شعار سال: بر اساس قانون سوم نیوتن، برای هر عملی عکسالعملی است مساوی اما در خلاف جهت آن. این اصل کاربردهای مختلفی میتواند در حوزه مدیریت کشاورزی داشته باشد. یکی از مهمترین کاربردهای آن این است که مدیران کشاورزی برنامهها و سیاستهایی را برای افزایش کارایی سیستم موجود در دستور کار قرار داده و بهنوعی برای بخش کشاورزی در سطح کل زنجیره تأمین کشاورزی عملیاتی کنند. بر اساس این عمل، کشاورزان باید نسبت به آن واکنشی مساوی نشان دهند بهگونهای که بازخورد آن به سطح سیاستگذاری و برنامهریزی برسد تا در صورت نیاز اقدامهای بهبوددهنده را داشته باشند. در این نوع کاربرد مشخص است که اقدام اول از سوی نهاد عالی کشاورزی صورت میگیرد و ابتکار عمل در دست آنها است. این در حالی است که در عالم واقع خلاف این رویه اتفاق میافتد یعنی کشاورزان و دیگر فعالان کشاورزی اقدامی را انجام میدهند و سیاستگذار نسبت به عمل و اقدام کشاورزان و فعالان کشاورزی واکنش نشان میدهد و پسازآن منتظر بازخورد میماند. بین این دو رویکرد اختلاف جدی به جهت قدرت اثرگذاری و ابتکار عمل در جهت دستیابی به اهداف وجود دارد زیرا در حالت دوم سیاستگذار به جای پیشرو بودن، تابع عمل کشاورزان و دیگر فعالان کشاورزی است و باید کل سیستم را برای هماهنگ شدن با عمل آنها (چه این عمل مثبت باشد و چه منفی و منتج به ایجاد مسئله) جهت دهد که فرایندی بسیار دشوار است و در اکثر موارد نمیتواند در یک فرایند رفت و برگشتی (عمل و عکسالعمل) مسئله حل شود و یا کل شبکه و سیستم کشاورزی را با آن هماهنگ کرد (زمان بر و پیچیدهبودن). علاوه بر آن، در این رویکرد، نهاد عالی کشاورزی بهطور پیوسته درگیر مدیریت رخدادها میشود، هزینههای بالایی را برای مدیریت آنها باید پرداخت کند، قدرت تفکر بر روی موضوعات جدید نخواهد داشت، اقدامهای جدیدی نمیتواند داشته باشد و با توجه به تنوع کالاهای کشاورزی تولیدی و نیز تنوع اقدامها در سطح فعالان کشاورزی در جغرافیای کشاورزی ایران، در گذر زمان تحلیل میرود و درنتیجه کارایی کارکردهای نهاد عالی کشاورزی در مدیریت بخش کشاورزی زیر سؤال خواهد رفت و عملاً بخش کشاورزی در باتلاق انبوه مسئلههای کوچک و بزرگ ناشی از اقدامهای فعالان کشاورزی بهویژه در سطح بهرهبرداریهای کشاورزی گرفتار خواهد شد و آشوب کل بخش کشاورزی را فرا خواهد گرفت.
اما سؤال این است که چرا در حوزههای مختلف نهاد سیاستگذار و برنامهریز کشاورزی عقبتر از فعالان بخش و بهنوعی مردم میباشد؟ بهبیاندیگر، ابتدا فعالان بخش کشاورزی بهویژه کشاورزان حرکتی را شروع میکنند و بعد نهاد عالی کشاورزی متوجه میشوند که این اقدام مثبت بوده و در جهت تقویت و تعمیم آن وارد عمل میشود و یا اینکه اقدام و عملکرد منفی بوده و منجر به شکلگیری یک مسئله شده است که در این حالت تلاش میکنند آنها را در برنامهها قرار دهند، آییننامهای تدوین کنند، قانونی وضع نمایند، نظارت بر آنها داشته باشند و درمجموع آن را مدیریت نمایند تا تبدیل به بحران نشود. بهعنوانمثال، به دنبال حرکت افراد از شهر به روستاها برای خرید زمینهای کشاورزی، تغییر کاربری و ویلاسازی، افزایش سطح زیر کشت یک محصول بدون توجه به تقاضا آن، افزایش جوجهریزی بدون توجه به شرایط روز و تقاضای مردم (اقدام منفی) و حرکت مردم به مناطق روستایی برای استراحت و شکلگیری یک نوع گردشگری روستایی، حرکت مردم به مناطق با چشماندازهای طبیعی و شکلگیری گردشگری طبیعی (اقدام مثبت)، نهاد متولی بخش وارد داستان میشود و تلاش مینماید اقدامهایی را درمجموع برای مدیریت آنها از بعد بازدارندگی مانند تدوین قوانین بازدارنده، دستورالعملهای تغییر کاربری و نظارت بیشتر (اقدامهای منفی) و تقویتکنندگی مانند شکلدهی نهادی جدید، تقویت و تعمیم و حتی کسب درآمد از آنها (اقدامهای مثبت) داشته باشد.
به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل چنین رویکردی، مُقلِّدشدن نهاد عالی کشاورزی به دلیل عدم تفکر بر روی احیای فراموششدههای بخش کشاورزی و آیندهپژوهشی بر روی بخش کشاورزی و تحلیل روندهای گذشته و تغییر و تحولات بهروز بخش کشاورزی در داخل و خارج از کشور برای تولید نسخههای جدید تحول در کشاورزی است که خود ناشی از نبود یک سازوکار حرفهای در این داستان از یکسوی و از دیگر سوی، عدم وجود مرکز پایش بخش کشاورزی برای بهبود مستمر و دائمی فعالیتهای کشاورزی در طول زنجیره تأمین است. به بیان سادهتر، زنجیرههای تأمین کشاورزی باید بهطور پیوسته از طریق هوشمندسازی آن و دریافت دادهها و اطلاعات لازم مورد تحلیل قرار گیرند بهگونهای که بخش برنامهریزی و سیاستگذاری کشاورزی بهطور جریانوار و زاینده بستههای مدیریتی متنوع هم برای بهبود و هم برای متنوعسازی سازوکارهای مختلف و ایجاد تمایز و بهنوعی فعالسازی بخش کشاورزی برای پذیرش و ورود به دالان تغییرات بهمنظور ارتقای فرایندها در طول زنجیره و افزایش سودآوری و بهبود شاخصهای عملکردی را در دستور کار داشته باشد و علاوه بر اقدام ابتکارانه از سوی نهاد عالی کشاورزی، خود بخش کشاورزی را نیز در جریان و مسیری هدایت کنند تا خود به ابتکارات نوآورانه مثبت تأثیرگذار بر فعالیتهای کشاورزی روی آورند. علاوه بر آن، لازم است کل سیستم کشاورزی مورد توجه باشد و بررسیهای دقیق پیرامون آن صورت گیرد. با چنین فرایندهایی، عملاً بخش کشاورزی به یک بخش تابع قانون سوم نیوتن تبدیل میشود که در صورت عمل از سوی فعالان بخش کشاورزی و یا نهاد عالی کشاورزی، اقدامهای عکسالعملی تنها بهبود را رقم خواهد زد و مهم نیست اقدام اول از سوی کدام باشد. بهبیاندیگر، مدیریت بخش کشاورزی از بالا به پایین و پایین به بالا تفاوتی نخواهد داشت و همگرایی و همافزایی در فرایند عمل و عکسالعمل با حداقل هزینه برای تولید بالاترین ارزشافزوده رخ خواهد داد.
امید اینکه نهاد عالی کشاورزی با مجموعه تخصصی و حرفهای که در اختیار دارد تنها با یک تغییر ساختاری و بهنوعی متناسبسازی رفتارها و جریانسازیها با بخش کشاورزی جدید بهطور پیوسته در حال تغییر و تجربه (بخش یادگیرنده) و نیز تغییر در بخشی از مأموریتها متناسب با فضای جدید، به نهادی هدایتکننده پویا و جلوتر از رویدادها و رخدادهای حال و آینده تبدیل شود و عملاً تغییرات و تحولات با اشاره نهاد عالی کشاورزی و با واکنش و عکسالعمل مثبت فعالان کشاورزی شکل گیرد تا با کمترین هزینه کنترل و نظارت مدیرانه و هوشمندانه برای دستیابی به اهداف ترسیم شده برای آن صورت گیرد.
محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی