند. حال با توجه به مسئله کمکاري رسانه، ميتوان به اين تکمضرابها دلخوش کرد اما بحث اين است که نکته تشويقي گزارشگر فوتبال را چند نفر در آن شب واقعا شنيدهاند؟ روزهداري يک بازيکن سرشناس که اصالتا مصري است اما محبوبيت جهاني دارد، ميتواند پيام مهمي براي جامعه مستعد ديني باشد؛ چنانکه يک کارتون پرمحتوا يا بحث روان يک کارشناس شاداب که پيامي از دين دارد ميتواند اثرگذار باشند. گزارهاي که نبايد از آن غفلت کرد، اين است که نکتهاي هم وجود دارد که به اندازه خود پيام، مهم است؛ شناختن فضاي ذهني مخاطب در کنار سنجش نيازهاي عيني او براي يک برنامهساز چون نان ش ب واجب است. اين دو مقوله نياز به بازتعريف دارد. مثلا با توجه به خاطرات مشترک و روزانه مخاطبان ايراني ميتوان به اين پرسش پاسخ داد که با فرض آنکه رسانههاي ديداري و شنيداري کارشان را بلد باشند، تا چه اندازه، پيامهاي ديني شنيده ميشوند؟ اگر يک مخاطب جوان که در انتظار کاري دائمي است و به هر بنگاه کاريابي که دستش ميرسد، مراجعه ميکند و پاسخي نميگيرد، یکباره بشنود که عدهاي سودجو در همين شهر هستند که به درآمد ماهانهاي بالغ بر پنج ميليارد از کار برجسازي يا دلالي فولاد و شبيه آن رسيدهاند و از راه گراني بيدليل کالا يا رابطهبازي با عدهاي توانستهاند مردم را به شکل خاموش چپاول کنند، آن مخاطب چگونه ميتواند پيامي سرشار از معنويت دريافت کند؟ آيا با نظر به شرايط روحي مخاطب، او قادر به شنيدن اينگونه پيامها هست؟ اينجاست که بايد کارگزاران جامعه به کمک اصحاب رسانه بشتابند و به وظيفه خطير خود عمل کنند.
البته نکته اميدوارانهاي هم هست که متأسفانه پشت ابرها پنهان مانده و ضرورت بازشناسي آن، بازهم بر عهده علماي رسانه است؛ چنانچه لايههاي زيرين جامعه کاويده شود، بهويژه از نهضت مشروطيت به اين سو که در صد سال اخير رخ داده پژوهشي جدي به عمل آيد، مشاهده ميشود که خاطرات تاريخي از ماههاي رمضان، جايگاه رفيعي در ميان ساير رويدادهاي ديني اين مردم دارد. شايد يکي از دلايل آن، عجينشدن اين ماه عزيز با آيينهاي فتوت و جوانمردي باشد. رويدادهاي اجتماعي شهادت ميدهند که ديرينه بودن اينگونه رسوم پهلواني، ريشه در هويت اين ملت دارد. همين حقيقت، سبب ميشود تا مناسک و عبادات رمضان در قلب مردم حفظ شود و تقريبا از آسيب نسلها و عصرها در امان بماند. روزهگرفتن را تنها نميتوان کاري فردي براي تهذيب نفس و خودسازي قلمداد کرد بلکه تنفس اجتماعي در اين ماه خدا مانند خون حياتبخشي است که در رگهاي جامعه به جريان ميافتد تا انديشه همياري و دستگيري همسايه و همشهري و مستمندان جاهاي دور در آن به گردش افتد. رمضان، همچنان ظرفيت فشردهاي در خويش دارد که با آزادشدن آن ميتوان به اجراي مساوات اجتماعي اميدوار شد و به اين ماه بايد از نظرگاه جمعي نگريست. برکات رمضان، فقط نبايد به يک ماه خلاصه شود بلکه پرتوهاي مبارک آن ميتواند در طول يک سال بدرخشد و بر سايههاي ناهموار جامعه بتابد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 21 اردیبهشت 98، شماره: 3424