شعار سال: مدتها است که « سر قبرآقا» به عنوان یکی
از اماکن تاریخی- گردشگری به روی مردم بسته است. هرچند اخباری به گوش رسید که قرار
است بخش خصوصی در حیاط سرقبرآقا مستقر شود و آن را به یک مکان پذیرایی- تفریحی
تبدیل کند.
اگر از سمت میدان بهارستان به سمت میدان سیروس حرکت کنید پس از طی
مسافتی آرام آرام بقعه آبی رنگ «سرقبرآقا» نمایان میشود با طوقی که خورشیدی درخشان
روی آن قرار دارد. پیشترها از کوچک و بزرگ همه فکر میکردند کل این طوق طلا است و
احتمالا 800 الی 900 کیلویی وزن طلای آن است غافل از این که شاید طلای به کار رفته
در آن بیش از 100 الی 200 گرم وزن نداشته نباشد و در اصل طوقی مسین با آبکاری طلا
است. همین سبب شد که چند سال پیش عدهای به فکر سرقت آن با جرثقیل بیفتند و حتی
طوق اندکی کج شود.
بقعه سر قبرآقا مدتهاست که به روی بازدیدکنندگان بسته است و متولی از
سوی خاندان ظهیر امامی مسوولیت آن را بر عهده دارد. اکنون اما چند صباحی است که خبر
میرسد متولی با بخش خصوصی به تعامل رسیده و قرار
بوده در حیاط این آرامگاه مرکز پذیرایی- گردشگری راهاندازی کند و به این ترتیب در
این مکان تاریخی به روی مردم گشوده شود.
اما بعدها صحبت از اختلاف بین متولیان و بخش خصوصی به میان آمد و حتی
صحبت از حفاریهایی عمیقی در میان محوطه شد که برخی آن را برای ایجاد سیستم فاضلاب
عنوان میکردند و برخی دیگر هم علت کندن چنین چاههای عمیقی را تعجبآور میدانستند
و برخی هم مدعی بودند چنین اتفاقی رخ نداده است.
این در حالی بود که دی ماه 97 هم خبر رسید که گروهی حرفهای به صورت پیمانکاری
قرار است سقف گنبد را مرمت کنند. در حال حاضر سقف آجر فرش، گچکاریها و تزئینات
چوبی این بقعه نیاز به مرمت دارد اما بیگمان مرمت گنبد از هر کدام از این موارد
مهمتر است و پس از آن سقف آجر فرش.
از دی 97ماه داربست مرمت سه هفتهای برقرار شد و بهمن ماه هم قرار شد استحکام
بخشی کاشیهای پایین دست گنبد به اتمام برسد و مرمتگران منتظر چهار هزار کاشی
سفارش داده شده از اصفهان برای مرمت قسمت بالا دست گنبد بودند که به دلیل اختلاف
بین متولی و بخش خصوصی کار متوقف شد.
اکنون عکس و فیلم ارسالی نشان از وضعیت اسفناک این گنبد دارد تا آنجا
که حتی بیم آن میرود که گروهی بتوانند از داخل وارد میل حایل بین سقف گنبد و کف
مقبره شوند و اطراف طوق را ببُرند و آن را ببرند؟
هرچند عدهای در این میان صحبت از شکایت و شکایتکشی متولی و بخش خصوصی
و میراث فرهنگی به دلایل مختلف میکنند اما آنچه بیش از همه حائز اهمیت است وضعیت
بلاتکلیف و خطرناک طوق و سقف گنبد است؟
آیا میراث فرهنگی استان تهران از این وضعیت مطلع است؟ آیا ناظر مرمت از
چنین اتفاقاتی خبر دارد؟ آیا حفاریهای داخل حیاط صحت دارد؟ در این صورت چه زمانی
این حفاریها و به چه منظوری انجام شده است؟اگر حفاری داخل محوطه انجام شده آیا با
مجوز میراث فرهنگی صورت گرفته است؟ در این صورت خاک حاصل از حفاری چه شده است؟ آیا
ناظر باستانشناس هنگام این حفاری آن هم در محدوده تاریخی و قلب تهران دوران قاجار
حضور داشته است؟ چرا کار مرمتگران متوقف شده است؟ اکنون چه کسی متولی وضعیت اسفناک
طوق و سقف گنبد اثر ملی است؟ و چه تضمینی وجود دارد که سرقت دوبارهای برای طوق
اتفاق نیفتد یا به بهانههای مختلف امکان دسترسی افرادی به طوق فراهم نشود و طلای
آن به سرقت نرود؟
بین این دعواها تکلیف حفاظت از این بنا چیست و حفاظت آن با متولی است
یا بخش خصوصی و یا سازمان میراث فرهنگی؟
از سوی دیگر این پرسش هم مطرح است که برش زیر طوق چه زمانی و در چه مقطعی اتفاق افتاده است؟ آیا این برش به زمان سرقت پیشین باز میگردد؟ به علت تعلل در مرمت چنین شده است؟ یا جدیداً این اتفاقات رخ داده است؟ میراث فرهنگی استان تهران وضعیت طوق را ازنزدیک ارزیابی کرده است و از وضعیت پیشین و فعلی آن با خبر است؟ در این صورت چه اقدامات حفاظتگرانهای انجام خواهد داد؟ آیا مرمتها از سر گرفته میشود؟همچنین در صورت هرگونه تعرض عمدی به این اثر تاریخی چه اقدام حقوقی از سوی سازمان میراث فرهنگی انجام خواهد شد؟
میرزا ابوالقاسم پسر میرمحسن و برادرزاده و داماد نخستین امام جمعه
تهران میرمحمدمهدی است که پس از ساخت مسجدشاه توسط فتحعلی شاه به سال1236 قمری به دعوت
وی به عنوان امام جمعه تهران از اصفهان به تهران آمد. ميرزا به سال 1263 (ه..ق) پس از فوت عمويش امام جمعه تهران شد.
امام جمعه تهران همچنین به دستور فتحعلیشاه سرپرستی مسجد شاه را هم عهده دار بود،
از این رو میرزا ابوالقاسم هم به چنین سمتی دست یافت.
بقعه سر قبر آقا در داخل بافت قدیمى تهران در ضلع جنوبى چهار راه مولوى
انتهاى خیابان شهید مصطفى خمینى (سیروس سابق) در میان باغى تقریبا بزرگ و قدیمى
قرار دارد.
پیش از فوت سیدابوالقاسم امام جمعه تهران و خاکسپاری او در این محل گورستان
کوچکی بود اما به مرور زمان و به دلیل اعتقاد مردم به مقام امام جمعه، مردم خواهان
دفن شدن پس از مرگ در این گورستان و در کنار آرامگاه امام جمعه شدند و کم کم
گورستان گسترش یافت و بزرگ شد و به سر قبر آقا معروف شد. حاج میرزا ابوالقاسم امام
جمعه در سال۱۲۷۱ یا ۱۲۷۲ هجری قمری و در دوران پادشاهی ناصرالدین
شاه قاجار درگذشت و در محلی که هماکنون بقعه سر قبر آقا نامیده میشود، به خاک
سپرده شد. به امر شاه بر مزار وی، گنبد زیبا و باشکوهی ساخته شد. بعدها فرزند او
یعنی میرزا زینالعابدین امام جمعه که او هم مدتی بعد از مرگ پدرش، امام جمعگی
تهران را برعهده گرفت و تا مدتها امام جمعه این شهر ، در درون همین بقعه به خاک
سپرده شد.
محل مزبور رفته رفته گسترش یافت و بواسطه دفن انبوهی از
عوام و برخی مشاهیر دیگر در آن، با عنوان قبرستان سر قبر آقا، تبدیل به یکی از
بزرگترین گورستان های شهر تهران شد.
بجز خود امام جمعه و همسرش ، ضیاء السلطنه ، یکی از دختران ناصرالدین
شاه هم در این آرامگاه درست در کنار گور امام جمعه دفن شده است.منزل امام جمعه در
خیابان ناصرخسرو قرار داشت و امروزه هم کوچه و بنایی به نام امام جمعه در همان
خیابان همچنان وجود دارد.
اين قبرستان كه در زمان محمدشاه قاجار خارج از حصار شاه طهماسبی شهر
تهران واقع شده و تا نقاط موسوم به چاله سيلابي و بازار پالان دوزها ادامه داشته با
گسترش شهر تهران و ايجاد حصار جديد عهد ناصرالدين شاه به سال 1284 (ه..ق) به همراه
محدوده بازار در داخل محدوده شهر قرار گرفت.
گفته میشود در اين گورستان شبها دزدان با پوشيدن لباس كفن به جان
مردم میافتادند و جيب آنها را خالي میكردند و بيش از آنكه اين محل قبرستان باشد
محل رفت و آمد الوات، اوباش و اشرار بود. علت این امر ميدان سر قبر آقا بود که به
میدان امینالسلطان که بسیار نزدیک بود و یکی از شلوغ ترين ميادين وقت تهران بود
که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد درآن پیدا میشد و به تبع آن دزد هم زیاد بود. شبها
هم قاطرچيان و چاپاردارها که مجبور به اقامت در همان حوالی برای طلوع خورشید و
آغاز کار خود بودند مست میکردند و به آزار مردم میپرداختند.
در این بین به دلیل نزدیکی قبرستان و غسالخانه آن عدهای دزد و طرار شب
ها کفن میپوشیدند و جلوی رهگذران را میگرفتند و از زندهها سهم مردگان را میخواستند
و مردم هم به دلیل رعب و وحشت آنچه داشتند تقدیمشان میکردند. وزیر
نظام حاکم تهران پس از طرح شکایت مردم داروغهها را به محل فرستاد تا با سربازان
کشیک دهند و امنیت محله را تأمین کنند اما نه تنها مشکل حل نشد بلکه این بار
سربازان از این ترفند برای خالی کردن جیب مردم استفاده کردند.
سرانجام وزیر نظام با لباس مبدل شبانه راهی ميدان سرقبرآقا شد وپس از
گوشمالی داروغگان و سربازان خاطی این غايله را به پايان رساند.
جعفر شهری هم در کتاب
تهران قدیم دربارهٔ قبرستان سر قبر
آقانوشته است:
«قبرستان سر قبر
آقا و...که خاکروبههای تمام شهر در آنجا جمع شده، توسط دولابیها [اهالی دولاب در
شرق طهران] سرند و غربال شده برای کشت و زرع حمل میگردید و باقیماندههای آن در
همانجا مانده به صورت تل عظیمی با بوی زننده عفنی وسط قبرستان خودنمایی مینمود.
محل دفن اطفال و مردههای کنار و گوشه بی صاحب و اموات بیارزشی که حتی مردم زحمت
حمل ایشان را تا گورستان چهارده معصوم (ع) [حوالی میدان شوش فعلی] به خود نمیدادند. قبرستانی که در قحطیها و وباییها و بادسامهای از
زمان ناصرالدین شاه به بعد به وجود آمده بود و اطراف آن مخروبههای خانههای بی
صاحبی [قرار داشت[ که در اثر همان بلایا خود سکنهشان
از میان رفته، اجساد و اجسام افرادشان در درونشان بی کفن و دفن مانده، جنازههای
در کوچه خیابانهای شهر مانده نیز که بدون غسل و کفن به اتاقهایشان کنار هم نهاده،
رها شده، باد و باران، طاق و دیوارهایشان بر بالایشان فرود آورده، تیروچوب و
دروپیکرشان آتش زمستان بی خانمانهای اطراف گردیده بود.»
سرانجام در دوران پهلوی اول خاك اين قبرستان تسطيح و باغی وسيع به نام
«باغ فردوس» در آنجا تاسيس دو خيابان به نام مولوی در شمال و صاحب جمع در شرق آن
احداث شد و در زمان محمدرضا پهلوی در آن محل درمانگاه و بيمارستان ساخته شد.
اکنون خود بقعه سر قبراقا درون محوطهای حدود 30 هزار مترقرار گرفته
است. بقه دارای آیینه کاریها، مقرنسکاریها،
کاشیکاریها، آجرکاریها و گچبریهای بسیار شکیل و نفیسی است.
اشخاص شاخصی مثل سعید نفیسی تاریخدان و نویسنده و ناظمالاطبا پزشک
دربار قاجار و پدر سعید نفیسی سید مهدی امامی، از چهرههای سیاسی دوران پهلوی دوم
در این بقعه به خاک سپرده شدهاند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی اسکان، تاریخ 5 تیر 98، کد مطلب: 20823:www.eskannews.com