
شعار سال:برای اینکه به راهکاری برای اصلاح نظام بانکی دست یابیم در ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که مشکل نظام بانکی ایران از کجا و چگونه آغاز شده است. در واقع نقطه شروع این بحران از بانکها و مؤسسات کوچکی بود که صاحب نفوذ بودند.
این بانکها و مؤسسات در طول چندین سال تسهیلاتی پرداخت کردند که به دلیل نداشتن وثایق کافی به بانک بازنگشته است و درحالی که بایستی پس از چند سال از صورتحساب آنها (به دلیل قطعی شدن عدم بازگشت) حذف میشد، اما همچنان در صورتهای مالی این بانکها باقی ماند و حتی سود سالانه این مطالبات سوخت شده نیز محاسبه میشد.در ظاهر صورتهای مالی آنها هیچ گونه ناترازی نداشت، ولی در باطن به دلیل اینکه این بخش از داراییها غیرواقعی بود و هر ساله بر آن افزوده میشد، باعث ناترازی صورتهای مالی بانکها شده بود.
این دسته از بانکها برای حل این مشکل دو راه حل یعنی برداشت از بانک مرکزی و پذیرش سپرده در پیش داشتند که به دلیل دشواری برداشت از بانک مرکزی به جذب سپرده با نرخهای سود بالاتر از عرف اقدام کردند. این اقدام باعث شد تا سایر بانکها نیز وارد رقابت مخرب جذب سپرده با سود بالا شوند و بدین ترتیب به دلیل افزایش بدهی مشکلی که در ابتدا تنها به چند بانک کوچک مربوط بود به سایر بانکها نیز تسری یافت.
حال برای حل این مشکل در کوتاه مدت باید نظارت بانک مرکزی بر فعالیت بانکها افزایش یابد. بایستی با اعمال یک حسابداری دقیق بر صورتهای مالی بانکها داراییهای غیرواقعی و مطالبات غیرقابل بازگشت آنها شناسایی و حذف شود. پس از شناسایی بانکهایی که با ناترازی مواجهند میتوان با دو راهکار این مشکل را حل کرد.
یک راهکار این است که درصورتی که ناترازی بالا نباشد از محل سهامداران عمده این ناترازی پرداخت شود. دومین راهکار این است که به بانکها اجازه داده شود که ناترازی خود را با اعمال نظارت بانک مرکزی پوشش دهند.
اما در بلندمدت نیز باید اقداماتی انجام شود. دراین زمینه باید در ابتدا نرخ بهره بانکی کاهش یابد. عملیات بازار باز یکی از روشهایی است که میتوان با اتکا به آن نرخ بهره را کاهش داد.
بانک مرکزی با خرید اوراق خزانه دولتی میتواند این کار را انجام دهد. همچنین بازتنظیم پنجره تنزیل نیز راهکاری است که مورد تأکید قرار میگیرد. دراین روش نرخ سود از دو طریق تسهیلاتی که بانک مرکزی به بانکهای تجاری میپردازد و سپردهگذاری بانکها که نزد بانک مرکزی تنظیم میشود تا بانک ناچار به افزایش نرخ سود سپردههای خود نشود.
تشدید نظارت بر بانکها نیز بخش دیگری از اقدامات است که از طریق الزام به تراز کردن داراییها، کنترل وام دهی و متنوع کردن تسهیلات صورت میگیرد.
درمجموع باید گفت علت کلیدی تمام این مشکلات سطح پایین اقتدار بانک مرکزی است بهطوری که رئیس کل بانک مرکزی نمیتواند با بانکهای مشکل دار برخورد کند. بنابراین مشکل ناترازی بانکها به محدودیت اقتدار بانک مرکزی مربوط میشود و تا زمانی که این مشکل حل نشود، حتی در صورت اصلاحات بانکی پس از مدتی دوباره این مشکلات بازمی گردد.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی بنکر،تاریخ انتشار:30مرداد1398،کدخبر:۲۵۴۶۰۴،banker.ir