شعار سال: مالیات تصاعدی (progressive tax) یک نرخ مالیاتی است که به همراه افزایش ارزش مالیات پذیر افزایش پیدا میکند. این مالیات معمولاً به سطوح مالیاتی تقسیم شده که به سمت نرخهای بالاتر میرود. به عنوان مثال یک نرخ مالیات تصاعدی میتواند از ۳۰ درصد تا ۴۵ درصد، از پایینترین سطح تا بالاترین سطح بر اساس مبلغ مالیات پذیر متغیر باشد. در یک نظام مالیات تصاعدی، نرخ مالیاتی حاشیهای پرداخت کننده مالیات، بالاتر از نرخ مالیاتی میانگین وی میباشد.
روشهای مالیاتی مورد استفاده از دولتها شامل تصاعدی، نزولی، نامربوط و متناسب میباشد. نظام مالیاتی تصاعدی زمانی است که بدهی مالیاتی به همراه افزایش درآمد مالیات پذیر افزایش پیدا میکند. در برخی از موارد یک حداقل معاف از مالیات وجود دارد و افرادی با درآمد کمتر از حداقل میزان مالیات پذیر، نباید به نهادهای مالی آتی مبلغی پرداخت کنند.
نمونههای مالیات تصاعدی
مالیات درآمد سرمایهگذاری: مالیاتهایی هستند که بر بسیاری از فعالیتهای درآمدزا اعمال میگردند، این مالیات معمولاً شامل حال افرادی میشود که صاحب ثروت اضافه بوده و دست به سرمایهگذاری میزنند.
مالیات بر بهره کسبشده: بهره تنها از طریق پسانداز و سرمایهگذاری به دست میآید. افرادی که توانایی این فعالیتها را دارند مشمول مالیات میگردند.
درامد اجارهای: هرچند فرصتی برای کسر تمامی هزینههای مرتبط با عملیات ساختوساز وجود دارد، پس از اتمام آن فرصت، مالیاتی بسیار تصاعدی بر آن اعمال میگردد، چرا که افرادی را هدف قرار میدهد که در املاک اجارهای سرمایهگذاری کردهاند.
مالیات بر مستغلات: این نوع از مالیات بر افرادی اعمال میگردد که از فردی فوت شده مستغلات به ارث میبرند و تنها در صورتی اعمال میگردد که مستغلات متوفی متجاوز از مبلغ تعیین شده توسط دولت باشد.
مزایای مالیاتی: مزایا و امتیازات اعطا شده از سوی دولت به شهروندان ناموفق میباشد تا کمی به آنها در ذخیره نقدینگی کمک کند. موارد زیادی وجود دارد شامل: مزایای مالیاتی درآمد، مزایای مالیاتی کهنسالان و معلولین، مزایای مالیاتی فرزندان یا مزایای مشارکت در پسانداز بازنشستگی.
مزایای مالیات تصاعدی
توزیع تعهد مالیاتی به درستی صورت میگیرد. کسانی که توانایی مالی بیشتری دارند، تعهد بیشتری نیز خواهند داشت. نوعی تضمین برای افراد ناموفق جامعه وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که زندگی آنها بیش از حد سخت نخواهد شد. دولت درآمد بیشتری را نسبت به نظام مالیاتی متناسب دریافت میکند. با حصول اطمینان از اینکه چند فرد معدود، سایرین را بیش از حد تحت فشار قرار نخواهند داد، از ناپایداری سیاسی جلوگیری خواهد کرد.
مقایسه نظام مالیاتی تصاعدی و نزولی
نقطه مقابل نظام مالیاتی تصاعدی، نظام مالیاتی نزولی است که در آن تعهد مالیاتی با افزایش مبلغ مالیاتپذیر کاهش مییابد. بدون توجه به نرخ مورد استفاده، هدف دولت جمعآوری ثروت از شهروندان است. پس از جمعآوری سرمایه دولت میتواند تا خدمات و کالاهای عمومی مانند بیمه و خدمات سلامت ارائه دهد.
مثال:
همانطور که در مثال بالا مشاهده میشود، تحت یک نظام مالی تصاعدی تعهد مالیاتی به همراه درآمد افزایش مییابد. اگر فردی را که سالانه ۷۰ هزار دلار درآمد دارد در نظر بگیریم، مالیات وی به شکل زیر تحت نظام مالیاتی تصاعدی محاسبه میگردد:
نکته: تمامی مبالغ بالاتر از ۵۰ هزار دلار با نرخ ثابت ۳۵ درصد مشمول مالیات میشود.
در بین نظامهای مالیاتی استفادهشده جهت محاسبه تعهد مالیاتی یک شخص یا یک شرکت، نرخ مالیات تصاعدی به عنوان بهترین روش شناخته میشود، چرا که بیشترین تعهد را بر دوش افرادی قرار میدهد که بالاترین قدرت خرید را دارند. در این نظام نرخ مالیاتی، میانگین کمتر از نرخ مالیاتی حاشیهای است. این موضوع میتواند با اشاره به مثال ارائه شده بیشتر تشریح شود.
تعهد مالیاتی معادل ۱۷ هزار دلار بر درآمد مالیات پذیر معادل ۷۰ هزار دلار؛ یعنی نرخ مالیاتی میانگین (۱۷۰۰۰/۷۰۰۰۰) = ۲۴٫۳٪ خواهد بود. بر اساس محاسبات، واضح است که نرخ مالیاتی میانگین ۲۴٫۳٪ کمتر از نرخ حاشیهای ۳۵٪ میباشد.
به خاطر داشته باشید که هدف از نظام مالیاتی تصاعدی، دریافت ثروت بیشتر از افراد دارای توانایی خرید بالاتر میباشد. دولت همچنین از سایر ابزارهای تصاعدی جهت تلاش در راستای کاهش نابرابری درآمد تا حد امکان استفاده میکند. برخی از روشهای تصاعدی مورد استفاده دولت شامل اعمال مالیات بر املاک یا اعمال مالیات سنگین بر امکانات لوکس و در عین حال معافیت کالاهای ضروری از مالیات است.
نظر اقتصاددانان در مورد نرخ مالیات تصاعدی
اقتصاد یک کشور توسط سرمایهگذاری توسعه پیدا میکند. در بیشتر مواقع، باقیمانده درآمد پس از مصرف، میزان سرمایهگذاری شده میباشد. در یک اقتصاد کارا پسانداز باید با سرمایهگذاری برابر باشد. به این معنا که پس از اینکه یک فرد بخشی از درآمد خود را مصرف میکند، به جای نگهداری از مانده در وضعیتی بیحاصل، میتواند آن را در یک فعالیت درآمدزا سرمایهگذاری کند.
موارد ممکن است کمی در نظامهای مالیاتی تصاعدی متفاوت باشند، چراکه افراد ثروتمندتر مشمول مالیات سنگینتر میباشند و ثروت قابل استفاده کمتری برای آنها باقی میماند و این امکان وجود دارد که آنها انگیزه بهینهسازی بهرهوری خود را از دست بدهند چرا که درآمد حاشیهای مشمول نرخ مالیات حاشیهای بسیار بالایی میگردد. این موضوع منجر به کاهش سرمایهگذاری شده و میتواند در درازمدت تأثیری منفی بر کل جریان اقتصاد بگذارد.
از نقطه نظر کسانی که از مالیات تصاعدی سود میبرند، قدرت خرید آنها بالا رفته و همچنین تقاضای برخی از کالاها که مشمول یارانه شده و یا جزء کالاهای اساسی میباشند، افزایش مییابد. این دو عامل میتواند سبب رشد و توسعه در مناطقی گردد که این امر بدون دخالت دولت در آن مناطق سخت میبود.
بر اساس مکتب فکری شما، تأثیر یک مالیات تصاعدی بر رشد اقتصادی میتواند دو تفسیر داشته باشد: اقتصاددانان کلاسیک باور دارند اقتصاد میتواند بدون دخالت دولت روند طبیعی خود را طی کند اما کینزیگرایان (Keynesians) باور دارند که مخارج دولت و مالیات پایین منجر به رشد اقتصادی میگردد.
تأثیر تورم بر نظام مالیات تصاعدی
تورم وضعی است که در آن سطح قیمت کالاها و خدمات بدون تغییر موازی مثبت در کیفیت زندگی افزایش مییابند. این موضوع قدرت خرید و همچنین ارزش سرمایهگذاری را کاهش میدهد؛ بنابراین در طول تورم کسانی که مشمول مالیات تصاعدی میشوند ممکن است مبلغی بالاتر از مبلغی که در ابتدا برای آنها تعیین شده پرداخت کنند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت تحلیلی فاینمگ، تاریخ انتشار: 15 بهمن 1398، کدخبر:__، www.finmag.ir