شعارسال:یکی از مهمترین رویکردهای برنامهریزی، برنامهریزی از پایین به بالا است که به اعتقاد بسیاری میتواند به دلیل لحاظ ویژگیهای محلی با جزئیات و دقت بالاتر، واقعیات محلی، ارتباطات، روندها، نیازها، منابع، ظرفیتها و خواستههای محلی و نیز در نظر گرفتن مشارکت بالای محلی (و کمترین مقاومت) در راستای حل مسائل محلی و منطقهای تصویرگری داشته و عملیاتیسازی راهکارها را در دستور کار قرار دهد. همچنین در صورت ترکیب و ادغام درست و منطقی برنامهریزیهای محلی و مدیریت جامع آنها، برنامهریزی کلان ملی دقیقتری شکل خواهد یافت که میتواند بهطور نظاممند بسیاری از مشکلات را با کمترین هزینه و خطای احتمالی حل کند.
برنامهریزیهای محلی دارای عنصر ویژگیهای محلی بوده و میتواند برنامهها و اقدامها و حتی در بسیاری از پروژهها طرح کسبوکارهای کشاورزی را در برگیرد لذا تصویر شفاف و مسیر راه روشنی برای عملیاتیسازی آنها وجود خواهد داشت و مدیران محلی با توجه به اشراف بر جغرافیای کشاورزی ملی و نیز ارتباطات نزدیکتر با بهرهبرداران کشاورزی با کارایی بالاتری میتوانند آنها را عملیاتی سازند.
با توجه به ایرادات نظام برنامهریزی از بالا به پایین و نیز اشکالات دستور از بالا بهویژه در حوزه کاهش انگیزههای کاری، خلاقیت و نوآوری نیروهای کارشناس محلی و حتی دقت در ارائه اطلاعات در ارتباط با تکلیفهای ملی ابلاغی برای استانها و بهنوعی نادیده گرفتن توان و ظرفیت کارشناسی و تخصصی محلی، به نظر میرسد با این نوع نظام برنامهریزی باید خداحافظی کرد زیرا ماهیت و هویت بسیاری از برنامهها و پروژهها بهویژه زنجیرههای تأمین کشاورزی که امروزه بیشترین چالش در ارتباط با آنها وجود دارد، محلی بوده و مبتنی بر جغرافیای محلی یا منطقهای است. به همین دلیل، نظام برنامهریزی باید محلی شود تا بتواند نسخه درمانی – مدیریتی خود را داشته باشد. نظام برنامهریزی از بالا به پایین علاوه بر افزایش هزینههای اجرایی، مانع مانورهای مدیریت محلی کشاورزی و نهادهای کشاورزی خصوصی میشود، خلاقیت و نوآوریهای محلی برای حل مسائل محلی را نابود کرده و مدیریتهای محلی کشاورزی همانند دستگاههای چاپگر خواهند شد که منتظر دریافت فرمان چاپ از بالا و از راه دور میباشند.
با توجه به آنچه بیان شد، میتوان نظام برنامهریزی و مدیریت کشاورزی محلی را در چارچوب راهبردهای عمومی تأمین امنیت غذایی خانوارها و امنیت معیشتی کشاورزان در سطح محلی بهطور کامل به نهاد کشاورزی در استانها تفویض کرد تا در چارچوب خودکفایی محلی مواد غذایی با هدفگذاریهای محلی، مدیریت لازم را بر کشاورزی محلی داشته باشند و نهاد عالی کشاورزی صرفاً نقش سیاستگذاری کلان، نظارتی و تسهیلگری را داشته باشد. در چارچوب این رویکرد، تلاش مدیریت نهاد کشاورزی در سطح استانها دوچندان خواهد شد و برنامهریزیها بیشتر متوجه سطح دو و یک در چارچوب راهبردهای پیشگفته خواهد بود زیرا مدیریتهای محلی در درجه اول مسئولیت اصلی تأمین امنیت غذایی محلی را بر عهده خواهند داشت و در مجموع نیز مسئولیت امنیت ملی را دارا میباشند. همچنین با این رویکرد، مدیریت تولید کالاهای کشاورزی در جهت حداکثرسازی تولید تأمینکننده امنیت غذایی استان خواهد بود.
این رویکرد اجازه مانورهای مدیریتی بهتر، گستردهتر، دلسوزانهتر و با ارتباطات نزدیکتر با بهرهبرداران کشاورزی، نهادهای کشاورزی خصوصی، صنایع تبدیل کالاهای کشاورزی، دانشگاهها، مراکز تحقیقات کشاورزی و سایر نهادهای تأثیرگذار محلی را فراهم میآورد که خود تحولی در بخش کشاورزی محلی محسوب میشود. عملاً در این نوع نگاه، سطح مدیران به لحاظ توانمندی و انگیزه در ردههای شهرستانی ارتقاء خواهد یافت و بهنوعی سطح مدیریتها خود را در عرصههای مختلف برنامهریزی، سازماندهی، ساماندهی، خلاقیت و نوآوری و استفاده از تمام ظرفیتهای استانی در قالب یک تفاهمنامه عمومی برای تأمین امنیت غذایی استان نشان میدهد، مدیران را عملیاتی و در صحنه میدانی مینماید و نظارت قوی و لحظهای بر رویدادها و عملیات خواهند داشت تا در نهایت بتوانند پاسخگوی سطح امنیت غذایی تعهدشده باشند. علاوه بر آن، زمینههای ایجاد رقابت بین استانها در جهت تجارت با کشورهای همسایه، مدیریت پایدار تولید کشاورزی، تأمین مالی بخش کشاورزی مبتنی بر ویژگیهای کشاورزان محلی و نهادهای مالی منطقهای، مدیریت زنجیرههای تأمین کشاورزی و در نهایت برنامهریزی و سیاستگذاریهای محلی مبتنی بر ظرفیت منابع، توانمندیها و مشارکت محلی را به بهترین وجه برای ارتقای ارزشافزوده کشاورزی در مقیاس محلی فراهم میآورد. نکته دیگر اینکه، این رویکرد میتواند منتج به ایجاد مدلهای جدید تولید مبتنی بر الگوی کشت تجویزی برای تأمین امنیت غذایی محلی شود. بهبیاندیگر، عملیاتیسازی الگوی کشت در این چارچوب بهتر میتواند شکل گیرد و هر سال نیز میتواند پویایی لازم را داشته باشد. علاوه بر آن، این رویکرد بهگونهای رقم خواهد خورد تا مدیران محلی بتوانند ساختارهای سازمانی را در جهت دستیابی به هدف ترسیمشده مبتنی بر برنامه، نوسازی کرده و یا تغییر دهند، نهادسازیهای جدید را در بخش کشاورزی برای پویایی لازم ایجاد نمایند تا برنامهریزیها با سهولت، دقت و هدفگیری درستتری انجام شود. در مجموع میتوان گفت این رویکرد تصویر و تصور نادرست از مدیریتهای کشاورزی محلی بهویژه بدنه کارشناسی را به چالش جدی میکشاند مبنی بر اینکه سطح کارشناسی محلی توانمند است و توان لازم را برای برنامهریزیهای دقیق منتج به هدف را دارد.
امید اینکه، این رویکرد برنامهریزی و مدیریت محلی در بخش کشاورزی در طول یک سال عملیاتی و کلیه امور مربوط به برنامهریزی و تصمیمگیری کشاورزی محلی به استانها تفویض شود تا بتوان شاهد عصر جدیدی از مدیریت کشاورزی مبتنی بر استقلال مدیریتی و خودکفایی کشاورزی محلی بود. در این رویکرد لازم است مبنای تخصیص بودجه به مدیریتهای محلی کشاورزی ارزشافزوده کشاورزی در مقیاس محلی (ضریب تحقق خودکفایی محلی مواد غذایی) باشد. همچنین لازم است مازاد تولید کالاهای کشاورزی استانها در قالب مبادلات بین استانها اما با لحاظ در حسابداری کالاهای کشاورزی (تجارت محلی) بهمنظور کاملسازی امنیت غذایی محلی شکل گیرد که در ارتباط با آن راهاندازی مرکز کنترل هوشمند زنجیره تأمین کشاورزی میتواند نقش بسیار مهمی داشته باشد.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی