شعار سال: آمریکاییها در حال ترک منطقه هستند. بهانههای طرف آمریکایی برای خروج از منطقه کمی عجیب و غریب شده است. از روزی که جو بایدن در کاخ سفید قدرت را به دست گرفت، متن و حاشیه قدرت در این کشور تغییر و با جابجایی اولویتها به نظر میرسد یک جابجایی سنگین در میزان حضور در منطقه را خواهیم داشت. خروج از افغانستان از یکسو و خارج کردن تجهیزات و نیروها از کشورهای حوزه خلیج فارس از سوی دیگر دارای ابعاد مختلفی است.
مقامات آمریکایی ادعا دارند که این جابجایی در نیروها و تجهیزات برای مقابله با چین و روسیه است، در حالی که این همه ماجرا نیست و اثرگذاری نهایی این جابجایی در نیروها در سطح کلان بر راهبردهای امنیتی امریکا در منطقه آسیای غربی قابل انگار نیست. از یکسو به نظر میرسد که امریکا به دلیل مشکلات اقتصادی و بحرانهایی که با آن روبهرو است تلاش در صرفهجویی اقتصادی دارد و از سوی دیگر هم به این نکته واقف شده که نمیتواند به دلیل همین مشکلات در آسیای غربی دست به ماجراجویی بزند.
تغییر اولویتها بر چین و روسیه شاید بهانه خوبی باشد، اما همانگونه که بارها پیش از این هم بررسی کردیم، حلقه وصل جهان برای مقابله با این دو کشور، در کنترل داشتن میادین انرژی در خلیج فارس است که چینیها به شدت به آن نیازمند بوده و سیاست طرف امریکایی نیز همواره بر این قرار داشته که از کنترل این منابع توسط چینیها جلوگیری کند! این منطقه همچنین نقطه اتصال روسیه به اقیانوس هند و چین به مدیترانه، اروپا و افریقا است؛ بنابراین صرف بهانه مقابله با چین و روسیه نمیتواند عاملی اصلی و زیربنایی باشد.
تقویت حضور نظامی کشورهای عضو ناتو در عراق
علاوه بر مساله اقتصادی، به نظر طرف آمریکایی به این نتیجه رسیده که توانایی مقابله با محور ایرانی را نخواهد داشت. رشد حشد الشعبی در عراق، حزبالله در لبنان، انصارالله در یمن، گروههای مقاومت در فلسطین، دفاع ملی و ارتش سوریه در کنار تقویت یگانهای فاطمیون، زینبیون و. در کنار ضعف روزافزون کشورهای عربی و بینیازی اقتصاد آمریکا به نفت و منابع انرژی این کشورها را باید از دیگر عوامل تصمیمگیری نهایی واشینگتن برای ترک منطقه آسیای غربی برشمرد.
یک مساله دیگر که نباید از آن غاقل شد، خروج آمریکا از منطقه و ورود متحدان آمریکا در قالب نیروهای ناتو است. همانگونه که در مطلب چند روز پیش نوشتم، نشست سران ناتو در بروکسل تهیه مقدمات مداخلات این سازمان نظامی در مناطق گسترده جهان به جای آمریکا بود. در واقع، در طول ماههای گذشته شاهد تقویت حضور نظامی کشورهای عضو ناتو در عراق به جای نظامیان امریکایی در قالب ائتلاف مبارزه با تروریسم هستیم، ائتلافی که قرار بر این است که امریکا بخشی از این نیروها را تشکیل دهد و حتی فرماندهی آن هم بر عهده انگلیسیها باشد!
خروج ناتو از افغانستان، اصل حضور این سازمان در عراق را هم زیر سوال برده
در اینکه ناتو تا چه اندازه در این ماموریت موفق باشد، نمیتوان اظهارنظر کرد. اصل مساله این است که خروج ناتو از افغانستان، اصل حضور این سازمان در عراق را هم زیر سوال برده و به همین دلیل این کشورها در نشست بروکسل تلاش کردند با اهمیت دادن دوباره به رئیس جمهور ترکیه، از پتانسیلهای این کشور استفاده کنند. به عبارت دیگر، ناتو به جای حضور در مناطق آسیبپذیر علیالقاعده باید در ترکیه مستقر شده و تحولات منطقه را رصد کند. این همان چیزی است که سخنگوی وزارت جنگ امریکا هم در بیانیه خودش مورد تاکید قرار داده است.
به صورت مشخص باید گفت که خروج آمریکاییها به این شکل از منطقه ما با تعاریفی که خودشان میکنند قابل تحلیل و توجیه نیست، صرفا مساله بر این استوار است که نیازمندیهای امریکاییها در این برهه زمانی آنها را وادار کرده تا یک اشتباه راهبردی را پس از سه دهه حضور سنگین در منطقهای که برایشان بیش از ۷ تریلیون دلار هزینه داشته را جبران کنند. امریکا سالیانه یکصد میلیارد دلار در افغانستان هزینه میکرد و چیزی برابر این عدد در دیگر کشورهای منطقه هزینه داشت!
برداشته شدن این هزینهها از دوش وزارت جنگ، فرصت بازسازی بخش بزرگی از تجهیزات و خرید دیگر تجهیزات را به ارتش امریکا میدهد. اما مساله بسیار مهم که در کنگره امریکا بدون شک در مورد آن بحث خواهد شد، امنیت و آینده رژیم صهیونیستی است که با خروج امریکاییها از منطقه به شدت تهدید خواهد شد. اینکه قرار است در این مورد چه راهکاری در پیش گرفته شود، خودش نکتهای بسیار مهم است. رژیم صهیونیستی در طول این سه دهه با پشتگرمی به حضور نظامی امریکا در منطقه تجاوزات و حملات خود را گسترش داده بود.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی