شعار سال: ماه رجب از زمانها و اوقات بسیار مهم و ویژه است که برای آنکه _ بدون استفاده این فرصت _ از کفمان نرود، روایات فراوانی پیرامون فضیلت این ماه و شناساندن قدر و منزلت آن از طریق اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
آگاه باشید که رجب ماه خداست و آن ماه بسیار بزرگی است. این ماه «اصم» نامیده شد؛ بدان سبب که هیچ ماهی در فضیلت و حرمت در نزد خدا با او برابری نمیکند.
توسل به اهل بیت علیهم السلام در ادعیه ماه رجب
از نکات برجسته ادعیه ماه رجب _ بلکه دعاهای طول سال _ متوسل شدن به دامان اهل بیت علیهم السلام است. برای مثال، این دعاها را میخوانیم:
اللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فی رَجَبٍ، مُحَمَّدِبْنِ عَلّی الثّانی و ابْنِهِ عَلِی بن مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبَ وَ اَتَقَرَّبُ بِهِما اِلَیَکَ خَیْرَ الْقُرْب….
پروردگارا، به درستی که من از تو میخواهم به حق دو مولود ماه رجب: امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام که برگزیده تواَند، به برکت آنها تقرب بجویم به سوی تو، بهترین تقرب را.
هم چنین میخوانیم:
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اِنّی قَدْ قَصَدْتُکُمْ وَاعْتَمَدْتُکُمْ بِمَسْئَلَتی و حاجَتی وَ هِی فَکاکُ رَقَبَتی مِنَ النّار وَ الْمَقَرُّ مَعَکُمْ فی دارِ الْقَرارِ مَعَ شیعَتِکُم الْاَبرارُ …
(سلام بر شما باد! من قصد درگاه شما کردم و در روا شدن حاجتم به شما تکیه نمودم و آن حاجت: آزاد شدنم از دوزخ و با شما بودن است در آخرت به همراه شیعیان نیکوکارتان.
نیز در بخشی از دعای شب مبعث میخوانیم:
اَللّهُمَّ اِنّی قَصَدْتُکَ بِحاجَتی وَ اعْتَمَدْتُ عَلَیکَ بِمَسْئَلَتی وَ تَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِاَئِمَّتی وَ سادَتی.
پروردگارا، حاجتم را به درگاه تو آوردم و به تو تکیه کردم و به وسیله ائمه و بزرگان دین به تو روی آوردم.
در تبیین این فرازها، مناسب است که به چند نکته اشاره شود: پیش از هر سخنی، ابتدا باید اذعان کرد که استقرار حب انوار اهل بیت علیهم السلام در قلب آدمی، شکر و حمد فراوان میطلبد که خداوند ما را به سمت این نعمت بزرگ رهنمون ساخت.
پانزدهم رجب؛ وفات حضرت زینب علیهاالسلام
سرِّ نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
شیر، از کدامین انسان شریفی گرفته بودی که این گونه بی محابا و مردانه در مقابل ظالمانهترین ستم و کفر قد علم کرده ای؟
دختر امیرالمؤمنین! سر در آبشخور چه دریایی داشتی که چنین دریا دل بودی؟ و کدام آیه جاودانگی را از بر کرده بودی که این گونه، مانا و ابدی گشتی؟
چگونه عمق عرفانت را اندازه بگریم، در حالی که آن همه مصیبت دیدی و آن همه داغ را به جان خریدی، ولی آن گونه ظریف و عالمانه در مجلس ظلم و جور، با نوایی دلنشین فریاد سردادی که:
«ما رَأَیْتُ اِلاّ جَمیلاً؛ جز زیبایی چیز دیگری ندیدم».
بانوی ایثار وفداکاری!
میدانم همه غصه هایت یک سو بود و داغ دیدن خنجر بر گلوی عطشان برادر یک سو!
چه حالی داشتی در آن لحظه که بی اختیار، به دنبال مسلمانی میگشتی و فریاد بر میآوردی:
«کو مسلمانی، تا این خبیث را از روی سینه برادرم بردارد».
جای دیگری نیز میشناسم که بی تاب شدی، چندان که نای نوایت قطع شد؛ آنجا که نواختن چوب خیزران را بر لب خونین برادر نگاه میکردی.
نقل است که: روز یازدهم محرّم اهل بیت و اسیران را بر شترهای بی حجاز مینشانند و یکسره حرکت میدهند. گویا شب دوازدهم را یکسره با کمال ناراحتی روحی و جسمی، منزل به منزل میروند و با این حال، آنها را وارد کوفه میکنند.
دیگر، معلوم نیست که گرسنگی، کوفتگی، زجر و شکنجه چه برسرشان آورده است. با همان حالت دردناک آنها را وارد مجلس ابن زیاد میکنند. زینب علیهاالسلام پیشاپیش اسرا وارد میشود. او زنی است بلند بالا که زنهای دیگر گرداگردش را گرفته اند.
امّا کاملاً بی اعتنا و بی توجه به ابن زیاد. ابن زیاد که توقع چنین مقاومتی را نداشت، سخت از این بی اعتنایی برآشفته میشود و فریاد بر میآورد: «مَنْ هذِهِ المُتَکَبِّرَهُ؛ این زن پر نخوت کیست؟) کسی جواب نمیدهد. بار دیگر میپرسد و بالاخره زنی جواب میدهد:
«هذِهِ زِیْنَبُ بِنْتُ عَلِی بْنِ اَبی طالِبٍ»
تا ابن زیاد این سخن را میشنود، از آنجا که رسم دشمنان اهل بیت علیهم السلام بوده است زخم زبان را آغاز میکند که:
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی فَضَحَکُمْ وَ اَکْذَب اُحْدُ و ثَتَکُم؛ خدا را شکر که شما را رسوا و دروغتان را آشکار ساخت».
امّا دختر امیرالمؤمنین علیه السلام در کمال آرامش و جرئت و شهامت _ که این خود نوعی مبارزه است _ به او میگوید: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَکْرَمَنا بِالشَّهادَهِ؛ خدا را شکر که افتخار شهادت را نصیبمان ساخت»؛ و در آخر میگوید:
«اِنَّما یَفْتَضِحُ الْفاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَیْرُنا»؛ آری، فاسق رسوا میشود و فاجر، اهل دروغ گویی است، ولی ما از هیچ کدامشان نیستیم».ای داغدار هرچه مصیبت
اَلسَّلامُ عَلیکِ یا اُمّ َالْمَصائِبْ، یا زینَبْ!
نگو چرا گریه میکنیای داغدار هر چه مصیبت!
مگر یادمان رفته است وقتی که طلوع سر مبارک برادر را بر کنگرههای نیزه دیدی چه کردی؟
مگر تو نبودی که هم دردی برادر را سر بر ستونهای کجاوه زدی؟
مگر سلامت سر خویش را تاب آوردی آن گاه که سر خونین برادر را بر بام نیزهها لغزان یافتی؟
آن خون که مقنعه ات را گرفته بود و از زیر کجاوه ات بر زمین میریخت خون که بود؟
تو که روی دخترکان یتیم را هم از دشمن پوشاندی چه مصیبتی عنان از کفت ربود که دشمنان، خون جبین تو را در زیر سُمّ ستوران دیدند.
ماه رجب و اعمال اُمّ داوود
اعمال «اُمّ داوود»، ماجرای یک خواستنی است با تمام وجود، به همراه اجابتی بی درنگ.
داستانی توسّلی است دردمندانه و از سر اضطرار، و پس از آن، گره گشایشی سریع.
امیدی است از بندهای گرفتار و درمانده به خداوند فریادرس و دادگر و پایان خوش آن امید.
خلاصه اینکه اعمال «امّ داوود» سرگذشتی است از انسانی بریده از همه کس وهمه چیز
داستان از این قرار است:
امّ داوود، فرزندی دارد که در زندان منصور دوانیقی گرفتار آمده است و اکنون، ماه هاست که این مادر، خبری از او ندارد. ام داوود از هر که سرغش را میگیرد، اظهار بی اطلاعی میکند. گروهی میگویند: او همچنان در حبس به سر میبرد و برخی دیگر نیز، خبر از کشته شدن او میدهند.
اُمّ داوود که اکنون در سن کهنسالی به سر میبرد و سخت به فرزندش عشق میورزد، روز به روز عطش اشتیاق و نگرانی و دلهره او افزوده میشود. از خدا میطلبد که پیش از مردن، دست کم یکبار فرزندش را ببیند.
سرانجام چاره کار را در آن میبیند که به آستان صادق آل محمّد صلی الله علیه و آله پناه برد.
به محضر حضرتش میرسد. حضرت از حال فرزندش جویا میشود و ام داوود اشک میریزد و اظهار بی خبری میکند و از امام چاره جویی میکند.
امام که این اضطرار ودلتنگی و آشفتگی فوق العاده او را میبیند، چراغی را فرا رویش مینهد و میفرماید:
چرا سراغ دعایی که گرهها را باز میکند و اجابت فوری به همراه دارد نمیروی؟ دعایی که به برکت آن درهای آسمان باز میشود و ملائکه بشارت استجابت به آن میدهند؟ دعایی که پاداش آن کمتر از بهشت نیست؟
اُمّ داوود میپرسد این دعای بسیار مهم، چه دعایی است؟
حضرت، در جواب میفرماید: ماه رجب در راه است و آن، ماهی است مبارک که حرمتی عظیم دارد ودعاها در آن، مستجابند.
هرگاه ماه رجب فرا رسید، روز سیزدهم وچهاردهم و پانزدهم آن _ که به این سه روز ایّام البیض میگویند _ روزه بگیر. سپس در روز پانزدهم، در آستانه ظهر و دقایقی مانده به ظهر، غسل کن. سپس پس از فرارسیدن ظهر، نماز ظهر وعصر را آرام و پاکیزه، به جای آور و رکوع و سجود و قنوتش را نیکو و زیبا انجام ده.
در رکعت اوّل آن، حمد و سوره «قُل یا اَیُّها الْکافِرُونَ…» و در رکعت دوّم، حمد و «قُل هُوَ اللّه اَحَدْ» میخوانی و در بقیّه رکعتها که باید حمد بخوانی، پس از حمد، هر سورهای که خواستی بخوان.
مواظب باش که نمازت را در پاکیزهترین لباسها و بر روی فرشهای پاکیزه بخوانی. نیز در آن نماز عطر بزن که ملائکه بوی خوش را دوست میدارند.
پس از نماز، بدون آنکه با احدی تکلّم کنی، این دعاها را میخوانی و این اعمال را انجام میدهی…
امّ داوود گوید من بعد از فرا رسیدن ماه رجب، دستور آن حضرت را مو به مو اجرا کردم و بدین ترتیب، با افطار کردن در زمان مغرب روز پانزدهم ماه رجب، به اَعمالَم خاتمه دادم. در شب همان روز، پیامبر را در خواب دیدم که به من فرمود:ای امّ داوود! بشارت میدهم تو را به مغفرت و رضوان خداوند و به برآورده شدن حاجتت، واینکه به زودی، فرزندت آزاد شده و به نزد تو برخواهد گشت.
اُمّ داوود میگوید: از خواب برخاستم، به خدا سوگند که فقط به مقدار فاصله بین کوفه (که فرزندم در آنجا، حبس بود) و مدینه که یک اسب تندرو سیر میکند، زمان گذشته بود که فرزندم را صحیح و سالم به همراه مبالغ زیادی پول که پس از آزادی به وی داده بودند، بر آستانه در دیدم و خداوند را بر این اجابت فوری، سپاس گفتم.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از شفقنا، تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۹، کدخبر: fa.shafaqna.com، ۱۱۰۵۷۶۴
ثوابش برای رونق هرچی بیشت زندگی اهالی شعار سال