شعار سال: در این شهرهای خاکستری، شهروندان هر روز ساعتهای زیادی را در ترافیک میگذارنند. آنچه در اطرافشان میبینند دود است و دیوارهای خاکستری، شاید هم چند بیلبورد تبلیغاتی. البته شاید در برخی از خیابانها المانهایی رنگی هم ببینند، اما اینها هم در دود و انبوه اتوموبیلها گم میشوند...
شامگاه جمعه مراسم اختتامیه ششمین دوسالانه گرافیک «سرو نقرهای» برگزار شد. در این مراسم محمدجواد حقشناس، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران گفت: گرافیک محیطی کارکردی فراتر از یک هنر پیدا کرده و به یک رسانه اجتماعی تبدیل میشود. ما در مدیریت شهری معتقدیم که هنر گرافیک شهری میتواند به ایجاد آرامش بصری در جامعه کمک کند. نخستین نتیجه مدیریت کاربردی و زیباشناسانه گرافیک در شهر، ایجاد آرامش، حذف زوائد بصری و دوری از آلودگیهای تصویری است که در ناخودآگاه شهروندان اثرات مطلوبی بر جای میگذارد.
او در بخش دیگری افزود: امیدوارم هنرمندان گرافیست که برخی از آثار آنها در این دوسالانه به نمایش درآمده، با تکیه و توجه به مقوله اقتصاد فرهنگ به نقش مهم اجتماعی خود واقف بوده و بیش از پیش ما را در ایجاد حال خوب برای شهر تهران و شهروندان تهرانی کمک کنند؛ تعاملی که مدیریت شهری همواره خواستار ایجاد آن است و به تاثیر آن در بهبود اوضاع روحی و روانی جامعه اعتقاد دارد.
اما جالب آنکه پیشنهاد دهندگان همین مدیران شهری هستند. کیانوش غریبپور، گرافیست با اشاره به همین موضوع به «ابتکار» میگوید: سالهای اخیر تلاشهایی درخصوص گرافیکهای اجتماعی با موضوع پیامهای اجتماعی یا مناسبتی یا در برخی المانهای شهری اطلاعرسان صورت گرفته است، اما مجموعا اینگونه پیشنهادها که از سوی مدیران و مسئولان شهری مطرح میشود، باید خودشان زمینهاش را فراهم کنند. هنرمندان شیفته چنین فضاهایی هستند. منتظر و در کمیناند بلکه فرصتی ایجاد شود تا آنچه فکر میکنند، زیبا است به شهر عرضه کنند. به نظر من ما طرحی کلی برای چنین موضوعی برای شهرها خصوصا تهران نداریم. گاهی میبینیم در برخی شهرها به صورت طبیعی این اتفاق رخ داده و مردم به صورت خودجوش این کار را کردهاند و شهر المانهای گرافیکی خوبی دارد. مثلا در یزد به دلیل آنکه ساختمانهای بلندمرتبه وجود ندارد، تابلوها در افق ثابتی از آسمان هستند، اما در تهران اینگونه نیست. شهر تهران، شهری آشفته است. طراح گرافیک سرخود چه کاری میتواند انجام دهد؟ کجای شهر را زیبا کند؟ وقتی امکانات وجود ندارد یا توان ساخت و عرضه و نصب وجود ندارد، مگر میشود کاری کرد؟ به نظر من این پیشنهاد، دعوت خوبی است، اما مخاطبش مدیران شهری است و ربطی به هنرمندان ندارند.
در حال حاضر تنها در زمانهایی خاص مثل ایام نوروز جشنوارههایی درخصوص زیباسازی شهری با مشارکتهای مردمی صورت میگیرد. در گذشته هم در دورهای طراحیهای گرافیکی خوبی در برخی دیوارهای ساختمانهای تهران صورت میگرفت که مدتها است خبری از آنها نیست و بر باقیماندههای آن دوران هم دوده و سیاهی باقی مانده. اما چرا دیگر شهرداریها به فکر بازگشت به آن دوره نیستند؟ غریبپور میگوید: دلیل این است که برخی اتفاقات آنقدر تکرار میشوند که معنی خود را از دست میدهند. وقتی هم که طرح جامعی وجود ندارد، تنها تولیداتی مقطعی اتفاق میافتند که یا تغییر مدیر یا بودجه همه چیز عوض میشود. باید این موضوع تبدیل به یک اراده دائمی شود و انتظار از آن قدرتنمایی یا بازتاب فعالیتهای یک مدیر نباشد.
او ادامه میدهد: در نوروز فضای اجتماعی فراهم است، مردم آماده چنین تغییراتی هستند، بودجه وجود دارد و مدیران هم مکلف هستند در شهر کاری بکنند؛ بنابراین خواهی نخواهی در آن ایام چنین اتفاقاتی رخ میدهد. اما تا زمانی که ما طرح جامع بصری برای شهر نداریم، فایدهای ندارد. این همه فارغالتحصیل در رشتههای مرتبط داریم. این همه استودیوی حرفهای وجود دارد، اما به اندازه کافی امکان ارتباط با مدیران شهری و مشارکت در ساخت پیکرهها یا گرافیکهای شهری وجود ندارد بنابراین طبیعی است هر رویدادی هم رخ بدهد یک اتفاق مدیریتی قرار است حال و هوا را ایجاد کند و به نظر من دلیل این است که ما مدیریتی با چشمانداز بلندمدت نداریم. همه در دورهای کوتاه میآید و میرود و هر مدیر جدید میخواهد عملکرد مدیران قبلی را نقض کند و بگوید من کارآمدتر هستم؛ بنابراین طرحی جامع برای سیمای شهر وجود ندارد. هر اتفاقی هم بیفتد مقطعی است.
اما به واقع زیبایی محیط شهری چقدر در سلامت روانی جامعه اثرگذار است؟ این استاد دانشگاه میگوید: این موضوع واضح و روشن است. البته سیمای شهر به معنی بزک کردن نیست، معنی آن سلامت طراحی، معماری و گرافیک در شهر است. ما معمولا وقتی به این قضاوت میرسیم که شهر ما به لحاظ عناصر شهری، دلمرده است، فکر میکنند دیوارها را رنگ کنیم، اما واقعا معنی این نیست. نباید دچار هیجانزدگی شویم. این کاری تدریجی است که باید آرام اتفاق بیفتد و به خورد معماری شهر برود. هرچه به شهر اضافه شود، دورهای کوتاهمدت دارد و بر سلیقه روز مبتنی است و بعد از دورهای تاریخ خود را از دست میدهد، اما اگر به خورد معماری شهری برود، دائمی باقی میماند. به نظر میرسد معماران ما هم درمورد معماری ساختمانها فکر نمیکنند و با یک طراح برای نما و عناصری که بعدها قرار است به آن اضافه شود، نمیاندیشند. در سطح شهری هم همینطور است. زیباییشناسی در مدیران شهری ما چندان وجود ندارد و اگر هم هست، در مدیرانی است که یا دوره کوتاه مدتی دارند یا قدرت اجرایی وسیعی ندارند.
او میافزاید: به نظر من تفکر غلط است. ما فکر میکنیم یکی از مشکلات این است که به کسانی کارشناس این زمینه هستند در بخش مدیریتی چندان توجه نمیشود. هرجا که امور در دست نیروهای متخصص و دلسوزی است که به کشور و حرفهشان اهمیت میدهند، کار درست پیش میرود. اما هرجا که قرار است مدیری بر اساس سیاستورزی، بقای شخصی و راضی کردن مدیران بالادستی عمل کند، به چنین فاجعهای دچار میشویم. اگر موضوع مورد اهمیت برای ما شخص و حرفهمان باشد، مسائل بسیار سادهتر حل میشود، اما وقتی موضوع تبدیل میشود به رضایت بالادستیها و نشان دادن کارنامه مدیریتی برای دریافت پست بالاتر و بقا و خود نشان دادن ثمرهای جز این نخواهد داشت. تقریبا میشود گفت در طول سالهای فعالیت من، در کمتر مدیریتی دیدم که دلش برای شهر بسوزد یا اگر دلش میسوزد، شخصی باشد که قدرت اجرایی داشته باشد. اکثریت دنبال راضی کردن محافل مدیریتی هستند. شاید هم از جهتی طبیعی باشد. وقتی کسی متخصص حرفهای نیست. تعهدی هم به آن حرفه ندارد. تا زمانی که سیمای شهر مدیری را آزار نمیدهد، متوجه زشتی شهر نمیشود. ماجرا ریشهایتر از اینها است، باید در نگرش مدیران شهری تجدید نظر شود.
آنچه مسلم است حق شهروندان چیزی بیش از آن است که این روزها نصیبشان میشود، از رسانهها که خبرهای خوبی منتشر نمیشود، وضعیت اقتصادی هم به فشار روانی میافزاید، هوایی سالمی هم برای نفس کشیدن نیست. پس کاش حداقل آنچه در طول روز میبینیم کمی آرامش را به ناخودگاه جامعه تزریق کنیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ابتکار، تاریخ انتشار: 1 دی 1398، کدخبر: 149356 ، www.ebtekarnews.com