شعار سال: مارپیچهای قیمتی در اقتصاد خُرد موضوعی بسیار جذاب در کشاورزی ایران محسوب میشود که در آن کشاورزان قیمتهای جاری و گذشته محصولات کشاورزی سالانه را مبنای برنامهریزی الگوی زراعی قرار میدهند (انتظارات تطبیقی در ارتباط با قیمت)، اما با توجه به وجود وقفه در دستیابی به محصولات زراعی و نبود اطلاعات دقیق از شرایط قیمت و تقاضا در لحظه عرضه محصولات به بازار، قیمت معمولاً کمتر از هزینه تمامشده تولید این محصولات شده و فرایند تولید زیانآور میشود. این پدیده در کشاورزی ایران سابقه طولانی دارد و تقریباً هم میتوان گفت دارای راهکارهای نظری شناختهشدهای مانند گسترش اطلاعات از تقاضای بازار، کمک به کاهش نااطمینانیها، مبنا قرار دادن انتظارات عقلایی، گسترش نهادها و اتحادیههای کشاورزی بهویژه در حوزه بازاررسانی، یکپارچهسازی وظایف بخش تولید و بازرگانی و نیز اتخاذ سیاستهای حمایتی هوشمندانه متمرکز بر محصولات کشاورزی است تا از شکلگیری این مارپیچ و بهبیاندیگر تارعنکبوتی قیمت و مقدار به سمت بیرون و درنتیجه از زیان کشاورزان درنتیجه نوسانهای قیمتی جلوگیری کنند.
اما سؤال این است که با وجود وجود راهکارهای نظری، وجود وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان سازمان سیاستگذار و نیز شکلگیری ۴۵۶ نظام صنفی کشاورزی با پوشش یکمیلیون و یکصد هزار و ۵۹۸ نفر بهرهبردار، مجمع هماهنگی و حمایتی تشکلهای بخش کشاورزی، ۱۳۷۰ شرکت تعاونی تولید روستایی با پوشش بیش از ۵۰۰ هزار بهرهبردار کشاورز و ۱۸۷۳ شرکت تعاونی روستایی با بیش از یکمیلیون عضو، چرا تولید محصولات کشاورزی و بهتبع آن منافع کشاورزان هنوز درگیر این مارپیچ قیمتی است؟ بهبیاندیگر، در سطح میدانی، چرا هنوز از بسیاری از استانها مانند کرمان در ارتباط با سیبزمینی و پیاز اخبار بد مبنی بر وجود پدیده تارعنکبوتی و جهتگیری آن به سمت واگرایی مخابره میشود؟
قبل از پاسخگویی به سؤال بالا، لازم است به یک نکته مهم اشاره شود و آن اینکه مارپیچ قیمتی نیازمند کارکردهای مارپیچی در حوزه سیاستی و مدیریتی کشاورزی نیست. اگر قرار باشد سیاستگذار پیرو مارپیچ قیمتی باشد و مارپیچ را به سمت همگرایی هدایت نکند و یا راهحل پایداری را برای آن ارائه ندهد، همین خواهد شد که الآن است. بهبیاندیگر، سیاستگذاری و مدیریت پسرویداد از مارپیچ عنکبوتی، چیزی جز رفع موقت یا هضم مسئله نخواهد بود. در چنین ساختاری سیاستگذار متولی بخش پس از رخداد مدل مارپیچ قیمتی، وارد صحنه مدیریتی میشود و در صورت کاهشی بودن قیمت، تلاش دارد با ایجاد مشوقهای صادراتی، خارج کردن بخشی از محصول از بازار با خرید تضمینی و یا حتی امحاء بخشی از محصول، قیمتها را افزایش دهد تا بخشی از زیان کشاورزان کاهش یابد. عکس این اقدامها را در حالت افزایشی بودن قیمت مدنظر قرار خواهد داد و با منع صادرات و یا وضع تعرفه صادراتی بالا و حتی واردات محصول تلاش خواهد داشت تا قیمتها را تعدیل کند. این رویکردها، رویکردهایی منفعلانه در حوزه سیاستگذاری کشاورزی محسوب میشوند و از یک نهاد بالادستی سیاستگذار برای حل مسئله تارعنکبوتی قیمتی پذیرفتنی نیست.
برای پاسخ به سؤال بالا لازم است راهکارهای بیانشده یکبار دیگر مرور شود و وضعیت موجود مورد واکاوی قرار گیرد:
۱- گسترش اطلاعات از تقاضای بازار: در شرایط فعلی هنوز سیستم اطلاعات کشاورزی و بازار؛ بهبیاندیگر، شرکتهای فعال در حوزه اطلاعات کشاورزی و بهویژه بازار شکل نگرفتهاند تا اطلاعات بههنگامی را مخابره نمایند. نظام آموزش هم هنوز نتوانسته است در حوزه بازاریابی، کشاورزان را به لحاظ برنامهریزی بر مبنای واقعیات بازار توانمند سازد.
۲- یکپارچهسازی وظایف بخش تولید و بازرگانی: یکپارچهسازی در یک مقطع شکل گرفت، اما عملاً نقشه راهی برای آن تدوین نشد؛ لذا لازم است علاوه بر یکپارچهسازی تولید و بازار در وزارت جهاد کشاورزی، نقشه راه یکپارچهای نیز تدوین شود که یکی از راهبردهای مهم در حوزه بازار باید متمرکز بر مسئله مارپیچ قیمتی باشد که خود به زیرساختهای مهم دیگری نیز نیاز دارد.
۳- کمک به کاهش نااطمینانیها: بیمه درآمدی میتواند یکی از راهکارها برای برونرفت از اینگونه پدیدهها در کشاورزی باشد که تاکنون در ارتباط با محصولات با ماهیت مارپیچ قیمتی شکل نگرفته است. علاوه بر آن، بین سیاستهای بیمه و نیز سیاستهای تنظیم سطح زیرکشت باید هماهنگی کاملی وجود داشته باشد.
۴- مبنا قرار دادن انتظارات عقلایی: این داستان اگرچه لازم بوده و نیازمند دانش و آگاهی کشاورزان است و باید نظام ترویجی و آموزشی کارکردهای خود را به جهت تغییر ذهنیت کشاورزان داشته باشد، اما داشتههای موجود همان انتظارات تطبیقی است که کشاورزان با توجه به آن برنامهریزی تولیدی خود را دارند.
۵- گسترش نهادها و اتحادیههای کشاورزی بهویژه در حوزه بازاررسانی: تاکنون چنین رویکردی در نهادها و اتحادیههای کشاورزی وجود نداشته است هرچند همه آنها تأمین منافع کشاورزان و دفاع از حقوق آنها را در اساسنامههای خود گنجاندهاند. بیشتر این اتحادیه مأموریتی را برای خود در حوزه بازاریابی و بهویژه توانمندسازی کشاورزان در این حوزه تعریف نکردهاند و شاید بهتر باشد بیان شود بیشتر در حوزه تأمین نهادهها و چانهزنیهای سیاسی فعالیت دارند و خود این نهادها نیز نهادهایی شبهدولتی شدهاند تا خصوصی و پویاد در راستای حل مشکلات بهرهبرداران کشاورزان در سطح میدانی.
۶- اتخاذ سیاستهای حمایتی هوشمندانه متمرکز بر محصولات کشاورزی: اتخاذ سیاستهای حمایتی هوشمندانه نیازمند استفاده از اطلاعات بههنگام از زنجیرههای تأمین کشاورزی و برنامهریزی پیشرویداد برای جلوگیری از رخداد چنین پدیدهای است که هماکنون بُعد عملیاتی پیدا نکرده است و بیشتر سیاستها پسرویدادی میباشند که پیشتر راجع به آن نکاتی بیانشده است.
با توجه به مطالب مروری بالا، اقدامهای بالا میتوانستند در پیشگیری از ریسک و یا مدیریت پیشرویداد و پسرویداد قیمتی محصولات کشاورزی مؤثر باشند، اما هیچکدام از آنها بهطور دقیق و کامل انجامنشده، در وضعیت ایده و بر روی کاغذ باقیمانده، اساساً بهطور ناقص و ابتدایی در حد رفع مسئله عملیاتی شدهاند و بهطور اصولی شکل نیافتهاند و یا حداقل بهطور ترکیبی در قالب یک بسته سیاستی- عملیاتی در سطح میدانی بروز و ظهور پیدا نکردهاند. بنابراین، به نظر میرسد برای مدیریت پیشرویدادی و پیشگیرانه و نیز پسرویدادی احتمالی پدیده تارعنکبوتی قیمتی، لازم است اقدامات ۶ گانه بالا و نیز ایجاد مناطق محدود برای تأمین امنیت غذایی مبتنی بر تعیین سهمیه در چارچوب یک بسته سیاستی- حمایتی یکپارچه و با عملیاتیسازی مرکز کنترل هوشمند زنجیره تأمین کشاورزی از طریق تعامل با نهادهای کشاورزی و نیز همگام و هماهنگسازی با سامانههای موجود در وزارت جهاد کشاورزی با معماری جدید مدنظر قرار گیرد تا از ایجاد زیانهای متوالی برای کشاورزان و تهدید امنیت درآمدی آنها و بهتبع آن امنیت غذایی جامعه جلوگیری شود.
برگرفته از فضای مجازی