شعار سال: برخی تصور میکنند با استفاده از سازوکارهای تاریخ گذشته و غیر متناسب با شرایط زمانی موجود و چالشهای فرارو، میتوان قالب بندی کابینه دولت را داشت این در حالی است تجربه گذشته نشان داده سازوکارهای گذشته نتوانسته حداقل در ایران پاسخ مناسبی را به همراه داشته باشد و ارزش افزوده منتج به رفاه را تولید نماید. درواقع این سازوکار منجر به تولید مسئله های مزمن و پیچیده شدن مسئلهها شده است که نیازمند هزینه و زمان بسیار زیادی است تا بتوان از آنها عبور کرد. با توجه به این مهم لازم است در قالببندی عمومی کابینه از عناصر و مولفههایی مانند هماهنگی درون بخشی و برونبخشی، شناخت از محیط حاکم بر ساختارها و اجتناب از طی دوره کارآموزی، قرارگیری در یک قالب همافزا و همگرا و بسترهای مبتنی بر نوآوری و خلاقیت به طور جد استفاده شود و تمرکز بر یک بعد از قالب چند بعدی کابینه میتواند ضربات جبرانناپذیری را به جهت قرارگیری کشور در شرایط خاص ایجاد نماید.
شاید افزون بر مولفههای بالا و درواقع هماهنگی و هم افزایی قالب عمومی کابینه، قالب اختصاصی کابینه باید بتواند امید و اعتماد را در سطح جامعه تولید و ترزیق نماید نه آنکه با نگاه سطحی تداعی گذشته و ریزش امید در ذهن متبادر شود.
در ارتباط با چینش وزارتی باید از ریل گذاریهای سنتی مبتنی بر سهم خواهی و یا مشورتهای محدود در دایره محدود گذار داشت و به نوعی بر تمرکززدایی در انتخاب و بسط دایره انتخاب به منظور شناسایی و حتی کشف استفاده کرد. شناخت از محیط عمل باید یکی از مهمترین عناصر تأثیرگذار بر انتخاب هر یک از اعضای کابینه باشد به گونهای که این شناخت در حوزههایی مانند کشاورزی به دلیل ساختار بسیار تخصصی، گستردگی مجموعه فعالیتها و ریسکهای فراوان سیستماتیک و غیرسیستماتیک فراروی آن از حساسیت بسیار بالاتری برخوردار است. علاوه بر بعد شناختی از محیط حاکم درون و برونبخشی، شناخت از مجموعه نیروهای انسانی داخل بخش نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. عنصر دیگر تأثیرگذار بر این مهم، قدرت بهرهگیری از مدیران قوی درون بخش و قدرت اجماعسازی و هماهنگسازی و مدیریت ارشد بر آنها در عرصه میدانی- عملیاتی بخش کشاورزی است. امروز بخش کشاورزی بیش از آنکه نیازمند یک مدیر سیاسی و یا مدیر غیرآشنا با بخش کشاورزی باشد نیازمند فرماندهی است که اولاً مسئلههای مهم کشاورزی را بشناسد و برای برونرفت از آنها، افزون بر شناخت سیاستهای بخشی، باید بتواند با استفاده از سیاستهای موجود و نیز تدوین سیاستهای نوآورانه و هوشمندانه مأموریتمحور مدیریت کارآمد و اثربخشی را در صحنه میدانی نشان دهد.
نتیجه این که قالبهای عمومی تکبعدی و غیرساختارمند تاریخ گذشته و پوسیده گذشته و چینشهای متعارف در حوزه وزارتخانهای نمیتواند به حل مسئلههای مهم و فراوان موجود در بخش کشاورزی کمک کند لذا باید از این مدارهای در هم تنیده بدون نتیجه و تولیدکننده هزینههای بالا در آینده گذار داشت و در مداری مبتنی بر موارد پیشگفته قرار گرفت.
امید اینکه قالب کابینه و چینش وزارتی با مشورت نخبگان از سه سطح علمی، حرفهای و صنفی به گونهای رقم بخورد که خود تولید امید بالا نماید، زیرا قالب و چینش "مطلوب و حساب شده" و از نگاهی "برنامهمحور بر مدار سیستمی" میتواند خود تولید انرژی فزایندهای بهنام سرمایه اجتماعی نماید به گونهای که در نهایت به حل بیش از ۷۰ درصد مسئلههای فراروی کشور در حوزههای مختلف منجر شود و به تقویت بیشتر ایران قوی به ویژه در حوزه اقتصادی کمک کند و به اقتدار اقتصادی منجر شود.
امروز یکی از مهمترین نیازهای بخش کشاورزی، عملیاتیسازی الگوی حکمرانی خوب و هوشمند کشاورزی است تا بخش کشاورزی با حداقل هزینههای مبادلاتی و ریسکهای تهدید و تحدیدکننده کشاورزی مدیریت شود. مدل موجود سرمایهگذاری کشاورزی پاسخگوی بخش کشاورزی نیست و بیش از توسعه، فقرزاست. به همین دلیل باید از مدلهای جدید مبتنی بر ویژگیهای جامعه روستایی برای توسعه سرمایهگذاری درونزای کشاورزی استفاده کرد.
تحول بنیادین در بخش کشاورزی نیازمند نفوذ دانش، توسعه سرمایهگذاری، استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی کشاورزی، قانونگذاری مطلوب مبتنیبر چالشها، استفاده از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان، هوشمندسازی کشاورزی و بازاریابی کشاورزی، سرمایهگذاری در تحقیقات بذر، سیاستگذاری صحیح و عملیاتیسازی کارآمد است که همه این موارد نیازمند تحول در ساختارها و نظام تصمیمگیری جامع و پشتیبان فکری و داده و اطلاعاتی تصمیم است.
بخش کشاورزی در دوره جدید مدیریتی نیازمند توان و دانش مدیریتی و اقتصادی لازم از یک سوی و از دیگر سوی، علاوه بر باور به استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی کشاورزی، توان همافزاسازی مجمع نخبگانی دانشی- علمی کشاورزی و نهادهای مدنی درون بخش کشاورزی است. تحول در سیاستها، ساختار و مدیریت کشاورزی یکی از مهمترین ارکان برونرفت از چالشهای بخش کشاورزی در بلندمدت است. این مهم نیازمند افرادی است که علاوه بر اشراف بر چالشها، ابزارهای سیاستی کشاورزی مبتنی بر ویژگی کشاورزی ایران را بشناسد و توان عملیاتیسازی آنها را با نوسازی ساختاری و مدیریتی کشاورزی داشته باشد.
از این زاویه، وزیر و تیم مدیریتی آینده جهادکشاورزی باید؛
۱. افرادی مسلط بر سیاستهای کشاورزی و منابع طبیعی و دارای دغدغه لازم باشند تا بتواند این بخش را به ریل توسعهای و کمک کننده به رشد اقتصادی بازگردانند.
۲. برای سه محور کلیدی امنیت زیستی، امنیت غذایی مردم و امنیت معیشتی کشاورزان به طور همزمان برنامه عملیاتی داشته باشند تا مدیریت پایدار بخش کشاورزی رُخ دهد.
۳. نگاه توسعهای و اقتصادی در برنامه آنها باید مبتنی بر نقشه راه عملیاتی باشد تا بتواند مسئلههای فراوری بخش کشاورزی قابل مدیریت در کوتاهمدت باشد.
۴. در راهبردها و برنامههای خود، بر مؤلفه پشتیبانی بخش خصوصی و نهادهای مدنی کشاورزی از تصمیمهای کشاورزی در سطح میدانی و عملیاتی تأکید بالایی داشته باشند تا از این طریق این نهادها مأموریت محور شوند و پاسخگو.
۵. از ظرفیت بالای قانون تعاون روستایی به ویژه در حوزه بازاریابی هوشمند محصولات کشاورزی استفاده حداکثری کرد تا سهم تولیدکننده از قیمت پرداختی توسط مصرف کننده حداکثر شود.
۶. فرصت یادگیری و نوآموزی مدیریت و سیاستهای کشاورزی را نخواهند داشت و باید توان لازم برای مدیریت ریسکهای کشاورزی را از زاویه استفاده از فرصتها، تبدیل تهدیدها به فرصت و جلوگیری از تبدیل فرصتها به تهدیدها داشته باشد، زیرا چالشهای کشاورزی و نیاز کشور به تأمین امنیت غذایی جدی است.
امید این که در چارچوب نگاه توسعهای نگاه مدیریت کشاورزی از سازمانی بهنام جهاد کشاورزی به سازمان بزرگ بخش کشاورزی تغییر یابد و کلیه سیاستها در مسیری هدایت شود تا بتوانند ارزش افزوده و سرمایه اجتماعی متناسب با ظرفیت و داشتههای بخش کشاورزی تولید شود.
محمد قربانی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی معجزه توسعه