شعار سال: سران مرتجع عرب طی بیش از پنج دهه گذشته، موضوع عنوان جعلی را برای خلیجفارس مطرح کردهاند تا بتوانند، حتی به صورت ظاهر هم که شده، برای خودشان اعتباری تاریخی کسب کنند. به نظر آنان که در عربستان سعودی، امارات و بحرین قدرت را در دست دارند، همه چیز با پول قابل تغییر است؛ حتی هویت و پیشینه! بازی با تاریخ، شیطنتی بود که انگلیسیها برای سلطه بر منطقه خاورمیانه به راه انداختند و تعدادی از سیاستمداران ازخودراضی جهان عرب، آن را جدی گرفتند؛ وگرنه هر مورخ و پژوهشگر منصفی میداند که در حوزه تمدن و تمدنسازی خاورمیانه، نام ایران همچون خورشیدی تابان نورافشانی میکند. طی سالهای اخیر و با پشتیبانی آمریکا، تکاپوهای جاهطلبانه سران این کشورهای تازه متولد شده، شتابی افزون یافته است و آنها که در عقلانیت و شعورشان تردیدهای جدی وجود دارد و مخالفان خود را با اره برقی قطعه قطعه میکنند، میخواهند رنگ و لعاب مدنظر خود را به تاریخ بزنند؛ غافل از آنکه حتی تیمورلنگ هم نتوانست حریف مورخانی مانند «ابن عربشاه» شود و به وسیله آنها، خونخواری و درندگی خود را از آیندگان پوشیده دارد؛ اما نکته اساسی اینجاست که دُمخروس این ادعاها را نه فقط در آثار متعدد و چندهزار ساله تاریخی، بلکه در سخنان و نوشتههای کسانی که از آنها به عنوان بانیان پانعربیسم یاد میشود هم، میتوان مشاهده کرد. اگرچه مخفیکردن حقیقت و کتمان واقعیت جزوی از مرام سران مرتجع عرب است، اما اسناد، نه دروغ میگویند و نه میتوان تا ابد آنها را از دید عموم، مخفی داشت؛ یکی از این اسناد بسیار مهم، مکتوبات جمال عبدالناصر، رهبر ناسیونالیسم عربی در دهه ۱۹۶۰ است؛ مردی که طرفداران پانعربیسم، وی را اسطوره خود میدانند.
چرا عبدالناصر؟
جمال عبدالناصر یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخی معاصر است. او زمانی سکان هدایت مصر را در اختیار گرفت که مبارزات ضداستعماری بعد از جنگ جهانیدوم، در خاورمیانه، به اوج خود رسیده بود. ناصر ویژگیهای یک رهبر قدرتمند را داشت؛ او افزون بر تسلط به علم حقوق، سرهنگ ارتش و از شجاعتی درخورتحسین برخوردار بود. هنگامی که طی یک سخنرانی در بندر اسکندریه، در اکتبر ۱۹۵۴، هدف ترور نافرجام قرار گرفت، ابداً خودش را نباخت و همانجا، از پشت تریبون، با صدای بلند گفت: «سرجایتان بمانیدای مردان! سرجایتان بمانیدای مردان! زندگی من فدای شما! خون من فدای شما! به خاطر شما زنده میمانم و به خاطر آزادی و شرفتان میمیرم؛ اگر قرار است ناصر بمیرد، پس باید هر کدامتان ناصر باشید، ناصر از شماست و آمادگی جانفشانی در راه کشور را دارد.» همه اینها از او شخصیتی محبوب در میان مردم مصر و همچنین، جهان عرب ساخت و البته توقع ساکنان دیگر کشورهای عربزبان را از رهبرانشان بالا برد. ناصر که امروز حتی سعودیها هم گاهوبیگاه از او مایه میگذارند، هدف ترور نافرجام سعود بن عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستان نیز، قرار گرفت، اما از مهلکه جان بهدر برد.
روایت مستند یک اعترافبا این مقدمه درک جایگاه جمال عبدالناصر در میان ناسیونالیستهای عرب، چندان مشکل نخواهد بود. اما حتی ناصر هم، وقتی به نام خلیجفارس میرسید، جرئت آن را نداشت که با عنوانی جعلی از آن یاد کند. آنگونه که گاه برخی از سران عرب، مانند صباح جابر احمد الصباح، امیر کویت، وی را شماتت میکردند که چرا چنین نامی را به کار میبرد! رسانههای مصر تا سال ۱۹۷۱، یعنی یکسال بعد از مرگ مشکوک ناصر، همواره از نام خلیجفارس در مکتوبات خود بهره میبردند. سندی قابلتوجه از جمال عبدالناصر در دست است که وی برای تبریک سال جدید هجری به یکی از نویسندگان عرب ساکن در حاشیه خلیجفارس (ابراهیم العریض)، از عنوان «خلیجالفارسی» استفاده کردهاست؛ سندی محکم و در عین حال مهم که نشان میدهد حتی رهبر ناسیونالیسم عربی نیز، در استفاده از نام جاویدان خلیجفارس، تردیدی به خود راه نمیداد. ممکن است برخی بگویند که این تمکین به نام خلیج همیشه فارس، مربوط به رابطه میان شاه و آمریکا و موقعیت پهلویها به عنوان ژاندارم منطقه است؛ اما در پاسخ به این تردید باید بگوییم که ناصر، دشمن شماره یک پهلوی محسوب میشد و به دلیل رابطه شاه با رژیم صهیونیستی، موج تبلیغات منفی و گستردهای را علیه وی در جهان اسلام به راه انداخت. از سوی دیگر، ناصر بیش از آنکه متمایل به آمریکا باشد، با شوروی در ارتباط بود و به همین دلیل، نه ژاندارمی محمدرضا پهلوی را به رسمیت میشناخت و نه از درافتادن با وی، واهمهای به دل راه میداد. بنابراین، استفاده از عنوان خلیجفارس توسط جمال عبدالناصر، ریشهای در مناسبات سیاسی و منطقهای ندارد، بلکه باید آن را وابسته به بدیهیبودن این عنوان و همیشگی بودن نام خلیجفارس بدانیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه خراسان، تاریخ انتشار: 11 تیر 1399، کد خبر: 699896،www.khorasannews.com